علمی - پژوهشی
علی محمدی؛ زهره تفضلی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 5-24
چکیده
در طی پنجاه سال گذشته نظریههای طراحی پژوهی روشنگر مفهوم «طراحی» بوده است. از آنجا که این مفهوم امری پیچیده و انتزاعی است، به چارچوبهای مفهومی و روشهای شناختی متناسبی نیاز است تا بتوان وجوه متنوع و پیچیدة این تجربه و فعالیت انسانی را وضوح بخشید. از جملة مهمترین نظریات شناختی معاصر «نظریة استعارة مفهومی» است ...
بیشتر
در طی پنجاه سال گذشته نظریههای طراحی پژوهی روشنگر مفهوم «طراحی» بوده است. از آنجا که این مفهوم امری پیچیده و انتزاعی است، به چارچوبهای مفهومی و روشهای شناختی متناسبی نیاز است تا بتوان وجوه متنوع و پیچیدة این تجربه و فعالیت انسانی را وضوح بخشید. از جملة مهمترین نظریات شناختی معاصر «نظریة استعارة مفهومی» است که در طراحی پژوهی نیز مورد توجه و استقبال پژوهشگران این حوزه بوده است. با دقت در دو پارادایم اصلی مطرحشده در طراحی پژوهی، یعنی پارادایم «حل خردگرایانة مسئله» و «تأمل در عمل»، میتوان در هریک از این دو حوزه، به واسطة استعاره مفهومی، نظریات مبسوطی را مشاهده کرد. طی بیست سال گذشته ضمن بازنگری در این دو پارادایم، استعارههای متعدد دیگری برای تکمیل آنها و تبیین مفهوم طراحی مطرح شده است. در این پژوهش، با مرور و تحلیل محتوای مقالات مرتبط در دو نشریه معتبر و قدیمی از نشریات عرصة طراحی پژوهی، استعارههای مفهومی کلیدی در تبیین مفهوم طراحی انتخاب شده است. در کنار دو پارادایم ذکرشده، مهمترین این استعارهها «بریکولاژ»، «تطور مشترک»، «آشکارگی»، «گفتگو» و «بازی» هستند. درنهایت با ترسیم مجموعة نگاشت و مدل تصویری هر استعاره، وجوه آشکار و پنهان مفهوم طراحی در هریک از این استعارهها تبیین شده است. نتیجة این پژوهش درنهایت چنین میشود که استعارههای هرمنوتیک (فهم) یعنی «آشکارگی»، «گفتگو»، و «بازی» برای روشن کردن مفهوم طراحی، به دلیل قرابت بیشتر با سازوکار طراحی، جزو مناسبترین استعارههای مفهومی در بهکارگیری آنها در حوزة طراحی پژوهی هستند.
علمی - پژوهشی
محمدعلی فدایی اردستانی؛ حیدر ناصری مبارکی؛ محمدرضا آیتاللهی؛ زهراسادات زمردیان
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 25-40
چکیده
بهرهگیری مناسب از نور روز با توجه به مصرف انرژی، عملکرد، و یادگیری دانشآموزان و مدرسین در ساختمانهای آموزشی مسئلهای قابل تأمل است. بیتوجهی به طراحی دقیق پنجره، سایبان، و متعلقات آن منجر به بروز خیرگی یا افزایش بار سرمایش ساختمان به دلیل ورود تابش مستقیم خورشید یا کاهش نور روز مناسب خواهد شد. با توجه به ثابت بودن نقاط ...
بیشتر
بهرهگیری مناسب از نور روز با توجه به مصرف انرژی، عملکرد، و یادگیری دانشآموزان و مدرسین در ساختمانهای آموزشی مسئلهای قابل تأمل است. بیتوجهی به طراحی دقیق پنجره، سایبان، و متعلقات آن منجر به بروز خیرگی یا افزایش بار سرمایش ساختمان به دلیل ورود تابش مستقیم خورشید یا کاهش نور روز مناسب خواهد شد. با توجه به ثابت بودن نقاط نشستن در فضای کلاس، استفاده از آنالیزهای دقیق برای بررسی شرایط دریافت نور روز و خیرگی اهمیت مضاعفی خواهد یافت. در این مقاله، با در نظرگیری دو هدف دریافت نور روز مناسب و عدم خیرگی، شرایط نور روز و خیرگی فضاها و تأثیر طراحی سایبان بر شرایط آسایش بصری با استفاده از اندازهگیری میدانی و شبیهسازی در کلاسهای درس دانشکدة معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی بررسی گردیده است. در بررسی ویژگیهای دریافت نور و خیرگی فضاها از معیارهای ارزیابی ایستا و پویا بهره گرفته شده است. هدف از این مقاله مقایسة شرایط آسایش بصری در کلاسهای مختلف و مقایسة شاخصهای مختلف و انتخاب شاخص مناسب برای ارزیابی کلاسها است. همچنین شاخصهای انتخابی برای ارزیابی عملکرد سایبانهای ثابت و متحرک استفاده شده است. بر اساس نتایج شاخصهای UDI300-3000[50%] برای بررسی دریافت نور روز مناسب و SVD به منظور بررسی احتمال خیرگی در فرایند طراحی و ارزیابی فضاها مناسبتر از سایر شاخصها هستند. همچنین نتایج بهدستآمده نشان میدهند که کلاس با جهتگیری شمال شرقی بهترین شرایط آسایش بصری را دارد. همچنین در کلاسهای جنوبی طراحی سایبان متحرک برای فراهم کردن نور روز مناسب و جلوگیری از خیرگی الزامی است. این درحالی است که استفاده از سایبانهای ثابت برای کاهش خیرگی به دلیل کاهش شدید نور ورودی به فضا قابل توجیه نیست.
علمی - پژوهشی
سیدمحسن حبیبی؛ نگین صمدی کافی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 41-58
چکیده
سقراط در قرن پنجم پیش از میلاد به دنیا آمد (469-399ق.م). در جوانی به دنبال روی آوردن به فلسفه، با فلسفة طبیعتگرایی آشنا شد و چندی نیز مجذوب سوفسطاییان گشت. ولی هیچکدام از این دو او را اقناع نکردند. سقراطِ متفکر دیدگاههای خود را در زندگی، سیاست، و روابطِ اجتماعی در چارچوب شهریّت و حقوق شهروندی بیان و اصولی را عرضه کرد، اندیشههایی ...
بیشتر
سقراط در قرن پنجم پیش از میلاد به دنیا آمد (469-399ق.م). در جوانی به دنبال روی آوردن به فلسفه، با فلسفة طبیعتگرایی آشنا شد و چندی نیز مجذوب سوفسطاییان گشت. ولی هیچکدام از این دو او را اقناع نکردند. سقراطِ متفکر دیدگاههای خود را در زندگی، سیاست، و روابطِ اجتماعی در چارچوب شهریّت و حقوق شهروندی بیان و اصولی را عرضه کرد، اندیشههایی که بعد از او شاگردانش و بخصوص افلاطون و از طریق او ارسطو با عنوان «مبانی اندیشة مدینة فاضله» مطرح کردند. او همه چیز را بر مبنای معقولیت و خردگرایی مبتنی بر «اخلاقِ انسانی» قرار میدهد و با مطرح کردن «جایگاه انسان و اخلاق انسانی در جامعه»، نقطة عطفی را در سیرِ اندیشة فلسفیِ شهر پدید آورد. او آغازگرِ سنجشِ منطقیِ مفهوم و اندیشهها بهگونهای روِشمند است. از این ره، در تاریخِ اندیشة غربْ سقراط یک مرجع است؛ چون میتوان از اندیشهورزی «قبل از سقراط» و «بعد از سقراط» سخن راند. هدف در این مقاله واکاوی دیدگاههای تأثیرگذار این اندیشمند بزرگ بر اصولی است که بعدها تحت عنوان «آرمانشهر» در نزد دیگر فیلسوفان مصداق مییابد. شناخت شخصیت سقراط، عوامل تأثیرگذاری شهر و شارمندان آتنی در دیدگاههای منتقدانة او، تعلیمِ فلسفیِ سقراط، و همچنین سیرِ دگرگونیِ اندیشههای او بخشی عمده از این واکاوی است.این مقاله کاوشی توصیفیـ تحلیلی است که برگرفته از اسناد و شواهدِ مرتبط با سقراط و منابع کتابخانهای است. این کاوش نشان میدهد که اصول شهر و شهریّت مورد نظر سقراط متأثر از شرایط زمانة شهر آتن را میتوان در این مواردی اینچنینی خلاصه کرد:1. حکمت، شجاعت، عفت، عدالت، و خداپرستی؛2. فضیلت و عدالت، اخلاق و سیاست؛3. خوبی و زیبایی و سودمندی حکمت و دانش، خودشناسی، و آگاهسازی و بیدارسازی؛4. تعقل و تدبر، کاوش و اکتشاف؛5. تربیت، شایستگی، قناعت، و سعادت،6. شایستهسالاری و قانونمداری،7. حاکمیت خردمندی و حقانیت و عدالت.اصولی که پس از او تقریباٌ همة تفکرات آرمانشهری را تحت تأثیر قرار میدهد.
علمی - پژوهشی
محمود قلعهنویی؛ نیلوفر جبلعاملیان
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 59-78
چکیده
زمان همواره مورد توجه نظریهپردازان معماری و شهرسازی بوده، اما بررسیها در این زمینه با تأکید بر جنبههای زیباییشناختی صورت گرفته است. در حالی که بیتوجهی به تأثیر آن بر حضورپذیری فضاهای شهری سبب شده که انسان امروزی، تحت تأثیر ادراک ضربآهنگ تند کلانشهرها، تمایلی برای حضور در فضاهای شهری را نداشته باشد و به ...
بیشتر
زمان همواره مورد توجه نظریهپردازان معماری و شهرسازی بوده، اما بررسیها در این زمینه با تأکید بر جنبههای زیباییشناختی صورت گرفته است. در حالی که بیتوجهی به تأثیر آن بر حضورپذیری فضاهای شهری سبب شده که انسان امروزی، تحت تأثیر ادراک ضربآهنگ تند کلانشهرها، تمایلی برای حضور در فضاهای شهری را نداشته باشد و به دنبال آن از تعامل کامل با محیط و سایر انسانها در قالب برخوردهای از پیش تعییننشده بازبماند. در این پژوهش مؤلفههای مؤثر بر حضورپذیری فضاهای شهری در بعد زمانْ شناسایی و در بستر محلة حسینآباد اصفهان ارزیابی شده است. در طول پژوهش از روشهای ریتمآنالیز، تحلیل چیدمان فضایی، برداشت میدانی، و مصاحبه بهره گرفته شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که فقدان تنوع و پیچیدگی در ساختار فضایی و فعالیتی، مدیریت زمانی نادرست، و منظر بصری خستهکنندهْ سبب کاهش حضورپذیری فضاهای عمومی محله شده است.
علمی - پژوهشی
محمد فائزی؛ محمدعلی طبرسا؛ سیدعلی صفوی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 79-92
چکیده
غالب فضاهای پیاده در شهرهای ما فاقد جذابیت بصری، شادابی، و کیفیت مناسب طراحی منظر برای ایجاد حس رضایت بصری در پیادگان هستند. از آنجایی که زیبایی یک مفهوم کیفی و قابل تفسیر است، در مورد ابعاد نظری و فلسفی آن به کفایت صحبت شده است. اما چالشهای اصلی این مفهوم، نحوة سنجش، ارزیابی، و بهکارگیری آن است. خیابانهای محلی یکی از فضاهای ...
بیشتر
غالب فضاهای پیاده در شهرهای ما فاقد جذابیت بصری، شادابی، و کیفیت مناسب طراحی منظر برای ایجاد حس رضایت بصری در پیادگان هستند. از آنجایی که زیبایی یک مفهوم کیفی و قابل تفسیر است، در مورد ابعاد نظری و فلسفی آن به کفایت صحبت شده است. اما چالشهای اصلی این مفهوم، نحوة سنجش، ارزیابی، و بهکارگیری آن است. خیابانهای محلی یکی از فضاهای پرمواجهه از نظر بصری است. بازآفرینی طراحی مبنا یکی از رویکردهای اخیر در طراحی فضاهای شهری است. هستة اصلی این رویکردْ توجه کاربردی به مؤلفة زیبایی است. مردمْ این نوع فضا را غالباً از فاصلة نزدیک و با سرعت حرکت پایین و تبعاً با ضریب دقت بالا درک میکنند. بنا بر این در توجه به کیفیت زیبایی در طراحی خیابانهای محلی و تبیین معیارهای آن باید از حداکثر مشارکت عمومی برای بومیسازی این مفهوم استفاده شود تا ارزشهای اصیل و هویتهای بومی و محلهگرایانه در میان سلیقهگرایی نخبهمآبانه مغفول نماند. در این پژوهش ابتدا مبانی نظری تبیین و معیارهای کاربردی مفهوم زیباییشناسی در پنج دستة کلی استخراج شد. سپس در نمونة موردی این پژوهش با تبیین ویژگیهای خاص خیابان شهید انصاری در متن بافت تاریخی شهر قزوین به بررسی چگونگی کاربست مفهوم زیباییشناسی در قالب زیرمعیارهای این پنج دسته اصلی پرداختیم. در این مرحله از روش پیمایشی با ابزار مشاهده و پرسشنامه به جمعآوری داده پرداخته شد. برای اولویتسنجی این پنج معیار از نظر مردم، آنها را در قالب گویههای ساده تبدیل به 25 کیفیت کاربردی در قالب پرسشنامه تبدیل شدند. سپس با تحلیل پرسشنامهها به اولویتسنجی معیارها از دیدگاه مردم پرداخته شد. بر اساس اولویتهای سنجششده از طرف مردم، 15 شاخص معنادار ارزیابی شدند (بالای 50% ارزشیابی)، که از این میان، شاخصهای توجه به کیفیت ابنیة تاریخی (6/93%) و توجه به فرهنگ بومی (8/85%) در طراحی خیابان محلی مورد نظر ارزش بالاتری داشتند. همچنین شاخصهای تعادل در ارتفاع (6/56%) و سازگاری میان اجزای ساختمان (2/55%) از درجة اهمیت کمتری نسبت به سایر شاخصها برخوردار بودند و یا از نظر مفهومی مردم ارتباط کمتری با آن برقرار کردند.
علمی - پژوهشی
علی عمرانیپور؛ حمیدرضا جیحانی؛ بابک عالمی؛ فاطمه رجبی
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 93-118
چکیده
نراق شهری با سابقة تاریخی است که از حدود یک سدة پیش بهمرور رونق و جایگاه خود را از دست داده است. بازار مهمترین ساختار تاریخی باقیمانده از دوران رونق و شکوه نراق است. با وجود ثبت بازار در فهرست آثار ملی، کمتوجهی و نبود رونق تجاری به فرسودگی و تخریب بخشهایی از آن دامن زده است؛ چنانکه هماکنون حفظ این ساختار تاریخی نیازمند ...
بیشتر
نراق شهری با سابقة تاریخی است که از حدود یک سدة پیش بهمرور رونق و جایگاه خود را از دست داده است. بازار مهمترین ساختار تاریخی باقیمانده از دوران رونق و شکوه نراق است. با وجود ثبت بازار در فهرست آثار ملی، کمتوجهی و نبود رونق تجاری به فرسودگی و تخریب بخشهایی از آن دامن زده است؛ چنانکه هماکنون حفظ این ساختار تاریخی نیازمند برنامهها و طرحهای احیا و تعمیر است. چنین مداخلاتی نیازمند آگاهی ما از مهمترین خصوصیات بازار است که متأسفانه، تاکنون آنگونه که شایسته بوده است، مطالعه نشدهاند. مطالعه در زمینههایی از این قبیل که بازار در ارتباط با چه عناصر پیرامونی شکل گرفته، چه ارتباطی با بستر کالبدی پیرامونش دارد، و خودش از نظر کالبدیـ فضایی چگونه جایی است، میتواند راهی برای شناخت مهمترین خصوصیات بازار نراق باشد. بر این اساس در این مقاله مستندسازی و شناخت خصوصیات کالبدیـ فضایی بازار و همچنین پژوهش در باب زمان و چگونگی شکلگیری این ساختار مهم شهری مطالعه و بررسی میشود، تا از طریق آن، علاوه بر روشن شدن جایگاه بازار، نسبت میان آن با سایر محدودههای شهری نراق، همچون محلات پایین و بالا و مراکز آنها و دیگر عناصر شهری و محیطی همچون خیابان و رودـ درة واقع در سوی شمالی شهر، تبیین شود. روش تحقیق در این مقاله تفسیریـ تاریخی و بخش وسیعی از آن بر مطالعات میدانی و پیمایش محدودة مورد مطالعه استوار است. برای انجام تحقیق، اندک منابع و اسناد مکتوب مربوط به منطقه بررسی و تلاش شده است تا اسناد مهمتری همچون وقفنامه، برای فهم بخشهایی از بازار که به آن ارتباط دارند، مطالعه و علاوه بر این، محیط طبیعی و بستر شهری بازار نیز تفسیر شوند. نتایج مطالعه ضمن روشن کردن ابعاد کالبدی فضایی بازار نشان میدهد که وضعیت فعلی و باقیماندة بازار نراق در نیمة دوم سدة سیزدهم و خارج از دو هستة محلة پایین و بالای نراق و بر سر راه تاریخی شکل گرفته است؛ به طوریکه بخشی از راه به گذر بازار تبدیل شده است. در عین حال مطالعات مزبور نشان از آن دارد که مجموعة بازار طوری در حاشیة شمالی شهر شکل گرفته که با رودـ دره و راه تاریخی کاشان به دلیجان ارتباط مناسب داشته باشد.
علمی - پژوهشی
مظفر عباسزاده؛ سرور طریقی؛ آرام علیزادگان
دوره 28، شماره 4 ، دی 1397، صفحه 119-136
چکیده
مسجد جامع ارومیه از جمله آثار ارزشمند معماری است که بسیاری از خصوصیات معماری ایرانی از صدر اسلام تا قاجار در آن ذخیره شده است؛ اما از این مجموعه غفلت شده و در مورد آن مطالعات دقیق و دامنهداری صورت نگرفته است. بررسیهای اولیه، بر مبنای مطالعات، مستندات، و شواهد موجود، نشان میدهد که گنبدخانة مسجد از آثار دوره سلجوقی است و شباهتهای ...
بیشتر
مسجد جامع ارومیه از جمله آثار ارزشمند معماری است که بسیاری از خصوصیات معماری ایرانی از صدر اسلام تا قاجار در آن ذخیره شده است؛ اما از این مجموعه غفلت شده و در مورد آن مطالعات دقیق و دامنهداری صورت نگرفته است. بررسیهای اولیه، بر مبنای مطالعات، مستندات، و شواهد موجود، نشان میدهد که گنبدخانة مسجد از آثار دوره سلجوقی است و شباهتهای شکلی و فرمی بسیاری با نمونههای همعصر خود دارد. در همین خصوص تفاوتهای ساختاری قابل ملاحظهای نیز وجود دارد که هدف اصلی این پژوهش پرداختن به این مهم و شناخت جزئیات آن است و سعی شده است که، با یافتن پاسخهای مناسب به پرسشهای این پژوهش، رسیدن به هدف ممکن شود. در این نوشتار ابتدا از روش توصیفیـ تحلیلی و در مرحلة مطالعة تطبیقی از روش بررسی قیاسی بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که این گنبدخانه از بسیاری جهات مانند سایر گنبدخانههای دورة سلجوقی است، اما در بخش چپیرهسازی شاهد سازماندهی جدیدی از پتکانه ایم که در معماری ایرانی کمتر دیده شده است و نمونههای موجود در برخی کشورهای اسلامی دیگر هم شباهت کاملی به این گنبدخانه ندارند.