مقاله پژوهشی
معماری
سیده سعیده حسینی زاده مهرجردی؛ حمید میرجانی؛ حمید ندیمی
چکیده
در رویکردهای علوم شناختی نوین در سه دهة اخیر به نقش اثرگذار بدن در فرایندهای شناختی اشاره شده است؛ نقشی که قرنها با سیطرة دوئالیسم ذهن ـ بدن در حوزههای شناختی و فکری مانند اندیشة معماری مغفول مانده است؛ درحالیکه در این رویکردها بدن نقطة کانونی کشف و شناخت جهان است. این شناخت از مسیر تعامل بین خردهجهان محسوس و قابلدرکی ...
بیشتر
در رویکردهای علوم شناختی نوین در سه دهة اخیر به نقش اثرگذار بدن در فرایندهای شناختی اشاره شده است؛ نقشی که قرنها با سیطرة دوئالیسم ذهن ـ بدن در حوزههای شناختی و فکری مانند اندیشة معماری مغفول مانده است؛ درحالیکه در این رویکردها بدن نقطة کانونی کشف و شناخت جهان است. این شناخت از مسیر تعامل بین خردهجهان محسوس و قابلدرکی مثل معماری با این بدن که در آنِ واحد هم تجربه میشود (بدن اولشخص) و هم تجربه میکند (بدن زیسته) انجام میشود. اما آیا این بدن و نقش شناختیِ آن که در رویکردهای فوق ذیل مقولة تنیافتگی اهمیت یافته، در تاریخ اندیشهورزی معماری همواره مغفول بوده یا از دورهای فراموش شده است؟! بهمنظور فهم اینکه بدن واجد چه پیشینهای در این تاریخ بوده، چه ماهیتی در اندیشههای معماری هر دورهای داشته، و نقش آن در شکلگیری و تکامل نظریات معماری چه بوده، پژوهش حاضر انجام شده است. همچنین سعی شده با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و به روش استدلال منطقی بخشی از تاریخنگاشت دوهزارسالة نظریات معماری غرب بازاندیشی شود. بهدلیل تأثیر غالب فلسفة غرب بر نظریات معماری، این تاریخنگاشت مبنای پژوهش قرار گرفته است. طبق یافتههای پژوهش، ایدههای متفاوت از بدن در این تاریخ نظریهپردازی قابلشناسایی است که در طیفی از تجسدیافتگی تا تنیافتگی دستهبندی شده است. پیشبینی میشود کمکم تنیافتگی و نقش شناختی بدن و رویکردهای نامبرده بر نظریات معماری تأثیر بگذارد و جذبهای در این نظریهپردازی به سمت «نسبت نزدیک بدن اولشخص و معماری» شکل گیرد.
مقاله پژوهشی
معماری
محمدرضا نامداری؛ علی مشهدی؛ آیلا سینایی
چکیده
کالبد خانههای تاریخی در ایران، بسته به مکان قرارگیری و بافت زمینهای، همواره متأثر از عوامل مختلف بودهاند. عوامل فرهنگی، باورهای دینی، آیینها، رویکردهای مذهبی، امنیت اجتماعی، و آسایش اقلیمی بخشی از این عوامل هستند که بهصورتهای مختلف بر کیفیت فضاهای داخل خانه و شاخصهای فرم کالبدی آن اثر گذاشتهاند. جهتگیری خانه، ...
بیشتر
کالبد خانههای تاریخی در ایران، بسته به مکان قرارگیری و بافت زمینهای، همواره متأثر از عوامل مختلف بودهاند. عوامل فرهنگی، باورهای دینی، آیینها، رویکردهای مذهبی، امنیت اجتماعی، و آسایش اقلیمی بخشی از این عوامل هستند که بهصورتهای مختلف بر کیفیت فضاهای داخل خانه و شاخصهای فرم کالبدی آن اثر گذاشتهاند. جهتگیری خانه، مواد و مصالح مصرفی، تزیینات، سلسلهمراتب، هندسه، مقیاس، و نور و روشنایی ازجملة این شاخصها هستند. در این مقاله به تقابل و سنجش چگونگی تأثیر عوامل فرهنگی و اقلیمی بر کالبد معماری خانههای تاریخی دوران قاجار در اقلیمهای «سرد و کوهستانی» و «گرم و خشک» ایران پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و قیاسی و جمعآوری مطالب به روش کتابخانهای و بازدید میدانی است. در فرایند تحلیل موضوع پژوهش و بهمنظور شاخصسازی عوامل مؤثر بر مؤلفههای کالبدی و فضایی، تعداد چهار خانة قاجاری با دو فرم متفاوت مشتمل بر فرمهای حیاط مرکزی و بلوکی در شهرهای شاخص اقلیمهای مذکور انتخاب شدند تا، از طریق تحلیل قیاسی بین فرمهای متضاد در یک اقلیم و فرمهای مشابه در اقلیمهای متفاوت، نحوة اثرپذیری مؤلفههای کالبدی و فضایی از عوامل مختلف نمایان شود. با توصیف مدارک معماری هر خانه و تحلیل میزان تأثیر مؤلفههای اقلیم و فرهنگ، نتایج پژوهش نشان میدهدکه فرم خانه، سلسلهمراتب، جهتگیری، و استفاده از مصالح بومآورد از شاخصههایی هستند که در هردو اقلیم بهصورت توأم تحت تأثیر عوامل فرهنگی و اقلیمی بودهاند. در اقلیم گرم و خشک، عامل فرهنگ کارآمدترین تأثیر را بر روی مقیاس خانه و عملکرد فضاها گذاشته و موادومصالح، ترکیببندی، نما و تزیینات اثر مفیدی را از اقلیم پذیرفتهاند؛ درحالیکه در اقلیمهای سرد و کوهستانی شاخصهای مقیاس و عملکرد اثرپذیری ثمربخشی از مؤلفة اقلیم داشتهاند.
مقاله پژوهشی
معماری
شهرزاد طالب صفا؛ مسعود طاهری شهرآئینی؛ شیائوشان یانگ؛ محمدرضا ربیعی
چکیده
رشد سریع شهرنشینی در دوران معاصر ضرورت و نیاز روانی انسان را به حضور در فضاهای باز افزایش داده است. یکی از مهمترین اصول طراحی فضاهای باز توجه به آسایش حرارتی در جهت ارتقای کیفیت فضا و جلب رضایت بیشتر کاربران است. عوامل متعددی بر کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز اثر میگذارند که، در این میان، سایهاندازی یکی از مهمترین آنهاست. این ...
بیشتر
رشد سریع شهرنشینی در دوران معاصر ضرورت و نیاز روانی انسان را به حضور در فضاهای باز افزایش داده است. یکی از مهمترین اصول طراحی فضاهای باز توجه به آسایش حرارتی در جهت ارتقای کیفیت فضا و جلب رضایت بیشتر کاربران است. عوامل متعددی بر کیفیت آسایش حرارتی فضاهای باز اثر میگذارند که، در این میان، سایهاندازی یکی از مهمترین آنهاست. این پژوهش به بررسی تأثیر سایه بر آسایش حرارتی دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود در فصل گرم سال اختصاص دارد. بدین منظور، مطالعات میدانی شامل اندازهگیری پارامترهای اصلی اقلیمی و همچنین ارزیابی احساس حرارتی دانشجویان با استفاده از پرسشنامههای آسایش حرارتی بهصورت همزمان در چهار نقطه از محیط دانشگاه شامل سایة پوشش گیاهی، سایة ساختمان، سایة سایهبان افقی (پارکینگ)، و آفتاب صورت گرفته است. در این پژوهش از دمای معادل فیزیولوژیکی (PET) شاخص آسایش حرارتی دانسته شده است. مقدار PET خنثی °C9/21 و بیشترین مقدار در محدودة آسایش 9°C ،PET/26 برای این مطالعه بهدست آمده است. نتایج تحقیق نشان میدهد ارتباط معناداری میان موقعیت و آسایش حرارتی وجود دارد. سایة پوشش گیاهی با رضایت بیش از 80٪ کاربران، محیط حرارتی قابلقبولی را ایجاد کرده و پس از آن، سایة پارکینگ و سایة ساختمان نیز برای اکثر افراد حاضر در این محیطها رضایت از محیط را فراهم کرده است؛ درحالیکه نامطلوبترین شرایط حرارتی در موقعیت آفتاب رخ میدهد. در موقعیتهای دارای سایه مقدار PET و همچنین تنشهای حرارتی در فصل گرم و روزهای آفتابی کاهش مییابند و این موجب افزایش سطح و ساعات آسایش در طی روز میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ایجاد سایه و مسدود کردن تابش مستقیم خورشید با استفاده از پوشش گیاهی یا عناصر مصنوع تا حد زیادی میتواند شرایط آسایش حرارتی فضای باز را در فصل گرم بهبود بخشد.
مقاله پژوهشی
معماری
عاطفه امیدخواه؛ محمدرضا بمانیان؛ محمدرضا حافظی
چکیده
طراحی مسیرهای خروج برای تخلیة اضطراری بههنگام رخداد حریق یکی از موضوعهای عملکردی طراحی معماری است. امروزه میتوان عملکرد ساختمان در خروج ایمن افراد بههنگام شرایط اضطراری حریق را با ابزار «مدلسازی تخلیه» سنجید. پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستماتیک پژوهش های انجامشده در حوزة مدلسازی تخلیه از ساختمان در هنگام حریق انجام ...
بیشتر
طراحی مسیرهای خروج برای تخلیة اضطراری بههنگام رخداد حریق یکی از موضوعهای عملکردی طراحی معماری است. امروزه میتوان عملکرد ساختمان در خروج ایمن افراد بههنگام شرایط اضطراری حریق را با ابزار «مدلسازی تخلیه» سنجید. پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستماتیک پژوهش های انجامشده در حوزة مدلسازی تخلیه از ساختمان در هنگام حریق انجام گرفته است. با جستجوی ادبیات تخصصی، پایگاه داده ای متشکل از 152 مقاله ساخته شدند و داده های حاصل از آن برای پاسخ به سه پرسش اصلی بررسی گردیدند. در پرسش اول «جایگاه طراحی معماری در کل پژوهش های حوزة مدلسازی تخلیة حریق» مورد سؤال قرار گرفت. مسائل طراحی معماری یک دسته در انواع پنجگانه پژوهش های مدلسازی تخلیه هستند و در نمونه های مدلسازیشده نیز تنوعی از مقیاسهای مختلف در فرایند طراحی ملاحظه میشود. همچنین کیفیتی تحت عنوان «معماری ایمن» تعریف شد و شاخص های مربوطه پنج رویکرد زمانمحور، پیکره بندیمحور، ظرفیتمحور، ازدحاممحور و ریسکمحور طبقه بندی شدند. پرسش دوم در مورد «عناصر معماری واجد اهمیت در مسائل مدلسازی تخلیه» بود. با بررسی متغیرها در پژوهش های مختلف و رابطة میان آنها دریافت شد که عناصر متعددی از معماری متغیر مستقل در مسائل مدلسازی تخلیه قلمداد میشوند و ویژگی های طراحی آنها با عنوان سنجه هایی برای تبیین متغیرهای وابستة دیگر لحاظ شدهاند. در پرسش سوم در خصوص «رابطة عناصر معماری با دیگر پارامترهای مدلسازی تخلیه» بود. در مواردی که هدف از مدلسازی ارزیابی یک طرح است؛ نتایج میتواند منجر به اعمال تغییرات زیادی در طرح شود. مدلهای تخلیه میتوانند از حیث ویژگی های متعددی همچون مقیاس، رویکرد مدل برای نمایش انسان و فضا، و الگوریتم های مسیریابی متنوع و متفاوت باشند. روش های مدلسازی با پیشرفت طراحی رابطه ای متناظر دارند. در مراحل اولیه، فرایند معماری مدلسازی در مقیاس کلان میتواند منجر به رد یا پذیرش یک گزینة طراحی شود، یا همخوانی یا ناهمخوانی طرح را با حدود عملکردی الزامی نشان دهد. در طرح های توسعهیافته تر، مدلسازی در مقیاس خرد به مثابة ابزاری برای تصمیم گیری نهایی در مورد ابعاد، جزئیات پیکره بندی ها، و جانمایی ستونها و مبلمان فضا کارکرد دارد. همچنین تلفیق رویکردهای پنج گانة معماری ایمن امکان تدوین چارچوب های عملیاتی برای ارزیابی عملکرد ایمنی تخلیة طرح معماری را فراهم می آورد.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی شهری
محمد مهدی عزیزی؛ رضا پیرکار
چکیده
فضاهای عمومی در ارتقای مشارکت اجتماعی شهروندان در توسعة محلهای شهرها میتوانند نقش تعیینکننده داشته باشند. در این زمینه عوامل و معیارهای مختلفی، نظیر تعاملات اجتماعی، سلامت محیط، هویت و حس تعلق، امنیت و ایمنی، اعتماد عمومی، رفاه و توسعة اقتصاد محلی، دسترسی مناسب، تنوع خدمات شهری، و کیفیت زندگی، هریک در جای خود مؤثر هستند. در ...
بیشتر
فضاهای عمومی در ارتقای مشارکت اجتماعی شهروندان در توسعة محلهای شهرها میتوانند نقش تعیینکننده داشته باشند. در این زمینه عوامل و معیارهای مختلفی، نظیر تعاملات اجتماعی، سلامت محیط، هویت و حس تعلق، امنیت و ایمنی، اعتماد عمومی، رفاه و توسعة اقتصاد محلی، دسترسی مناسب، تنوع خدمات شهری، و کیفیت زندگی، هریک در جای خود مؤثر هستند. در این فرایند، شناخت و سنجش میزان ظرفیت، منابع، پیشرانها، و محدودیتها در محلهها با سؤال اصلی پژوهشهای مرتبط میشوند و ضروری است تحلیل و ارزیابی شوند. با تحلیل معیارها و شاخصهای کمی و کیفی مرتبط، میتوان به مهمترین عوامل کنشهای اجتماعی در محله دست یافت. سؤال اصلی پژوهش و هدف این تحقیق تبیین نقش فضاهای عمومی درونمحلهای در ارتقای مشارکت اجتماعی است. در این پژوهش، محلة کوی نصر تهران (گیشا) مطالعة موردی انتخاب گردیده که، همانند بسیاری از محلههای مشابه، با چالشهایی در خصوص سؤال اصلی و اول این پژوهش روبهروست. در قالب زمینههای مطرح در بستر فضاهای عمومی محله، مبتنی بر مشارکت اجتماعی، نقش معیارها و شاخصهای منتخب که برگرفته از مبانی نظری تحقیق هستند، تحلیل شدهاند. این تحلیل، با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبة نیمهساختاریافته، ذیل مدل تحلیل محتوای آرونسون و روش SWOT صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مشارکت اجتماعی بیشترین همبستگی را با متغیر تنوع در خدمات موجود در فضاهای عمومی دارد. بین متغیر حس تعلق و متغیر حضور فعال در فضاهای عمومی و تعاملات اجتماعی نیز همبستگی زیادی وجود دارد. نتایج این پژوهش میتواند سهم علمی قابلتوجهی در فرایند برنامهریزی توسعة محلهای با هدف ایجاد بستر مناسب برای تأمین خواستههای عمومی ساکنان بهمنظور ارتقای مشارکت اجتماعی داشته باشد.
مقاله پژوهشی
مطالعات معماری
محمد حسن خادم زاده؛ یاسمن غلامی
چکیده
تهرانِ قاجاری پایتخت و مرکز برگزاری مهمترین مراسم حکومتی و فرصتی بود برای حضور عامة مردم در محضر شاه به مناسبتهای مختلف ملی، مذهبی و غیر آن، که شامل جشنها، عزاداریها، آیینهای نوروزی، مراسم بدرقه یا استقبالِ از شاه، و ... میشد. اما ساختار این شهر از ابتدا تا انتهای آن دوره یکسان نبود و در دورة ناصری عناصر و فضاهای شهری مانند ...
بیشتر
تهرانِ قاجاری پایتخت و مرکز برگزاری مهمترین مراسم حکومتی و فرصتی بود برای حضور عامة مردم در محضر شاه به مناسبتهای مختلف ملی، مذهبی و غیر آن، که شامل جشنها، عزاداریها، آیینهای نوروزی، مراسم بدرقه یا استقبالِ از شاه، و ... میشد. اما ساختار این شهر از ابتدا تا انتهای آن دوره یکسان نبود و در دورة ناصری عناصر و فضاهای شهری مانند خیابان و میدان به شکل جدید به شهر عرضه شدند. خیابان ناصریه از فضاهای شهری جدیدی بود که در جانب شرقی ارگ سلطنتی ایجاد شد و به بستری نو برای مراسم حکومتی و یا بعضاً غیردولتی بهمنظور ارتباط بیشتر میان شاه و مردم تبدیل گردید. در این مقاله، با تمرکز بر آیینهای شهری، جایگاه خیابان ناصریه در برنامههای عمومیِ مردمی و بیشتر حکومتیِ دورة ناصری و مقایسة آن با دورههای قبل بررسی شده است. به این منظور با رویکرد کیفی و روش تفسیری ـ تاریخی، منابع مکتوب دست اول و دوم مطالعه و اسناد تصویری موجود بررسی و به کمک استدلال منطقی، یافتههای مقاله استخراج گردیده است. نتایج نشان میدهند که دورة ناصری آغاز فصلی جدید در ارتباط میان حکومت و مردم بود؛ با تمرکز بر مراسمی، که در اینجا برگزار میشد، اعم از مردمی و البته بیشتر حکومتی، و افزایش حضور شاه در جریان زندگی روزمرة شهری مردم، که تا حد زیادی نشئتگرفته از تغییر روابط دولت و ملت و رویکردهای جدید حکومت در زمینة مشروعیتیابی بود.