تعریف جهان مخلوق را می توان در خلاصه ترین شکل خود در جمله"یکی بود یکی نبود" به معنای سیر از وحدت به کثرت و سیری دیگر از کثرت به وحدت یافت. در سیر کثرت به وحدت جهان هستی که دامنه ای از کوچکترین ذرات تا کهکشانها و بزرگتر های ناشناخته را در بر میگیرد، ترنمی بس بدیع را در خود مستتر داشته باشد مورد نظر معماران فرهیخته این سرزمین بوده است که آثار ارزشمند معماری این مرز و بوم گواه و شاهد آن است. اگر بپذیریم عاملیت انسان چه در آفرینش و چه در بازشناسی فضای معماری و تعامل با فضا سبب می شود فضای معماری از حالت ایستایی جمود و بیجانی خود خارج شود بی شک بودن و حضور او در فضاست که حرکتی را جهت بازشناسی ارزشهایی ایجاد خواهد کرد که از طریق تدوین و انتظام اجزای فضا(سیر کثرت به وحدت) حاصل شده است. و از طرف دیگر وجود تکثر در فضای معماری(بدون تکثر هیچ مخلوقی قابلیت خلق شدن را ندارد) و نقش آن در تعامل با انسان تأثیری عمیق بر خلق فضای ادراک شده توسط انسان خواهد اشت. این مقاله تلاشی است در تبیین نقش جزئیات در ادراک و معنادارکردن فضا در طول زمان و پیمودن راهی از اشاره به مبانی نظری مربوط به ادراک زمان مکان و توالی و ... تا مکاشفه تصویری و ملموس از موضوع تبیین رابطه بین جزء و کل در ادراک فضا در یک توالی زمانی که بعد دیگر فضا(زمان) را مطرح میکند و دریچه ای را فرا روی معمار امروز در جهت غنا بخشیدن و معنادارکردن مخلوق خود به عنوان یک اثر معماری باز مینماید.