ضحی ندیمی؛ کاظم مندگاری؛ زهره تفضلی
چکیده
با نگاهی به تاریخ تئوری های معماری و اتکاء به نظر اندیشمندان میتوان گفت که معماری و رتوریک، در طول تاریخ با یکدیگر نسبت داشتهاند. به نظر میرسد تأمل در این نسبت میتواند افقهای جدیدی برای اندیشه معماری بگشاید. اما از آنجایی که رتوریک معانی متطّوری در طول تاریخ داشته، این نسبت نیز در سطوح مختلفی برقرار شده است و ارمغانهای متفاوتی ...
بیشتر
با نگاهی به تاریخ تئوری های معماری و اتکاء به نظر اندیشمندان میتوان گفت که معماری و رتوریک، در طول تاریخ با یکدیگر نسبت داشتهاند. به نظر میرسد تأمل در این نسبت میتواند افقهای جدیدی برای اندیشه معماری بگشاید. اما از آنجایی که رتوریک معانی متطّوری در طول تاریخ داشته، این نسبت نیز در سطوح مختلفی برقرار شده است و ارمغانهای متفاوتی برای معماری حاصل آورده است. در این مقاله ابتدا نسبتهای محقق میان معماری و رتوریک، در سه سطح مختلف که ماحصل سه فهم متفاوت از رتوریک است، شرح داده میشوند. دسته اول رتوریک را به مثابه ارتباطات و دسته دوم آن را به مثابه فن سخن پردازی تعریف میکنند، اما دسته سوم، طراحی پژوهانی هستند که ضمن تعمّق در باب نسبت رتوریک و مباحث طراحی، رتوریک را نه به مثابه "خطابه"، "بلاغت" و یا "ارتباطات" بلکه به مثابه "هنر تألیف" شناخته اند و از قرابت های "هنر تألیف" با "طراحی" سخن گفتهاند. از این نظرگاه، رتوریک و معماری هر دو معرفت تألیف هستند. این نوشتار، نشان میدهد که دسته اخیر، دریچهای بر عمیقترین فهم از دانش رتوریک و پرثمرترین پیوند میان رتوریک و معماری گشودهاند. از آنجایی که مطالب ایشان در حوزه گسترده طراحی و به صورت پراکنده و غیر منسجم مطرح شده است، در این نوشتار ضمن شرح و بسط رتوریک به مثابه "هنر تألیف"، قابلیت تألیفگری رتوریک در سه سطح تألیف اجزاء، تألیف افق انسانها(اقناع) و تألیف دانشها و معرفتها توضیح داده می-شود. این در حالی است که مسأله مهم معماری امروز نیز هم افق نبودن معماران و مخاطبانشان و همچنین عدم انسجام میان معرفتهای مختلف دخیل در معماری است. با فهم رتوریک به مثابه هنر تألیف و پیوند معماری و رتوریک در پرتوی این فهم، میتوان از منظر دیگری به معماری نگریست و انسجام از دست رفته در معماری را بار دیگر احیاء کرد.
مطالعات معماری
محمد غلامعلی فلاح
چکیده
سابقۀ هزاران سالۀ معماری روشن میکند که میان انسان و معماری روابط و مناسبتهایی برقرار است. امروزه متأثر از فهم غالب از معماری این رابطه به نحوی برقرار میدانیم؛ اما ممکن است که فهم امروزین ما چونان پردهای زوایای پنهان و پیچیدۀ رابطۀ انسان و معماری را از دید ما دور کرده باشد. در این تحقیق رابطه و مناسبت انسان و معماری را از دریچهای ...
بیشتر
سابقۀ هزاران سالۀ معماری روشن میکند که میان انسان و معماری روابط و مناسبتهایی برقرار است. امروزه متأثر از فهم غالب از معماری این رابطه به نحوی برقرار میدانیم؛ اما ممکن است که فهم امروزین ما چونان پردهای زوایای پنهان و پیچیدۀ رابطۀ انسان و معماری را از دید ما دور کرده باشد. در این تحقیق رابطه و مناسبت انسان و معماری را از دریچهای نو و با تکیه بر فلسفۀ سیدمحمدحسین طباطبایی بررسی کردهایم. پرسش اصلی این تحقیق این است که رابطه و مناسبت انسان و معماری چیست اگر از نظرگاه فلسفی سیدمحمدحسین طباطبایی به جهان نظر کنیم. در این تحقیق ابتدا مراد از مفردات بحث، یعنی مراد از انسان و معماری در جایگاه عملی انسانی، را روشن کردهایم. سپس بخشی از دستگاه نظری طباطبایی را معرفی کردهایم که متضمن جهاننگری فلسفی او و مبین رابطۀ انسان با اعمال صناعی اوست. در ادامه کوشیدهایم مفهوم معماری را با نظر به شیوۀ نگریستن طباطبایی به جهان شرح دهیم. در نهایت نیز رابطۀ انسان را با معماری از منظر فلسفۀ طباطبایی شرح و نشان دادهایم که اولاً معماری در شمار اعمال صناعی انسان و یکی از حرکات ممکن در جهان است، و ثانیاً هر گاه انسان به معماری میپردازد، در عین تصرف در مادۀ جهان در نفس خودش نیز تصرف میکند و مقارن آنکه چیزی را در عالم ماده برپا میکند، نفس خودش را میسازد و معرفت میاندوزد و از این راه استکمال معرفتی مییابد.این تحقیق غیرکمی و روش اصلی آن به فراخور نوع تحقیقهای فلسفی استدلال عقلی است؛ اگرچه در بیان مقدمات نظری تحقیق و استخراج مفاهیم اصلی آن از روش تحلیل مضمونی نیز بهره گرفتهایم. تحقیق حاضر در پنج باب تنظیم شده است: مقدمه، دستگاه فلسفی سیدمحمدحسین طباطبایی، معماری در نگاه طباطبایی، و نتیجه.
مهتاب سلیمانی الموتی؛ حسین اردلانی
چکیده
ناممکن ها نیروهایی بالقوه هستند که میروند تا بالفعل شوند و در آستانۀ ایجاد و صیرورتند. میانجیها نیز نقش میانجیگری و میانهای بین بالقوه و بالفعل بودن هر امری دارند و ایجادکنندۀ آفرینش هستند. این آفرینش بهخوبی در آثار معماری مشهود است. نوشتار حاضر برای فهم بهتر این مفاهیم، بر ساختار معماری آیزنمن متمرکز است و برای پاسخگویی ...
بیشتر
ناممکن ها نیروهایی بالقوه هستند که میروند تا بالفعل شوند و در آستانۀ ایجاد و صیرورتند. میانجیها نیز نقش میانجیگری و میانهای بین بالقوه و بالفعل بودن هر امری دارند و ایجادکنندۀ آفرینش هستند. این آفرینش بهخوبی در آثار معماری مشهود است. نوشتار حاضر برای فهم بهتر این مفاهیم، بر ساختار معماری آیزنمن متمرکز است و برای پاسخگویی به مسئلۀ مورد نظر، رویکرد تبیین با نگرش فلسفی ژیل دلوز همراستا و در تعامل بیان میشود؛ چراکه آثار آیزنمن یک فرایند معماری فلسفی با یکی از محورهای پستمدرنیسم دلوزی، همچون میانجیها و ناممکنهاست که تأثیر اساسی بر زندگی معاصر دارد. هدف پژوهشْ یافتن ویژگیهای مشترک میانجیها و ناممکنها در اندیشۀ دلوز و معماری آیزنمن است و با این فصل مشترک معماری وی بیان و تحلیل میشود. برای این منظور، با شیوۀ توصیفی تحلیلی پس از بررسی سیاق فکری و عملی آیزنمن، با بررسی سه اثر از او به تشریح و تحلیل چگونه بودن و چرایی ناممکنها پرداخته میشود. همچنین گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال صورت میگیرد. نتایج نشان میدهد معماری آیزنمن نمایش میانجیهایی است که دست به خلق و آفرینش میزنند و ناممکنها از دل آثارشان هویدا میشوند، متناسب با اندیشۀ معاصر توانستهاند خود را با نیاز و محیط پیرامون تطبیق دهند و در یک صیرورت، بیرون از ذهنیت جای گیرند. همچنین میانجیها بنا به حرکت و جنبش دائمیشان، تجسم هستیشناسی ناممکنها را، که زیربنای اینهمانی و هویاتی درونی هستند، شروع میکنند و پایان میبخشند. در این میان انسان سوژۀ شناسایی نیست که در جایگاهی بالاتر از سایرین دست به شناسایی زند؛ بلکه با آنها مواجه میشود و در هر رویارویی قابلیتهای جدیدی مییابد و ظرفیتهای تازهای میآفریند.
محمدابراهیم مظهری؛ روح الله مجتهدزاده
چکیده
مقالۀ حاضر جستاری در یکی از وجوه نسبتاً مغفول اندیشۀ کریستوفر الکساندر، معمار و نظریهپرداز نیمۀ دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، است. ویژگی مهم الکساندر چندوجهی بودن شخصیت و زندگی فکری اوست. الکساندر هم دانشمندی قابلاعتنا در حوزۀ علوم دقیقه چون ریاضیات و رایانه است و هم طراح و نظریهپردازی سرشناس در حوزۀ معماری. ورود ...
بیشتر
مقالۀ حاضر جستاری در یکی از وجوه نسبتاً مغفول اندیشۀ کریستوفر الکساندر، معمار و نظریهپرداز نیمۀ دوم قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم، است. ویژگی مهم الکساندر چندوجهی بودن شخصیت و زندگی فکری اوست. الکساندر هم دانشمندی قابلاعتنا در حوزۀ علوم دقیقه چون ریاضیات و رایانه است و هم طراح و نظریهپردازی سرشناس در حوزۀ معماری. ورود او به عرصۀ معماری با سودای علمی کردن فرایند طراحی معماری همراه بود، اما سرانجام مسیری را پیمود که به نقد ساختاری علم معاصر انجامید. علیرغم همۀ فرازوفرودهای مسیر اندیشهورزی و نظریهپردازی الکساندر، تأمل بر نسبت علم و معماری همواره یکی از مشغلههای اصلی او بوده است. بنابراین در این مقاله بر آنیم تا با خوانش تحلیلی زندگی و آثار الکساندر به تبیین این نسبت بپردازیم.بنابر یافتههای مقالۀ حاضر مهمترین تفاوت الکساندر، در مقام یک دانشمند، با همگنانش در جهان معاصر در روش او نیست، بلکه در یافتههایش است. الکساندر چون بسیاری از دانشمندان مدرن با روشی تجربی کار میکند، اما یافتههای او به جای آنکه، مانند بسیاری از تحقیقات مدرن، حاکی از موشکافی در جزئیات باشند، اشتغال الکساندر به پردهبرداری از «کلیت» را میرساند. او با اتکا به «نظریۀ پیچیدگی» و چالشها و ظرفیتهایی که این نظریه پیشِ روی علم جدید قرار داده، میکوشد مفاهیمی چون «زیبایی»، «ارزش»، «کیفیت»، و نظایر آن را که در فلسفۀ علم مدرن عموماً از حوزۀ علم کنار گذاشته شده، مجدداً در کانون توجه قرار دهد. با این دیدگاه، او معماری را بهمثابۀ الگویی معرفی میکند که میتواند برای دانشمندان راهگشا باشد، و تلاش دارد نشان دهد چگونه معماری میتواند، از یک سو، پارادایمهای علمی نوین، چون نظریۀ پیچیدگی، را برای بازسازی و احیای خود به کار گیرد و از سوی دیگر، به تغییر پارادایم علم در جهان آینده کمک کند.
آرزو منشی زاده
چکیده
پرداختن به مقولة بدن دغدغة پیوستة حوزة اندیشهگری معماری تا به امروز بوده و بنا به تفسیر آن در هر دورة تاریخی، حضور متفاوتی در معماری و احکام طراحانة آن داشته است. امروزه رویکرد تکساحتی غالب طراحان به بدن و به تعبیری تأکید بر شیءگونگی آن در امر معماری مورد نقد است؛ آنچه متأثر از نگاه آنتروپومورفیسم یعنی بسط ویژگیهای انسانی ازجمله ...
بیشتر
پرداختن به مقولة بدن دغدغة پیوستة حوزة اندیشهگری معماری تا به امروز بوده و بنا به تفسیر آن در هر دورة تاریخی، حضور متفاوتی در معماری و احکام طراحانة آن داشته است. امروزه رویکرد تکساحتی غالب طراحان به بدن و به تعبیری تأکید بر شیءگونگی آن در امر معماری مورد نقد است؛ آنچه متأثر از نگاه آنتروپومورفیسم یعنی بسط ویژگیهای انسانی ازجمله خصوصیات بدنی او به حوزة اندیشه و عمل همچون معماری به نظر میرسد. در این پژوهش نگارنده، با محوریت سؤالات پژوهش و با بازخوانی تحلیلی آنچه در حوزههای فلسفه، جامعهشناسی، و هنر و معماری در خصوص نسبت انکارناپذیر بدن و معماری آمده، به بررسی سیر تحوّل صورت یافتن بدن در امر معماری و نحوة تداوم نگرش آنتروپومورفیک در این حوزه تا به امروز میپردازد. در این مقاله برای پاسخ به سؤالات، از طریق بررسی روایتها و تحلیل تفاسیر مختلف بدن در پارادایمهای غالب زمینه، اعم از بدن «عینی» تا «پدیداری»، به بیان تحلیلی از سیر تعین بدن در امر معماری پرداخته میشود. نتایج تحقیقْ گویای آن است که سیر تحوّل اندیشة معماری در تقابل با شیءگونگی بدن به مباحث بدنمندی متأثر از پدیدارشناسی منجر شده و هرچند تفسیر انسان از ماهیت بدن خود در تجربة زیستهاش از فضا تغییر کرده، ولی مواجهة معماران با مقولة بدن همچنان تداومدهندة نگاه آنترومورفیک اعم از ترجمان هندسی، فرمی، و عددی بدن در امر معماری است.
عطاالله یاری کیا؛ عبدالرحمن دیناروند؛ بهزاد وثیق
چکیده
بستری شدن در بیمارستان استرس زیادی نسبت به خود بیماری به وجود میآورد. به همین دلیل، متصدیان امر باید بتوانند در فضاهای درمانی محیطی آرام و متناسب با نیازهای روانی مراجعهکنندگان فراهم آورند. یکی از مؤلفههای مؤثر در این زمینه کارکرد رنگ است که نقش اساسی در درک محیط، کسب اطلاعات، و جهتیابی ایفا میکند. هدف در این پژوهشْ بررسی ...
بیشتر
بستری شدن در بیمارستان استرس زیادی نسبت به خود بیماری به وجود میآورد. به همین دلیل، متصدیان امر باید بتوانند در فضاهای درمانی محیطی آرام و متناسب با نیازهای روانی مراجعهکنندگان فراهم آورند. یکی از مؤلفههای مؤثر در این زمینه کارکرد رنگ است که نقش اساسی در درک محیط، کسب اطلاعات، و جهتیابی ایفا میکند. هدف در این پژوهشْ بررسی اثرات رنگ فضای داخلی معماری اتاق بستری، بهمنزلة عامل میانجیگر، بر حالات عاطفی بیماران با در نظرگرفتن تفاوتهای شخصیتی آنهاست. برای شناسایی ویژگیهای شخصیتی افراد از مدل شخصیت پنج عاملی نئو استفاده شده است. در این مدل ویژگیهایی مانند روانرنجوری، برونگرایی، استقبال از تجربه، توافقگرایی و وجدانگرایی در افراد ارزیابی میشود. در این پژوهش از روش تحقیق شبیهسازی و مدلسازی فضا استفاده و با مطالعات کتابخانهای به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است. همچنین برای تحلیل اطلاعات و سنجش رابطة میان متغیرها و تحلیل نتایج از نرمافزار SPSS و روش پژوهش همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین از آزمونهای آماری رگرسیون خطی ساده و چندمتغیره برای تعیین رابطه و شدت و جهت رابطة بین متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده است. نتایج بهدستآمده نشان داد که رنگ سبز روشن در تحلیلهای عاطفی رنگها جزء رنگهایی محسوب میشود که افراد در اتاقهایی با این رنگْ احساس راحتی، آرامش خاطر، و خشنودی از فضا را داشتند. این رنگ ارتباط معناداری را در آنالیزهای رگرسیونی و همبستگی با شخصیت روانرنجوری نشان داد؛ به این معنا که افرادی با شخصیت روانرنجورْ دارای ویژگیهایی ازقبیل اضطراب و افسردگی و عصبی بودنْ آن را رنگ مؤثر در احساس آرامش اعلام میکنند.
نفیسه صرامی؛ کاظم مندگاری؛ هادی ندیمی
چکیده
یکی از مفاهیمی که در حوزة معماری از آن سخن گفته میشود، مفهوم تهی است. از میان صاحبنظران، این مفهوم توجه کریستوفر الکساندر را به خود جلب کرده است و برای بسط نظریاتش از آن بهره میبرد. واکاوی بستر نظرات او نشان میدهد تهی در قالب سه مفهومِ منتسب، که بهطور مستقیم (مفاهیم تهیعظیم و تهی) و یا بهطور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهیوارگی) ...
بیشتر
یکی از مفاهیمی که در حوزة معماری از آن سخن گفته میشود، مفهوم تهی است. از میان صاحبنظران، این مفهوم توجه کریستوفر الکساندر را به خود جلب کرده است و برای بسط نظریاتش از آن بهره میبرد. واکاوی بستر نظرات او نشان میدهد تهی در قالب سه مفهومِ منتسب، که بهطور مستقیم (مفاهیم تهیعظیم و تهی) و یا بهطور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهیوارگی) بدانها پرداخته شده است، در این بستر حضور دارد. او تعابیر متفاوتی از آنها در ذهن دارد، اما ارتباط یا ساختار واضح و مشخصی را مابینشان برقرار نمیکند؛ درحالیکه، به نظر میرسد این سه مفهوم که در آرای الکساندر بهصورت جدای از هم آمدهاند، اشاره به مراتب مختلفِ یک مفهوم دارند و میتوانند بهصورت یک منظومه با ساختاری مشخص درآیند و بهمثابة یک حقیقت واحد ادراک شوند. در این مقاله بهمنظور بررسی نظرات الکساندر در خصوص انتظامبخشی به مراتب تهی، بعد از تعمق بر نظرات او، اندیشهاش از منظر جهانبینی اسلامی، بهمثابة بخشی از خاستگاه اندیشة الکساندر در باب تهی و با استفاده از روش استدلال منطقی، تحلیل میشود تا نقاط مکتوم آن آشکار گردد. درنهایت، منظومهای مرکزگرا در جهت تعیین ساختار مراتب تهی حاصل میگردد، که در آن تهیعظیم، بهمثابة مرکز منظومه، باطنیترین و نهانترین مرتبة مفهوم است و همهچیز در جذبة حضور آن نظم مییابد. پنج مرتبة دیگر در این منظومه و به دور آن حضور دارند؛ بعیدترین و بیرونیترین مراتب (سادگی و تهی) مربوط به مفهوم تهی است که محل حضورش در عالم جسمانیت یا همان معماری و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم در عالم واقع است و سه مرتبة دیگر (فنا، بقا، و یقین) مربوط به تهیوارگی است که محل ظهورش در وجود معمار و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم بهصورت اختبار روحی است.
لطف الله کارگری آریان؛ محمد خزائی؛ احمد صالحی کاخکی
چکیده
منارة فیروزآباد واقع در روستای فیروزآباد بردسکن ازجمله بناهایی است که صاحبنظران به آن کم پرداختهاند و بر سر آنچه انجام شده نیز اختلاف دارند. در هیچکدام از متون اختصاصی این مناره کتیبههایش مطالعه و بررسی نشده و در برخی از آنها متن کتیبهها و تاریخگذاری بنا با یکدیگر متفاوت است. شاید بتوان محل قرارگیری مناره را دلیل این کمتوجهی ...
بیشتر
منارة فیروزآباد واقع در روستای فیروزآباد بردسکن ازجمله بناهایی است که صاحبنظران به آن کم پرداختهاند و بر سر آنچه انجام شده نیز اختلاف دارند. در هیچکدام از متون اختصاصی این مناره کتیبههایش مطالعه و بررسی نشده و در برخی از آنها متن کتیبهها و تاریخگذاری بنا با یکدیگر متفاوت است. شاید بتوان محل قرارگیری مناره را دلیل این کمتوجهی دانست؛ چراکه امروزه هیچ مسیری از آن روستا نمیگذرد. سازمان میراث فرهنگی این اثر را به شمارة 91 به ثبت رسانده و آن را متعلق به اواخر قرن هفتم و مضامین کتیبهها را شامل آیات قرآنی، نام بانیان، و تاریخ ساخت میداند. در این مقاله برای رفع اختلافها و ابهامات در متن کتیبهها و تاریخگذاری بنا به این پرسش پاسخ داده میشود که متن کتیبههای این مناره و تاریخ ساخت آن چیست؟ بدین منظور نگارندگان دادههای خود را از طریق مطالعات میدانی در محل مناره و بررسیهای تطبیقی و مراجعه به منابع تکمیلی و همچنین نقد و بررسی دستاوردهای پژوهشگران این حوزه بهصورت کتابخانهای و اسنادی گردآوری کرده و به تحلیل پرداختهاند. با خوانش و بازسازی کامل کتیبههای این بنا به روش دیجیتال و تطبیق محتوای آن با منابع تاریخی، در پایان این نتیجه به دست آمده است: «برخلاف نظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، منارة فیروزآباد یک منارة مستقل و مربوط به دورة حکومت سلاجقه بر ایران بوده است». این منار به دستور شخصی به نام محمد بن منصور در قرن پنجم بین سالهای 447 تا 496ق، بر سر راه مواصلاتی هرات به نیشابور ، در ترشیز ساخته شده است.
محمد غلامعلی فلاح
چکیده
تاریخ معماری رشتهای نوظهور و عمر آن کمتر از دو سده است. با مطالعة منابع نظری تاریخ معماری درمییابیم که ماهیت و حدود این رشته همچنان مبهم است و هنوز اهالی این رشته اتفاق نظر همهجانبهای بر سر چیستی آن ندارند. یکی از علل ابهام تاریخ معماری ابهام در نسبت مفردات لفظ آن، یعنی تاریخ و معماری، است. بنابراین، یکی از گامهای مهم برای روشن ...
بیشتر
تاریخ معماری رشتهای نوظهور و عمر آن کمتر از دو سده است. با مطالعة منابع نظری تاریخ معماری درمییابیم که ماهیت و حدود این رشته همچنان مبهم است و هنوز اهالی این رشته اتفاق نظر همهجانبهای بر سر چیستی آن ندارند. یکی از علل ابهام تاریخ معماری ابهام در نسبت مفردات لفظ آن، یعنی تاریخ و معماری، است. بنابراین، یکی از گامهای مهم برای روشن کردن معنای تاریخ معماری، روشن کردن نسبتهای مختلف ممکن میان تاریخ و معماری در ترکیب تاریخ معماری و شمردن معانی مختلف ممکن این ترکیب و از این راه روشن کردن معانی مختلف ممکن تاریخ معماری است. این کار را در این مقاله با طرح پرسش از نسبت الفاظ تاریخ و معماری در ترکیب تاریخ معماری و تبیین معانی مختلف حاصل از همنشینی این دو در ترکیب تاریخ معماری انجام دادهایم. مطابق این تحقیق اطوار مختلف ممکن تاریخ معماری، با نظر به ساخت و معنای لفظ آن، شامل اینهاست: تحقیقهایی تاریخی با موضوع معماری و تحقیقهایی تاریخی با رویکرد معماری. تحقیقهای تاریخی با موضوع معماری بر سه قسم است: 1. مطالعة بعد طولی عمل معماری در طی زمان، 2. مطالعة بعد عرضی عمل معماری در طول زمان، 3. مطالعة معماری و آثار معماری در مقام موجوداتی «در تاریخ» و در نسبت با دیگر اعمال و رویدادها و دیگر وجوه زندگی انسان. تحقیقهای تاریخی با رویکرد معماری نیز بر سه قسم است: 4. مطالعة گذشتة انسان با عطف توجه به مکان تحقق اعمال او، 5. تحقیق به منظور مطالعة قسم معماریانة بقایای اعمال گذشتة انسان و تمهید منابع تاریخ، 6. تحقیقهایی تاریخی به طرز یا به وساطت عمل معماری. معماری در مقام موضوع تاریخ معرف اطوار اول و دوم و سوم تاریخ معماری است و معماری در مقام رویکرد تاریخ معرف اطوار چهارم و پنجم و ششم. تا کنون اطوار اول و دوم و سوم و پنجم تاریخ معماری تحقق یافته و طور چهارم از آن در مرحلة تکوین است؛ اما طور ششم از تاریخ معماری هنوز تحقق نیافته و سخن گفتن از آن تنها در مقام تعریف ممکن است. در تحقیق حاضر «تاریخ معماری» از طریق بررسی مفردات لفظ آن بررسی میشود. این تحقیق غیرکمّی و روش آن تحلیل مضمون و راهبرد آن استدلال منطقی است.
سیدمحمد آسایش
چکیده
چکیدهاقامه مجلس عزاداری در قالب سوگواری ها و نوحه خوانی ها در حسینیه ها، تکایا، مساجد و منازل در گذر زمان تا کنون افتخار مردمان دارالعباده یزد است و همین عشق و دلداگی به اهل بیت باعث می شود هر ساله عزاداری ها با شکوه و عظمت بیشتری برگزار شود. این پژوهش به بیان باورها و ارزش های مردم مومن یزد در قالب شناخت و معرفی خانه های امام حسینی ...
بیشتر
چکیدهاقامه مجلس عزاداری در قالب سوگواری ها و نوحه خوانی ها در حسینیه ها، تکایا، مساجد و منازل در گذر زمان تا کنون افتخار مردمان دارالعباده یزد است و همین عشق و دلداگی به اهل بیت باعث می شود هر ساله عزاداری ها با شکوه و عظمت بیشتری برگزار شود. این پژوهش به بیان باورها و ارزش های مردم مومن یزد در قالب شناخت و معرفی خانه های امام حسینی یزد می پردازد. از آنجایی که بعضی از مردم یزد خانه های خود را در اختیار برگزاری مراسم عزاداری قرار می دهند. هدف از این پژوهش آن است که راه حلی را برای تداوم این خانه های امام حسینی در یزد ارائه دهد. در این راه ابتدا تاریخچه مختصر هجرت و شهادت عظیم و تاریخ ساز حضرت سیدالشهداء علیه السلام ذکر شده، سپس سیر تاریخی سوگواری امام حسین (ع) از ابتدا تا کنون و آئین ها و شیوه های عزاداری حسینی در یزد بیان می گردد. در ادامه به معرفی اماکن مقدس و کانون های عزاداری و بیان ویژگی های بافت تاریخی یزد که خانه های امام حسینی را همچون نگینی درخشان در خود جای داده است پرداخته شده، و با شناسایی خانه های امام حسینی در یزد و معرفی آنها به تحلیل و بررسی این خانه ها پرداخته می شود و ظرفیت آن ها شناسایی می گردد و این که یک خانه نیاز دارد تا بتواند به یک خانه امام حسینی تبدیل شود. روش تحقیق بکار گرفته شده در این مطالعه تحلیل محتوای کیفی می باشد که روش جمع آوری اطلاعات در آن بصورت کتابخانه ای یا اسنادی انجام گرفته است. در نهایت راهکار های طراحی برای پایدار این اماکن بیان می گردد.
فرهاد شریعت راد
چکیده
موسیقی هنری است انتزاعی که میتواند در ایجاد رابطه با عالم معنا نقش داشته باشد و معماری هنری کاربردی است که علاوه بر تأمین نیازهای جسمی انسان، میتواند پاسخگوی نیازهای روحی او نیز باشد و معانی متعالی را انتقال دهد. هر دو در وادی هنر دارای اشتراکاتی صوری و معنایی، یا به تعبیر نگارندۀ این مقاله، کمّی و کیفی هستند؛ به گونهای که بسیاری ...
بیشتر
موسیقی هنری است انتزاعی که میتواند در ایجاد رابطه با عالم معنا نقش داشته باشد و معماری هنری کاربردی است که علاوه بر تأمین نیازهای جسمی انسان، میتواند پاسخگوی نیازهای روحی او نیز باشد و معانی متعالی را انتقال دهد. هر دو در وادی هنر دارای اشتراکاتی صوری و معنایی، یا به تعبیر نگارندۀ این مقاله، کمّی و کیفی هستند؛ به گونهای که بسیاری تلاش کردهاند پیوند معماری و موسیقی را از طریق شناسایی تناظر ظاهری آثار معماری و موسیقی، عناصر ساختاری، مفاهیم مشترک این دو، و با نسبتی کمتر از طریق بازشنایی اهداف، مقاصد، و معانی پسِ صورت آثار معماری و موسیقی نشان دهند. در این مقاله در حین کوششی که برای معرفی ویژگیهای مشترک معماری و موسیقی، با رجوع به خصایص معماری و موسیقی ایرانی، شده است، هدف اصلی شناسایی ویژگیهای قدر مشترک این دو از بعد کیفی است. در کنار مباحث نظری مربوط به اشتراکات و افتراقات معماری و موسیقی، در قالب یک تجربۀ مشترک، احتمالاً بیشتر مخاطبین تجربهای شخصی از دریافت مشابهتهایی بین حالوهوای فضای تجربهشده در معماری ایرانی و فضای حاصل از موسیقی ایرانی داشتهاند. از این رو، در این نوشتار برای بررسی آنها، در ابتدا ضرورت شناسایی ویژگیهای معماری و موسیقی و در حالت متمرکزتر معماری و موسیقی اصیل ایران نمایان میشود. در ادامه با بررسی دقیقتر، به ویژگیهای کمّی مشترک بین آن دو، که به واسطۀ آنها در این عالم تعین مییابند، اشارۀ کوتاهی میشود و سپس ویژگیهای کیفی مشترک که به دلیل وجودشانْ معماری و موسیقی راهی به عالم معنا میگشایند، با رویکردی تأویلی، استخراج میگردد. در پایان نیز، مؤلفههایی برای شناخت قدر مشترک معنایی معماری و موسیقی ایرانی با این دستاورد معرفی میشود که میزان درک این اشتراکات بسته به قدر وجودی هر انسان متفاوت خواهد بود.
محسن کشاورز؛ فاطمه مهدی زاده؛ عبدالله جبل عاملی
دوره 28، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 85-98
چکیده
حفاظت و مرمت علمی تجربی و در عمل اقدامی پیشگیرانه و درمانی در حیطة موضوعات میراث فرهنگی است. در سطحی حرفهای، میتوان آن را آمیزهای از دانش تئوری و مهارتهای عملی دانست. با وجود اینکه اساسِ حفاظت و مرمت، در طول زمان، از مهارت بالای صنعتگران و هنرمندان ناشی شده است، طی قرن بیستم حفاظت و مرمت معماری، در تعامل با بسیاری از علوم انسانی ...
بیشتر
حفاظت و مرمت علمی تجربی و در عمل اقدامی پیشگیرانه و درمانی در حیطة موضوعات میراث فرهنگی است. در سطحی حرفهای، میتوان آن را آمیزهای از دانش تئوری و مهارتهای عملی دانست. با وجود اینکه اساسِ حفاظت و مرمت، در طول زمان، از مهارت بالای صنعتگران و هنرمندان ناشی شده است، طی قرن بیستم حفاظت و مرمت معماری، در تعامل با بسیاری از علوم انسانی و طبیعی، شیمی، و فیزیک کاربردی، همچنین عناصر تحلیلی، سازمانی، و فلسفی، به صورت یک رشتة تحصیلی توسعهیافته درآمد.مطالعات اخیر دربارة حفاظت و مرمت، این رشته با رویکردهای میانرشتهای مشخص میشود. گرچه ساختار رشتهای دانشگاهی آن دستنخورده باقی مانده است، اما موضوعات و مسائل مشترک بین رشتهها و مطالعات حوزة حفاظت معماری و بناهای تاریخی همپوشانیها با رویکرد بینرشتهای را میان این رشتهها افزایش داده است. امروزه تحقیقات چندرشتهای و میانرشتهای در حال توسعه هستند. در مقالة حاضر حدود، اشتراکات، و همکاریهای بین تخصص حفاظت و مرمت بناهای تاریخی و سایر حوزهها، نظیر معماری، باستانشناسی، مهندسی عمران ، و علوم اجتماعی بیان شده است.گرچه پژوهشهایی در حوزة آموزشهای چندتخصصی در ایران در خصوص رشتههای کشاورزی، صنعت، و آموزشهای فنی و حرفهای صورت گرفته، اما علیرغم تعریف و پایهریزی رشتة کارشناسی مرمت بنا با نگاه میانرشتهای، در اجرا نگاهی تکرشتهای بر آن حاکم است و جدا کردن صرف این رشته از رشتههایی همسنخ، نظیر معماری، مشکلاتی را برای آموزش مفید این رشته ایجاد کرده است. روش گردآوری دادهها در این پژوهش از نوع توصیفیـ تحلیلی است. در این مطالعه از استدلال منطقی به همراه مروری بر تاریخ آموزش حفاظت و مرمت بناهای تاریخی، از ابتدای شکلگیری مرمت علمی تا راهاندازی مراکز آموزش علمی این رشته، بهره گرفته خواهد شدهدف اصلی در این نوشتار عرضة توصیفی صحیح از چندتخصصی بودن رشتة مرمت بناهای تاریخی است، آنچه که با بینرشتهای و زیررشتهای اشتباه گرفته میشود. به این منظور تلاش شده است برنامة درسی کارشناسی مرمت بناهای تاریخی در ایران تحلیل محتوا و موقعیت ارتباطی آن با رشتههای نسبتاً همجنسش توضیح داده شود. در پایان، این نتیجه حاصل شد که مرمتگر دانشآموختهای فراتر از یک معمار یا مهندس سازه یا متخصص شیمی یا جامعهشناس است و باید علم مرمت را با چنین نگاهی آموزش داد و برای آن برنامهریزی کرد.
محمد جواد بینا؛ لادن اعتضادی
دوره 25، شماره 3 ، آذر 1394، ، صفحه 35-64
چکیده
کوشک هشت بهشت یکی از بناهای باغ های دولت خانة صفوی در اصفهان است و در میانة باغ بلبل قرار بوده است. اگرچه امروزه تنها کوشک به جای مانده و باغ بلبل با تغییرات بسیار به بوستانی شهری تبدیل شده، اما می توان با بررسی های میدانیِ کوشک و بررسی اسناد تاریخی مرتبط، از چگونگی ارتباط این بنا با باغ بلبل آگاه شد. موضوع این مقاله استخراج و خوانش ...
بیشتر
کوشک هشت بهشت یکی از بناهای باغ های دولت خانة صفوی در اصفهان است و در میانة باغ بلبل قرار بوده است. اگرچه امروزه تنها کوشک به جای مانده و باغ بلبل با تغییرات بسیار به بوستانی شهری تبدیل شده، اما می توان با بررسی های میدانیِ کوشک و بررسی اسناد تاریخی مرتبط، از چگونگی ارتباط این بنا با باغ بلبل آگاه شد. موضوع این مقاله استخراج و خوانش آداب معماری به کار رفته در این کوشک است که امکان نظارة کیفیِ طبیعتِ باغ را فراهم میآورده است. به این منظور، در ابتدا "نظرگاه" تعریف و شأن آن تبیین شده است. سپس شرحی از کوشک هشت بهشت و باغ بلبل بیان شده و پس از آن، رابطة میان کوشک و باغ، مبتنی بر فعل نظر و در دو وجه دیدن و ندیدن بررسی شده است. آداب استخراجی از این بررسی، حاوی نکاتی قابل توجه در زمینة چگونگی برقراری ارتباط میان معماری و طبیعت است. در نهایت در پژوهش حاضر نشان داده میشود، آداب معماری این بنا چنان است که از آن نظرگاهی فاخر و گشوده به باغ ساخته و آن را شایستة مقام کوشک کرده است تا بتوان نظارة طبیعت را که وجه مهمی از ارتباط انسان ، طبیعت و معماری در باغ ایرانی است، در این بنا در مرتبهای شایان توجه ملاحظه کرد.
سارا رحمانی
دوره 25، شماره 1 ، مهر 1394، ، صفحه 19-34
چکیده
معماری بدون حضور مخاطب و واکنش فعال وی شکل نمی گیرد و برای امید به ارتقاء معماری محیط، نیازمند مطالعه واکنش های داوطلبان و استفاده از پسخوراند آن در روند طراحی فضا هستیم. در میان انواع واکنش های مخاطب، واکنش غیرفعال او که نتیجه ناآگاهی، حساسیت نداشتن و بی تفاوتی نسبت به برخی وجوه محیط است و «کرختی محیطی» خوانده می شود، به دلیل ...
بیشتر
معماری بدون حضور مخاطب و واکنش فعال وی شکل نمی گیرد و برای امید به ارتقاء معماری محیط، نیازمند مطالعه واکنش های داوطلبان و استفاده از پسخوراند آن در روند طراحی فضا هستیم. در میان انواع واکنش های مخاطب، واکنش غیرفعال او که نتیجه ناآگاهی، حساسیت نداشتن و بی تفاوتی نسبت به برخی وجوه محیط است و «کرختی محیطی» خوانده می شود، به دلیل مسکوت و پنهان بودن کمتر نمایان است و درحد واکنش های منفی اشخاص، خطرساز محسوب نمی گردد. اما بی توجهی، کرختی و انفعال مخاطب که غالبا هم نسبت به وجوه عالی کیفیت محیط رخ می دهد می تواند در درازمدت طوری محیط را نزول دهد که موجب درخطر افتادن سلامت فرد و تمایل او به ترک محیط گردد. عوامل تاثیرگذار بر ایجاد کرختی محیطی، فقط مولفههای فردی را دربرنمی گیرند بلکه فاکتورهای فردی در ترکیب با ویژگی های طرح محیط مصنوع است که کرختی را تولید و تقویت میکنند. معماری نیز در این زمینه نقش دارد و اگر معمار تحت تاثیر محدودیت و تنگناهای شرایط محیط، در طراحی تساهل کند، امکان پدید آمدن کرختی افزایش می یابد. «عدم تامین الزامات اولیه و ضروریات مورد نیاز مخاطب»، «تکرار و تعدد مصادیق معماری با کیفیت نازل»، «اضافه بار محیطی و ازدحام»، «فقدان برانگیختگی عاطفی در محیط»، «قابلیت پایین محیط در تغییر پذیری و نو شدن»، و «عدم مشارکت محیط در تولید حس تعلق» عواملی هستند که از طرح معماری محیط نشات گرفته و در این مقاله به عنوان خاستگاه های کرختی در رابطه با معماری مطرح شده اند. مطالعه در این عوامل ما را به این نکته رهنمون می کند که بحرانیترین فضاهایی که معماران باید نسبت به احتمال تولید پدیده کرختی محیطی در آن ها حساس باشند و برای جلوگیری از بروز آن اقدام کنند، فضاهای محدود، حمایتی و ارزان قیمت مانند "مسکن حداقل" هستند.
حسن بلخاری
دوره 23، شماره 2 ، آبان 1392، ، صفحه 5-18
چکیده
تمدن ایرانی – اسلامی که یکی از مهم ترین عوامل بالندگی و به بار نشستن اندیشه اسلامی است، در این میان نگاه به ریاضیات و هندسه از یک سو، وام دار ایران پیش از اسلام است، و از دیگر سو، حاصل نگرش فلسفی یونانیان و مهم تر نظرگاه خاص قرآن و روایات نسبت به این علوم است. قدر که در لغت به معنی اندازه و در روایات معادل هندسه است بنیادی ترین مفهوم ...
بیشتر
تمدن ایرانی – اسلامی که یکی از مهم ترین عوامل بالندگی و به بار نشستن اندیشه اسلامی است، در این میان نگاه به ریاضیات و هندسه از یک سو، وام دار ایران پیش از اسلام است، و از دیگر سو، حاصل نگرش فلسفی یونانیان و مهم تر نظرگاه خاص قرآن و روایات نسبت به این علوم است. قدر که در لغت به معنی اندازه و در روایات معادل هندسه است بنیادی ترین مفهوم کاربردی ریاضیات و هندسه در قرآن است. در متن آموزه هایی میبینیم که از جمله صفات مومنان ساخت و معماری مساجد است و در روش پیامبر اسلام، اولین معمار مسجد دینه، محاسبات عددی و هندسی نه تنها در خدمت خلق عمارتهای دینی قرار میگیرد، بلکه بنا به این هم نشینی، مکانت معنوی و نظری نیز می یابد و دقیقا به همین دلیل است که در لسان حکیمان و اندیشمندان بزرگ مسلمان مهم ترین ابزار تمثیل معانی مجرد است. به تعبیری ریاضیات و هندسه علاوه بر کاربرد مستقیم معماری و هنری یکی از مهم ترین وجوه تمثیلی ظهور حق در عالم نیز هستند. یکی از مصادیق این معنا شرح سید حیدر آملی در کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار است. وی در این کتاب برای تبیین کیفیت ظهور حق در مظاهر وجودی، به لطیف ترین تمثیل عددی و هندسی، به ویژه با استفاده از تجلی هندسی نور در آینه ها توجه دارد. در این مقاله سعی بر این است که مستند به آرای سید حیدر آملی نسبت وسیع و وثیق حکمت، هندسه و معماری در تمدن اسلامی بررسی و مطالعه شود.
حسن ذوالفقارزاده
دوره 21، شماره 2 ، بهمن 1390، ، صفحه 15-32
چکیده
همۀ موجودات عالم آ یینۀ جمیع اسما و صفات الهی هستند و هر موجودی ظهور یک اسم و اسم همان معنا است. انسان معمار (جانشین الهی) دارندۀ صفت خلاقیت، فاعلیت و ولایت، طراح و سامان دهندۀ فضای حیات برای تعالی و تکامل انسان ها است، معمار (فاعل) با اسمای تقابلی جمالی و جلالی زیبا یی و عظمت لطف و قهر، طرح خود را به منصۀ ظهور می رساند که، هر دو صفت جمالی ...
بیشتر
همۀ موجودات عالم آ یینۀ جمیع اسما و صفات الهی هستند و هر موجودی ظهور یک اسم و اسم همان معنا است. انسان معمار (جانشین الهی) دارندۀ صفت خلاقیت، فاعلیت و ولایت، طراح و سامان دهندۀ فضای حیات برای تعالی و تکامل انسان ها است، معمار (فاعل) با اسمای تقابلی جمالی و جلالی زیبا یی و عظمت لطف و قهر، طرح خود را به منصۀ ظهور می رساند که، هر دو صفت جمالی و جلالی تحت ولایت الهی و تعامل معمار با هستی بروز و تجلی پیدا میکند. هر نقش و خیالی که مرا در نظر آید حُسنی و جمالی و جلالی بنماید 2 معمار مختار در فرایند طراحی با سه ابزار روحی، فکری، و حسی در اختیار خود و تحت افاضۀ خالق که فیضش به طور مطلق در همۀ مخلوقات جریان دارد و در تعامل با محیط، طرح خود را ابداع و خلق میکند. جهان را سر بسر آ یینه ای دان به هر یک ذره ای صد مهر تابانچو آیات است روشن گشته از ذات نگردد ذات او روشن ز آیات
مصطفی پورعلی
دوره 21، شماره 1 ، بهمن 1390، ، صفحه 19-30
چکیده
این نوشتار برآمده از پژوهشی دربارۀ ارتباط میان معماری و پدیدارشناسی است، یعنی همان مکتبی که تأثیر آن بر جریانات هنری امروز، به ویژه معماری پسامدرن، آشکار است. می دانیم که یکی از تأثیرات این مکتب فلسفی در حوزۀ مبانی نظری معماری، باز شدن باب مباحثی در پدیدارشناسی مکان، جایگاه بستر و زمینۀ اثر در طراحی معماری، و همچنین اهمیت یافتن مباحث ...
بیشتر
این نوشتار برآمده از پژوهشی دربارۀ ارتباط میان معماری و پدیدارشناسی است، یعنی همان مکتبی که تأثیر آن بر جریانات هنری امروز، به ویژه معماری پسامدرن، آشکار است. می دانیم که یکی از تأثیرات این مکتب فلسفی در حوزۀ مبانی نظری معماری، باز شدن باب مباحثی در پدیدارشناسی مکان، جایگاه بستر و زمینۀ اثر در طراحی معماری، و همچنین اهمیت یافتن مباحث پدیدارشناسی ذهن و تأثیر آن در نقد آثارِ معماری است. تعلیق پیش فرض های فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی، و بیش از همه تأثیرات علم جدید، هدفی است که پدیدارشناسان با دستیابی بدان در جست و جوی تجربه ای بلاواسطه از جهان پیرامونی اند. این تعلیق، که هوسرل از آن به «اپوخه » یاد کرده است، نظر به تفاوت آرای پدیدارشناسان، الزاماً نتایج مشابهی در بر نداشته است. این جدایی در نتیجه و روش را می توان آشکارادر نظرات هوسرل و هایدگر مشاهده کرد. در این پژوهش نیز هدف جست وجوی رگه هایی از تفاوت در رویکردهای اشاره شده در برخوردهای پدیدارشناسانه به معماری است.بدین منظور، در این نوشتار به شرح ارتباط پدیدارشناسی و معماری پرداخته ایم و با تفکیک پدیدارشناسی متأثر از هوسرل و پدیدارشناسی متأثر از هایدگر به تفاوت در رویکردهای پدیدارشناسی به معماری اشاره کرده ایم. در پایان نیز با بازشناسی عنصر شهری « میدان» به تشریح بیشتر موضوع پرداخته ایم. نتیجۀ مطالعه نشان میدهد که رویکرد پدیدارشناسانه به معماری از منظر های دگر اشاره و تأکیدی صرف است بر آن جا بودگی «کارِ معماری » در کنار چیزهای پیرامونی، در حالی که آغاز شناخت پدیداری چون معماری در پدیدارشناسی از منظر هوسرل به ناب آگاهی و تصورات ذهنی از «اثرِ معماری » ختم میشود.
فرهاد شریعت راد
دوره 21، شماره 1 ، بهمن 1390، ، صفحه 31-48
چکیده
تقریباً هم شمار با تعداد طراحان، تعریف فرایند طراحی و روش حل مسئله هست؛ ذکر این رو شها و تجربه های مختلف طراحی از آن حیث که هم قدم هایی در راه رشد طراح و هم مایۀ نقد روش شناسان است اهمیت دارد. به همین سبب ساختار اصلی این نوشتار بر پایۀگزارش یک فرایند طراحی و بازنگری نقادانۀ آن، شکل گرفته است، به این صورت که به دنبال مسئلۀ اصلی مقاله دربارۀ ...
بیشتر
تقریباً هم شمار با تعداد طراحان، تعریف فرایند طراحی و روش حل مسئله هست؛ ذکر این رو شها و تجربه های مختلف طراحی از آن حیث که هم قدم هایی در راه رشد طراح و هم مایۀ نقد روش شناسان است اهمیت دارد. به همین سبب ساختار اصلی این نوشتار بر پایۀگزارش یک فرایند طراحی و بازنگری نقادانۀ آن، شکل گرفته است، به این صورت که به دنبال مسئلۀ اصلی مقاله دربارۀ چگونگی بهره مندی از موسیقی در روند طراحی معماری، یک تجربۀ طراحی با موضوع «واحد همسایگی » نقل خواهد شد، که در فرایند آن استفاده از موسیقی نقش به سزایی دارد. سپس این فرایند طراحی، بااستفاده از تجربیات شخصی، و به مدد نظرات اندیشمندان موسیقی، و رو ش شناسان مقولۀ طراحی، از دیدگاهی نقادانه بازنگری خواهد شدو در پایان نتیجه گیری و راهکارهایی برای بهبود این فرایند طراحی، مطرح خواهد شد.
محمدرضا نقصان محمدى؛ محسن دهقانى تفتى
دوره 21، شماره 4 ، بهمن 1390، ، صفحه 141-154
چکیده
هدف این مقاله دستیابی به راز و رمز ماندگاری مجموعه شاه ولی، میراث معماری شهر تفت است، تا بطور عام امکان بررسی ماندگاری سکونتگاه ها، مجتمع های زیستی و مجموعه های شهری با توجه به ماهیت لایه های تشکیل دهنده مکان روح مان به فراخور زمان فراهم آید. بر این اساس ابتدا به سیر تحولات تاریخی مجموعه شاه ولی و سپس به تحلیل لایه های مکان در شهر تفت ...
بیشتر
هدف این مقاله دستیابی به راز و رمز ماندگاری مجموعه شاه ولی، میراث معماری شهر تفت است، تا بطور عام امکان بررسی ماندگاری سکونتگاه ها، مجتمع های زیستی و مجموعه های شهری با توجه به ماهیت لایه های تشکیل دهنده مکان روح مان به فراخور زمان فراهم آید. بر این اساس ابتدا به سیر تحولات تاریخی مجموعه شاه ولی و سپس به تحلیل لایه های مکان در شهر تفت و میزان انطباق و بازخورد آن با این مجموعه با توجه به زمان و در ارتباط متقابل با تکامل شهر تفت بیان میشود. در تحلیل مکان میزان انطباق متقابل با تکامل شهر تفت بیان می شود.در تحلیل مکان میزان انطباق و بر هم کنش مجموعه شاه ولی در سه حوزه مرئی و ظاهر(جسم)، تصورات ذهنی(روان) و نامحسوس و متافیزیک (روح)در سه مقیاس شهر مجموعه شهری و دانه شهری(با تاکید بر مقیاس میانی) با لایه های تشکیل دهنده مکان در شهر تفت مطرح می شود. به نظر میرسد مجموعه ماندگار شاه ولی را بتوان در گذر زمان و با توجه به ویژگی های مکان در حوزه های ظاهر تصورات ذهنی روانی، و باطن در حیطه آداب و رسوم و ارزش های متعالی شهر تفت محیطی مرتبه مند و پاسخ ده به ابعاد گوناگون نیازهای انسان است.
افرا غریب پور
دوره 20، 3-4 ، بهمن 1389، ، صفحه 31-40
چکیده
آنچه امروزه عملکرد می خوانیم حاصل تعاریف نظری در آرا و نظریه های معماران و صاحب نظران تاریخ نظریه پردازی معماری و به ویژه در قرن بیستم است. تامل در چیستی این مفهوم و فهم معنای حقیقی آن نیازمند مطالعه چیستی آن در آرای بزرگانی است که سهم عمده ای در تحول مفاهیم بنیادین نظریه پردازی معماری داشته اند. این مقاله می کوشد تا با مطالعه آرای لویی ...
بیشتر
آنچه امروزه عملکرد می خوانیم حاصل تعاریف نظری در آرا و نظریه های معماران و صاحب نظران تاریخ نظریه پردازی معماری و به ویژه در قرن بیستم است. تامل در چیستی این مفهوم و فهم معنای حقیقی آن نیازمند مطالعه چیستی آن در آرای بزرگانی است که سهم عمده ای در تحول مفاهیم بنیادین نظریه پردازی معماری داشته اند. این مقاله می کوشد تا با مطالعه آرای لویی کان در باب معماری، به بررسی و تبیین چیستی مفهوم عملکرد در آرای او بپردازد. این مقاله در دو بخش اصلی ارائه می شود. در بخش نخست، اندیشه لویی کان در باب معماری مطالعه و بررسی می شود. در این بخش، بر اساس واژه ها و اصطلاحات بنیادینی که لویی کان به خود به کار برده است و مطالعه دیدگاه های نظری او، زیر بنای فلسفی تفکر او در باب معماری تفسیر می شود. در بخش دوم، بر اساس اندیشه لویی کان در باب معماری، تلاش می شود تا مفهوم عملکرد تفسیر تبیین شود. این مطالعه بستر نظری ای برای مطالعه بنیادین در باب مفهوم عملکرد در نسبت با معماری را فراهم می آورد.
سیدامیر منصوری؛ مرضیه آزاد ارمکی
دوره 18، 1-2 ، شهریور 1389
چکیده
در این نوشتار از این لحاظ به بنا توجه شده که مورد استفادۀ مردم است و در ذهن آنان تفسیر میشود. در اینجا تأکید بر آن است که بر خلاف برخی پندار های معمول، معنای بنا سیال است. سیالیت معنایی بنا معلول تفاو ت گرو ههای اجتماعی مصر ف کنندگان و نیز دگرگونی کارکردهاست. در ادامه، انواع رمزگان بنا با استفاده از رویکردی نشان هشناختی بررسی میشود. همچنین ...
بیشتر
در این نوشتار از این لحاظ به بنا توجه شده که مورد استفادۀ مردم است و در ذهن آنان تفسیر میشود. در اینجا تأکید بر آن است که بر خلاف برخی پندار های معمول، معنای بنا سیال است. سیالیت معنایی بنا معلول تفاو ت گرو ههای اجتماعی مصر ف کنندگان و نیز دگرگونی کارکردهاست. در ادامه، انواع رمزگان بنا با استفاده از رویکردی نشان هشناختی بررسی میشود. همچنین اهمیت تفسیرهای مردم از بنا با رویکردی هرمنوتی یک تحلیل و بیان میشود که چگونه آثار معماری و اجزای آن زنده اند و در پیوند با زندگی ما معنا م ییابند. به تعبیری دیگر، معنای یک بنا پیاپی در مکالمه با زندگی هر روزه شکل م یگیرد. البته ظرفیت پذیرش معانی تازه در ساختما نهای مختلف یکسان نیست. از این رو، میتوان آثاری را ستود که به لحاظ کالبدی هر چه با ثبات تر و، به عکس، به لحاظ معنایی هر چه پویاترند؛ چرا که امکان خلق معانی فرهنگی بیشتری را فراهم میکنند و به مخاطب خلاق امکا نهای بیشتری میدهند.
سعید میرریاحی
دوره 19، 2-1 ، اردیبهشت 1388
چکیده
در روش های جدید ارزیابی دستاوردهای دانشجویی، به ویژه پروژه های طراحی معماری، نظر دانشجویان، چه طراح و چه دیگران، بسیار مهم است. استفاده از شواهد مکتوب هم، برای ارزیابی دانشجویان، از نکات خاص ارزشیابی است. به کار گیری رایانه و افزایش همکاری و همفکری بین دانشجویان در مسیر یادگیری و پیشرفت آنان بسیار مؤثر است. شاید بتوان به دسته بندی ...
بیشتر
در روش های جدید ارزیابی دستاوردهای دانشجویی، به ویژه پروژه های طراحی معماری، نظر دانشجویان، چه طراح و چه دیگران، بسیار مهم است. استفاده از شواهد مکتوب هم، برای ارزیابی دانشجویان، از نکات خاص ارزشیابی است. به کار گیری رایانه و افزایش همکاری و همفکری بین دانشجویان در مسیر یادگیری و پیشرفت آنان بسیار مؤثر است. شاید بتوان به دسته بندی قالب قبولی از عوامل اصلی مؤثر بر ارزشیابی و داوری پروژ ههای طراحی معماری دست یافت.اگر دانشجویان معیارها را تنظیم کنند، نظر آنها به سمت اهداف مشخصی متمرکز میشود. در این روش دانشجو قادر است بر طبیعت و شکل ارزیابی اثر گذارد. در همین زمان دانشجویان باید الزامات اهداف ویژه را برآورده کند )ارزیابی مشترک(. با وضوح یافتن معیارها دانشجویان هم دوره قادرند که در گفتگوها سهیم باشند )ارزیابی همتایان( و با نگاه انتقادی به معیارها و ضوابط و ارز شهای مشخصی بنگرند که در تنظیم آنها مؤثر بوده اند و از راه این تحلیل انتقادی به منتقدانی توانا تبدیل شوند و همان گونه به معیارهائی بنگرند که از اهداف ویژۀ آموزش مشتق میشود. از نکات مهم این روش محور قرار دادن دانشجوست درعرضۀ معیارها و ارزیابی آموزشی.
زهرا طاقی
چکیده
در سال 1378 دوره کارشناسی ارشد پیوسته معماری به کارشناسی پیوسته معماری تغییر یافت . این امر روند راه اندازی رشته معماری را در دانشگاه های شهرستان ها، که از سال 1368 آغاز شده بود، تسهیل و تسریع کرد، به نحوی که در سال 1386 جمعا تعداد 3209 دانشجو در دانشگاه های سراسری، دانشگاه های غیر انتفاعی ، دانشگاه آزاد و دانشگاه پیام نور در مقطع کارشناسی پذیرفته ...
بیشتر
در سال 1378 دوره کارشناسی ارشد پیوسته معماری به کارشناسی پیوسته معماری تغییر یافت . این امر روند راه اندازی رشته معماری را در دانشگاه های شهرستان ها، که از سال 1368 آغاز شده بود، تسهیل و تسریع کرد، به نحوی که در سال 1386 جمعا تعداد 3209 دانشجو در دانشگاه های سراسری، دانشگاه های غیر انتفاعی ، دانشگاه آزاد و دانشگاه پیام نور در مقطع کارشناسی پذیرفته شدند. رشد کمی و بسیار سریع دانشجویان معماری در دوره کارشناسی این سوال را مطرح می کند که آیا این رشد متضمن حداقل کیفیت آموزشی نیز هست یا خیر ؟ مقاله حاضر ضمن ارائه جمع بندی نظر تعدادی از صاحب نظران و مدرسان رشته معماری در باره محصول دوره کارشناسی معماری به بررسی وضعیت دو مولفه تاثیر گذار بر کیفیت آموزشی این رشته یعنی طول دوره آموزش و توانایی کادر آموزشی دانشگاه ها می پردازد و در انتها به نکاتی در جهت بهبود شرایط آن اشاره دارد.