علمی - پژوهشی
مطهره دانایی فر؛ زهره تفضلی
چکیده
با اینکه در بحران کنونی نقد معماری پرداختن به مبانی و تئوری نقد معماری بیش از پیش ضرورت دارد، اما به مباحث نظری و تاریخی نقد معماری کمتر توجه شده است و مبانی نظری نقد معماری در غفلت و افول به سر میبرد. در تاریخ ظهور نقد معماری آراء، نظر، و نظریههای گوناگونی دربارة نقد معماری مطرح شده که با تحولات آنها جریان نقد معماری پرورده شده ...
بیشتر
با اینکه در بحران کنونی نقد معماری پرداختن به مبانی و تئوری نقد معماری بیش از پیش ضرورت دارد، اما به مباحث نظری و تاریخی نقد معماری کمتر توجه شده است و مبانی نظری نقد معماری در غفلت و افول به سر میبرد. در تاریخ ظهور نقد معماری آراء، نظر، و نظریههای گوناگونی دربارة نقد معماری مطرح شده که با تحولات آنها جریان نقد معماری پرورده شده است. در این مقاله هدفْ پیگیری و تدقیق این جریان نظری و یافتن سیر تاریخی نظریههای اصلی در حوزة نقد معماری است. این سیر تاریخی را، که به روش تاریخ مفهومی و بررسی اسنادی محقق شده است، میتوان در پنج دورة زمانی تقطیع کرد: اواخر سدة نوزدهم تا نیمة سدة بیستم که در این دوره پرسش از نقد مطبوعاتی و نقد آن آغاز شد و بهموازات تحولات معماری در جنبش مدرن نگرشها به نقد معماری نیز تغییر کرد؛ دهة 1960 که از یک سو، نظریة نقد هنجاری و اختصاصی نقد معماری مبتنی بر نظریة جنبش مدرن مطرح شد و از سوی دیگر، مبانی نقد معماری از مطالعات زبانشناختی و مطالعات طراحی اثر پذیرفت؛ دهة 1970 که تحلیلهای مارکسیستی پرسشها و دیدگاههایی تازه دربارة نقد پیش آمد؛ دهههای 1980 و 1990 که نقد ارزیابانه رد و به جای آن نظریة نقد به مثابة نگاشت طرح شد؛ سدة بیست و یکم که موضوع معماری ناقدانه و پیوند نقد و طراحی و نیز دیدگاه مقابل آن طرح شده است.
علمی - پژوهشی
محمود گلابچی؛ کتایون تقی زاده آذری؛ محمدرضا متینی؛ محمد زارع
چکیده
انتقال هر مفهومی از علوم پایه به علوم مهندسی مستلزم شناخت و برقراری ارتباط میانرشتهای در مقیاسی متناظر است. درحقیقت این مقیاس است که همچون پلی رشتههای مختلف را به هم مرتبط میکند. استفاده از ویژگیهای زیستی در سایر رشتههای علمی، به دلیل تکامل و آزمون بلندمدت آنها، دارای جایگاه ویژهای است. سازگاری ازجملة خصوصیات اصلی جانداران ...
بیشتر
انتقال هر مفهومی از علوم پایه به علوم مهندسی مستلزم شناخت و برقراری ارتباط میانرشتهای در مقیاسی متناظر است. درحقیقت این مقیاس است که همچون پلی رشتههای مختلف را به هم مرتبط میکند. استفاده از ویژگیهای زیستی در سایر رشتههای علمی، به دلیل تکامل و آزمون بلندمدت آنها، دارای جایگاه ویژهای است. سازگاری ازجملة خصوصیات اصلی جانداران است که موجب بقای جاندار در شرایط متغیر محیط میشود و تکامل جانداران را در درازمدت به دنبال دارد. مفهوم سازگاری در معماری شامل رویکردهای مختلفِ عملکردی، سازهای، کالبدی، فرهنگی، و اقتصادی میشود. برداشتهای متفاوتی از این مفهوم بسته به نوع رویکرد عرضه شده است، بر همین اساس، ضرورت دارد تا در زمان انتقال مفاهیم از دانش مبنا به معماری به مقیاس آن توجه شود. در این پژوهش با بررسی مقیاسهای سازگاری در دانش مبنا و تعریف مقیاس متناظر آنها در معماری، نوعی طبقهبندی سطوح مختلف مفهوم سازگاری در معماری عرضه میشود؛ تعیین مقیاسهای متناظر در زمان انتقال مفاهیمْ منجر به تسهیل در استفاده از آن در معماری میشود. در این پژوهش پس از بررسی مفهوم سازگاری در علوم زیستی بر اساس مقیاسها و خصوصیات شاخص آنها، به انتقال این مفهوم به حوزة معماری با استفاده از رویکردی راهحلمحور پرداخته میشود. روش این تحقیق قیاسی است و از سطوح کلان مفهوم سازگاری در دانش مبنا آغاز و تا سطوح خرد آن تفکیک میشود. درنهایت، مفهوم سازگاری در مقیاسهای مختلفِ محیط مصنوعْ بررسی و عناصر مرتبط با مفهوم سازگاری بر این اساس طبقهبندی میشود. ارتباط میان دو حوزة مورد نظر بر اساس معرفی واحدهای تحلیلی، با عنوان نقطة مبنا، در گام نخست برقرار و ترازهای همپیوند در گام بعدی تعیین میگردد؛ با این رویکرد از سوء برداشتهای مفهومی، که در زمان انتقال الگوها، به دلیل تداخل مقیاسهای نامرتبط دو حوزه، امکان پیش آمدن دارد، جلوگیری میشود.
علمی - پژوهشی
سپیده آقائی؛ میترا غفوریان؛ نفیسه آخوند
چکیده
نقش و اهمیت مسکن، به مثابة سرپناه انسان، حساس و کلیدی است و در طراحی آن توجه جدی به اصولی کیفی را میطلبد. با توجه به تغییر نامحسوس اما پویای فرهنگ زندگی در ایران و جایگاه مسکن در آن، به نظر میرسد طراحی یک واحد مسکونی که مناسب یک بازة زمانی مشخص باشد، نیازهای متنوع و متغیر ساکنان را پاسخ ندهد. مسئلة اصلی آن است که طرح مسکن به مثابة یک ...
بیشتر
نقش و اهمیت مسکن، به مثابة سرپناه انسان، حساس و کلیدی است و در طراحی آن توجه جدی به اصولی کیفی را میطلبد. با توجه به تغییر نامحسوس اما پویای فرهنگ زندگی در ایران و جایگاه مسکن در آن، به نظر میرسد طراحی یک واحد مسکونی که مناسب یک بازة زمانی مشخص باشد، نیازهای متنوع و متغیر ساکنان را پاسخ ندهد. مسئلة اصلی آن است که طرح مسکن به مثابة یک ویژگی ثابت در نظر گرفته میشود، درعینحال کسانی که در آنها زندگی میکنند اینگونه نیستند، خانوادهها رشد میکنند، کوچک میشوند و تغییر میکنند و به همین دلیل نیازهای آنها نیز تغییر میکند. پرداختن به ویژگی انعطافپذیری در طراحی مسکن، به دلیل ارتقای کیفیت زندگی خانواده در فضای سکونتی، موجبات طولانی شدن استقرار ساکنان را فراهم میآورد. بر این اساس برنامهریزی برای انعطاف و تغییر در ساختار عملکردیـ فضایی مسکونی با پاسخگویی به نیازهای در طول زمان خانواده در واحد مسکونی، از جابهجایی بیرویة آنان جلوگیری میکند. این پژوهش با هدف ارتقای کیفیت انعطافپذیری در طراحی واحدهای مسکونی معاصر و نگاه ویژه به توسعه و تفکیک و ارزیابی آن در فضای داخلی و واحدهای مجاور مسکونی انجام گرفته است. به این منظور با رویکردی کیفی ابتدا با استفاده از اسناد و مطالعات کتابخانهای و سپس با تحلیل نمونههای مسکن سنتی ایران و نمونههایی از آپارتمانهای طراحیشده در دهههای اخیر اروپا، به منزلة مصادیق مساکن انعطافپذیر، به شناسایی نقش این دو مؤلفه (توسعه و تفکیک) در انعطافپذیری فضایی پرداخته شده است و در گام بعدی سنجش میزان این دو مؤلفه در مسکن آپارتمانی منطقة 2 تهران صورت گرفته است. نتایج حاصله حاکی از این است که ویژگی توسعه و تفکیک در مسکن یکخوابه حداقل میزان و در واحدهای سهخوابه بیشترین میزان را دارد. همچنین پیشنهاد تخصیص مساحت به فضایی شناور که مابین دو عرصة خصوصی و عمومی در نظر گرفته میشود، یک اصل پاسخگو برای توسعه و تفکیک در واحد مسکونی دانسته شده است.
علمی - پژوهشی
همایون نورائی؛ مطهر شامحمدی
چکیده
با افزایش روند شهرنشینی، افزایش تراکم راه حلی اجتنابناپذیر برای اسکان جمعیت و همچنین جلوگیری از گسترش افقی شهر است؛ اما چگونگی این افزایش و ارتباط آن با کیفیت زندگی ساکنان موضوعی بحثبرانگیز است. هدف از این مقاله پرداختن به یکی از مقولههای تأثیر متقابل تراکم و کیفیت زندگی از طریق واکاوی رابطة تراکم واحد مسکونی (تعداد واحد مسکونی ...
بیشتر
با افزایش روند شهرنشینی، افزایش تراکم راه حلی اجتنابناپذیر برای اسکان جمعیت و همچنین جلوگیری از گسترش افقی شهر است؛ اما چگونگی این افزایش و ارتباط آن با کیفیت زندگی ساکنان موضوعی بحثبرانگیز است. هدف از این مقاله پرداختن به یکی از مقولههای تأثیر متقابل تراکم و کیفیت زندگی از طریق واکاوی رابطة تراکم واحد مسکونی (تعداد واحد مسکونی در یک مجتمع مسکونی) با کیفیت محیط داخلی مجتمعهای مسکونی است و بدین منظور شهرک سپاهانشهر در اصفهان نمونة موردی این پژوهش انتخاب گردید. به منظور دستیابی به این هدف، ابتدا مجتمعهای مسکونی شهرک یادشده به 8 دستة تراکمی تقسیم و سپس دادههای مورد نیاز، به منظور بررسی سنجهها در شهرک سپاهانشهر، به روش اسنادی و میدانی (از نوع مشاهده، پرسشنامه) جمعآوری شدند؛ بدین صورت که از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده با روش تخصیص مساوی، با تعداد 136 پلاک در سپاهانشهر پرسش شد. ضمن اینکه، ابتدا پارامتریک بودن دادهها از طریق آزمون کولموگرفـ اسمیرنف بررسی گردید و سپس از طریق آزمون کروسکال والیس و در پی آن آزمون یوـ منـ ویتنی معناداری تفاوت دستههای تراکمی ساختمانی با یکدیگر بر حسب تأثیر سنجههای کیفیت محیط مسکونی بررسی و تحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که ارتباط سهمیواری بین تراکم تعداد واحدهای مسکونی و کیفیت محیط داخلی در مجتمعهای مسکونی برقرار است و الگوهای کمتراکم و یا پرتراکمْ کیفیت داخلی بالاتر و درنتیجه مطلوبتری نسبت به الگوی تراکمی متوسط در مجتمعها دارند و پیشنهاد میشود که، با توجه به ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی ساکنان سپاهانشهر به طور خاص و شهرهای مشابه به صورت عام برای داشتن مجتمعهایی با کیفیت بالاتر محیط داخلی، از الگوهای کم یا پرتراکم با رعایت معیارهای مرتبط با کیفیت محیط داخلی استفاده شود.
علمی - پژوهشی
آرزو حسینی؛ مجید صالحی نیا؛ مینو شفایی؛ بهرام صالح صدق پور
چکیده
در دنیای مدرن امروزی، با توجه به مشکلات شهرنشینی و الگوی زندگی و تراکم ساختمانی، عرصة میانی مجتمعهای مسکونی ازجمله فضاهای مهمی است که کودک میتواند پس از مدرسه بخش عمدهای از زمان خود را برای گذران اوقات فراغت و تعاملات اجتماعی در آن سپری کند. هدف از پژوهش حاضر ارتقای رشد اجتماعی کودکان 3 تا 6ساله از طریق بیان اصول طراحی عرصة میانی ...
بیشتر
در دنیای مدرن امروزی، با توجه به مشکلات شهرنشینی و الگوی زندگی و تراکم ساختمانی، عرصة میانی مجتمعهای مسکونی ازجمله فضاهای مهمی است که کودک میتواند پس از مدرسه بخش عمدهای از زمان خود را برای گذران اوقات فراغت و تعاملات اجتماعی در آن سپری کند. هدف از پژوهش حاضر ارتقای رشد اجتماعی کودکان 3 تا 6ساله از طریق بیان اصول طراحی عرصة میانی مجتمعهای مسکونی میانمرتبه با تأکید بر بهرهگیری از قابلیتهای بازیانگیزی محیط است. در این پژوهش، بر پایة تلفیق نظریات مرتبط با موضوع پژوهش، از روش ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده شده است. در این مسیر پس از انتخاب نمونة مورد مطالعه و گردآوری دادهها به کمک ابزار پرسشنامه، با روش تحلیل عاملی مهمترین عاملهای تأثیرگذار در انگیزش بازی کودک به دست آمد. در ادامه، بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها، فرضیههای پژوهش بررسی و تفسیر شد. یافتهها نشان داد که تأثیر «سرزندگی محیط» و «عوامل محرک طبیعی» در عرصة میانی مجتمع مسکونی بر «تحریک حواس» کودکان و نیز تأثیر «عوامل محرک طبیعی»، «سرزندگی محیط»، «خوانایی محیط کودکمحور»، و «نظارتپذیری» عرصة میانی مجتمع مسکونی بر «تعاملات اجتماعی (نسلیـ بین نسلی)» آنها برای انگیزش بازیْ مثبت و معنادار است. پس از حصول اطمینان از درستی فرضیههای پژوهش، اصول طراحی عرصة میانی مجتمعهای مسکونی استخراج و به آزمون کودکان 3 تا 6ساله گذاشته شد.
علمی - پژوهشی
حامد بیتی؛ مینو قره بگلو؛ باقر پورجواد اصل
چکیده
به اعتقاد صاحبنظرانْ محیطهای آموزشی تأثیرات انکارناپذیری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دارند و رابطهای مستقیم بین کیفیت محیطهای آموزشی با میزان یادگیری و نحوة تحصیل دانشجویان وجود دارد. هرچند از نخستین تجربة استفاده از خانههای تاریخی با کارکرد مدرسة معماری در کشورمان بیش از بیست سال سپری شده، بااینحال میزان اقبال مطلوب ...
بیشتر
به اعتقاد صاحبنظرانْ محیطهای آموزشی تأثیرات انکارناپذیری بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دارند و رابطهای مستقیم بین کیفیت محیطهای آموزشی با میزان یادگیری و نحوة تحصیل دانشجویان وجود دارد. هرچند از نخستین تجربة استفاده از خانههای تاریخی با کارکرد مدرسة معماری در کشورمان بیش از بیست سال سپری شده، بااینحال میزان اقبال مطلوب به این اقدام و رابطة کیفیت این فضاها با تحصیل دانشجویان برآورد نشده است. در پژوهش حاضر در نظر است که تجربة زیستة دانشجویان معماری در استفاده از خانههای تاریخی بهصورت مدارس معماری، از جمله تأثیرات اقدام مذکور بر نحوة تحصیل دانشجویان را در چهار سطح، شامل بعدِ کالبدیـ فیزیکی، بعدِ ادراکیـ معنایی، بعد اجتماعی، و بعدِ آموزشی، ارزیابی شود. در این مطالعه از تلفیق راهبردهای کمّی و کیفی و برای ارزیابی نهایی الگوی عملیاتی تحقیق و تعیین رابطة وابستگی بین متغیرها از روش چندمتغیرة الگوسازی معادلههای ساختاری استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد تغییر کارکرد خانههای تاریخی در دانشگاه هنر اسلامی تبریز به دانشکدههای معماری، علیرغم وجود مشکلاتی در تأمین بخشی از فضاهای جانبی مؤثر بر آموزش، نمونهای موفق در تجربة زیستة دانشجویان محسوب میشود که ضمن حفاظت از سرمایههای تاریخیـ فرهنگی، نقشی مثبت در آموزش دانشجویان دارد.
علمی - پژوهشی
محمد غلامعلی فلاح
چکیده
تاریخ معماری رشتهای نوظهور و عمر آن کمتر از دو سده است. با مطالعة منابع نظری تاریخ معماری درمییابیم که ماهیت و حدود این رشته همچنان مبهم است و هنوز اهالی این رشته اتفاق نظر همهجانبهای بر سر چیستی آن ندارند. یکی از علل ابهام تاریخ معماری ابهام در نسبت مفردات لفظ آن، یعنی تاریخ و معماری، است. بنابراین، یکی از گامهای مهم برای روشن ...
بیشتر
تاریخ معماری رشتهای نوظهور و عمر آن کمتر از دو سده است. با مطالعة منابع نظری تاریخ معماری درمییابیم که ماهیت و حدود این رشته همچنان مبهم است و هنوز اهالی این رشته اتفاق نظر همهجانبهای بر سر چیستی آن ندارند. یکی از علل ابهام تاریخ معماری ابهام در نسبت مفردات لفظ آن، یعنی تاریخ و معماری، است. بنابراین، یکی از گامهای مهم برای روشن کردن معنای تاریخ معماری، روشن کردن نسبتهای مختلف ممکن میان تاریخ و معماری در ترکیب تاریخ معماری و شمردن معانی مختلف ممکن این ترکیب و از این راه روشن کردن معانی مختلف ممکن تاریخ معماری است. این کار را در این مقاله با طرح پرسش از نسبت الفاظ تاریخ و معماری در ترکیب تاریخ معماری و تبیین معانی مختلف حاصل از همنشینی این دو در ترکیب تاریخ معماری انجام دادهایم. مطابق این تحقیق اطوار مختلف ممکن تاریخ معماری، با نظر به ساخت و معنای لفظ آن، شامل اینهاست: تحقیقهایی تاریخی با موضوع معماری و تحقیقهایی تاریخی با رویکرد معماری. تحقیقهای تاریخی با موضوع معماری بر سه قسم است: 1. مطالعة بعد طولی عمل معماری در طی زمان، 2. مطالعة بعد عرضی عمل معماری در طول زمان، 3. مطالعة معماری و آثار معماری در مقام موجوداتی «در تاریخ» و در نسبت با دیگر اعمال و رویدادها و دیگر وجوه زندگی انسان. تحقیقهای تاریخی با رویکرد معماری نیز بر سه قسم است: 4. مطالعة گذشتة انسان با عطف توجه به مکان تحقق اعمال او، 5. تحقیق به منظور مطالعة قسم معماریانة بقایای اعمال گذشتة انسان و تمهید منابع تاریخ، 6. تحقیقهایی تاریخی به طرز یا به وساطت عمل معماری. معماری در مقام موضوع تاریخ معرف اطوار اول و دوم و سوم تاریخ معماری است و معماری در مقام رویکرد تاریخ معرف اطوار چهارم و پنجم و ششم. تا کنون اطوار اول و دوم و سوم و پنجم تاریخ معماری تحقق یافته و طور چهارم از آن در مرحلة تکوین است؛ اما طور ششم از تاریخ معماری هنوز تحقق نیافته و سخن گفتن از آن تنها در مقام تعریف ممکن است. در تحقیق حاضر «تاریخ معماری» از طریق بررسی مفردات لفظ آن بررسی میشود. این تحقیق غیرکمّی و روش آن تحلیل مضمون و راهبرد آن استدلال منطقی است.