میدانیم که «واحه»، در مقیاسهای مختلف، ریشه در تاریخ اسکان بهویژه در سرزمینهای گرم و خشک جهان دارد. بهعلاوه، براساس مطالعات شرایط بومشناختی و پایداری، جنبههای کالبدی و بافت (طبیعی و مصنوع) و نهایتاً ارزشهای فرهنگی از جمله مهمترین ویژگیها در کلیت واحه به شمار میآید. با توجه به این مشخصهها و در روند فزایندة توسعة روستاها و شهرهای مناطق گرم و خشک، بررسی جنبههای گوناگون مصادیق و الگوهایی چون واحه اهمیت دارد. این اهمیت بهویژه به لحاظ چگونگی پایداری عناصر طبیعی، ویژگیهای خرداقلیم، ارزشهای بومشناختی، کیفیت فضایی محیط باز و پردازش منظر پررنگتر میشود. در مقیاس ایران نیز که ضمن داشتن سرزمینی وسیع و سیمایی متنوع، بهرهمند از فرهنگ و تمدنی کهن است، واحهها و زیستبومهای بیابانی نقش بسیار مهمی دارد. بر این اساس ویژگیهای واحه، که در فرهنگ و الگوهای زیستی این سرزمین معرف نوعی یکپارچگی فضایی و پیوند کلی میان ارزشها در عین کثرت و تنوع اجزای درونی خرداقلیم است، بررسی و بازشناسی میشود. هدف اصلی این مقاله ارائة نتایج مطالعة واحه بهمثابه «الگوی زیستی پایدار در مناطق گرم و خشک» و نیز معرفی برخی ویژگیها و جلوههای بصری محیط، «روح مکان» (Norberg-Schulz 1991)، بومگرایی و نهایتاً ارزشهای پوشیده در پردازش سیمای طبیعی و مصنوع این پدیده است. بنابراین، در این مقاله از دیدگاه معماری و طراحی منظر، ضمن ارائة برخی نتایج مطالعة واحه بهمثابه مهمترین کانون حیات در سرزمینهای گرم و خشک، تعریف نسبتاً جامعی از آن ارائه میشود. همچنین برای شناخت بیشتر واحه (بهمثابه الگوی زندة زیستبومی) از یکسو به پایداری این پدیده بهمثابه نظام حاکم بر منظومهای از اجزای گوناگون بوم، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد و از سوی دیگر به جنبههای بصری و مفهومی معماری منظر در آن توجه شده است؛ جنبهها و مفاهیمی که از یک طرف به راز پایداری اشاره دارند و از طرف دیگر به شناسایی ویژگیهای درخور معماری و طراحی منظر خاص مناطق گرم و خشک کمک میکنند. به نظر میرسد با ارائة چنین موضوعاتی در متون معماری و معماری منظر میتوان ضمن توسعة حوزههای مشترک میان رشتهها، بستر مناسبی برای تعدیل برخی مشکلات و کاستیهای شناختهشده در زمینة پردازش محیط و منظر زیستبومهای بالا فراهم کرد. همچنین نتایج مطالعاتی از این دست ممکن است زمینهساز تدوین اصول و خصیصههای آموزنده از الگوهایی همچون «الگوی واحه» (تقوائی 1383) و طرح پرسشهای تحقیقی در حوزة معماری و معماری منظر باشد. بهعلاوه، چنین مبحثی ممکن است توجه بیشتر به جنبههای مختلف بومشناختی و قابلیتهای طبیعی را در ارتباط با معماری و طراحی منظر سکونتگاههای روستایی و شهری مناطق گرم و خشک نیز به دنبال داشته باشد.
رازجویان، محمود، آسایش در پناه باد، دانشگاه شهید بهشتی، 1379.
رهبر، داود، اطلس ملی ایران، سازمان نقشهبرداری کشور، 1380.
زرگر، اکبر، در آمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، دانشگاه شهید بهشتی، 1378.
قبادیان، عطاءالله، سیمای طبیعی فلات ایران، دانشگاه شهید باهنر، 1369.
کردوانی، پرویز، مناطق خشک، ج اول، دانشگاه تهران، 1378.
کردوانی، پرویز، مناطق خشک؛ خاکها، ج دوم، دانشگاه تهران، 1375.
گلکار، کوروش، «طراحی شهری پایدار در زیست بومهای بیابانی» همایش بینالمللی توسعه پایدار در زیست بومهای بیابانی، یزد، 1379.
مجموعه مقالات همایش بینالمللی توسعة پایدار در زیستبومهای بیابانی، یزد، 1379.
مظفریان، ولی ا...، فلور یزد، مؤسسة انتشارات یزد، 1379.
میلر، جیتی، زیستن در محیط زیست؛ آمایش سرزمین و محیط زیست، ترجمة مجید مخدوم، دانشگاه تهران، 1366.
Beasley & Harverson, (1982), Living With The Desert, ARIS & Phillips LTD.
Bell, Simon, (1999), Landscape, Pattern and Process, EPFN Spon.
Bonnine, M.E., (2000), “Sustainable Desert Housing from the Dwelling to the Desert Community”, Reg. Symposium on Sustainable Development of Desert Communities, UNDP, Yazd.