امروزه بسط و توسعه جامعه مدنی به خواستی همگانی تبدیل شده است. برخی از جوامع توانسته اندبه تجربیات با ارزشی در این زمینه برسند و برخی دیگر مانند ایران در تکاپوی دستیابی به آن اند. این تفاوت زمانی در ایجاد جامعه مدنی در پیشینه فرهنگی جامعه و سیر تکوینی شهر نشینی آن ریشه دارد.فرضیه و محور اصلی این مقاله بر وجود گرایشات مشارکت گریز در تک تک آحاد جامعه مبتنی است. تفاوت شدید شهر نشینی در دو جامعه اروپایی و ایرانی مفهوم شهر و فضای عمومی را در این دو جامعه متفاوت کرده است این تفاوت ها نه فقط باعث شده است تا ایرانی به راحتی نتواند در حل مسائل شهری مشارکت کند بلکه الگوبرداری از تجارب کشورهای غربی را غیرممکن کرده است. این مقاله برای ریشه یابی محدودیت های مشارکت مردمی ابتدا با نگرش تاریخی به بررسی تطبیقی دو شهر اروپایی و ایرانی پرداخته سپس با توجه به شرایط جامعه سنتی سعی کرده است تا به برخی از ناهنجاری های رفتاری جامعه شهر نشین در زمینه مشارکت مدنی اشاره کند مقاله موجود برگرفته از رساله دکترای نگارنده و تجربه بیست ساله وی در تحقیق و تدریس درس های تاریخ شهر و سیر اندیشه ها در شهر سازی است.