روند رو به رشد جمعیت کشور در چند دهه اخیر و جابه جایی های گسترده آن و سیاستهایی که در پی رشد و توسعه کشور اتخاذ شد، مشکلاتی در زمینه مسکن به وجود آورد که از آن با عنوان«بحران مسکن» یاد میشود. در این میان، گروهی که نظرات و آرای آنها عملا بر سیاستهای مسکن تأثیرگذار بوده است، ریشه این بحران را در ناتوانایی برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا می دانستند و به زمینه های تولید بیشتر مسکن اعتقاد داشتند، اما گروهی دیگر بحران اصلی را فراتر از این موضوع و زائیده درک نادرست از ماهیت سکونت دانسته و به دنبال ارائه راه حلهای دیگر بوده اند.در این مقاله سعی شده است تا با روشن کردن ریشه های تاریخی – اجتماعی – اقتصادی مشکل مسکن در ایران، اقدامات و خلاء هایی بررسی شود که منجر به بروز این بحران شده است و در پی آن مدلی علی مرتبط با آسیب های موجود در زمینه مسکن ارائه گردد. سپس با بیان و تعامل موجود بین عوامل بروز این بحران، ضرورت جامع نگری در تأمین و طراحی مسکن مناسب و پرهیز از ارائه راهحلهای انتزاعی و مجرد، به عنوان راهبردی ااسی برای برطرف کردن مشکلات مسکن و خروج از بحران موجود پیشنهاد شود.