سرگذشت رنگ

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری معماری، دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

2 استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی. تهران، ایران.

3 استاد دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهیدبهشتی. تهران. ایران.

چکیده

اهداف و پیشینه: شواهد تاریخی بسیاری حکایت از حضور آگاهانة رنگ در فضاهای زیستۀ انسان دارد. بااین‌حال، امروزه گرایش غالب بر اندیشه‌های موجود در باب رنگ بیانگر نوعی طردشدگی رنگ است، که حاصل آن خلق فضاهای بی‌رنگ خنثی و یا رنگی ناموزون بوده است. تلاش برای پی بردن به انگیزه‌های حضور رنگ در تاریخ اندیشه‌های معمارانه هرگز به قوانین ثابتی منجر نشده است؛ چراکه مفهوم رنگ به‌خودیی‌خود معنای ثابتی در جوامع انسانی نداشته است. مطالعات پراکنده‌ در مورد حضور تاریخی رنگ بر کالبد معماری عمدتاً به دو رویکرد محدود شده است: شناخت رنگ در معماری در یک برهۀ زمانی محدود و پیگیری حضور رنگ در آثار یک معمار که درنهایت به دانشی جامع در خصوص حضور تاریخی رنگ در بستر معماری منجر نشده است. ازآنجاکه شواهد بسیاری بیانگر وجود رابطۀ همبستگی میان رنگ بر کالبد معماری و عواطف آدمی است، شکل‌گیری دانشی در حوزۀ رنگ به‌منظور توانمندسازی معماران در مدیریت بر نیروهای بصری و ابعاد عاطفی فضای محصور معماری ضروری است. مقالۀ حاضر مقدمه‌ای است بر پایه‌گذاری دانشی پیرامون رنگ به‌مثابۀ وجهی از معماری که با هدف شناخت رویکردهای حاکم بر حضور رنگ در نظر و عمل معمارانه تا دوران مدرن انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش، ازآن‌رو که مروری بر تاریخ است، و درعین‌حال در آن با تفسیر و بررسی روایت‌ها و آثار معماری، به الگوهای حاکم بر حضور رنگ در تاریخ معماری پرداخته شده است، می‌تواند در دستۀ پژوهش‌های تاریخی ـ تفسیری قرار گیرد. شیوۀ انجام پژوهش به‌صورت مطالعات کتابخانه‌ای است که با بررسی عمیق متون، تصاویر، و فیلم‌های در دسترس از ساختمان‌هایی در دوره‌های متعدد تاریخی انجام شده است.
نتایج و جمع‌بندی: هرچند منابع موجود همۀ ابعاد اندیشه‌ورزی پیرامون رنگ در تاریخ را در بر نمی‌گیرند و مرور زمان نمود بصری آثار به‌جایی‌مانده را متحول کرده و در این میان، ثبت تصاویر رنگی از آن آثار امکان‌پذیر نبوده است، استناد به بیانیه‌ها و بررسی آثار معماری باقی‌مانده از حضور رنگ بر کالبد محصور معماری تا پیش از دوران مدرن و کالبد رها از محصوریت در دوران مدرن، حاکی از دو جریان کلی است. جریان نخست با نام رنگ‌گرایی ناظر بر دوره‌هایی است که رنگ به انحای مختلف در آثار معماری متجلی شده است. این جریان ذیل سه عنوان رنگ نمادین، رنگ زینتی، و رنگ ساختاری معماری دسته‌بندی شده است. جریان دیگر با عنوان رنگ‌گریزی که ناشی از گرایش به رنگ سفید و حذف رنگ‌دانه‌ها از کالبد معماری است و حاصل آن تجلی فضاهای سفید و خاکستری به‌مثابۀ زمینه‌ای خنثی برای زندگی آدمی است. اگرچه سرگذشت رنگ در تاریخ معماری دست‌کم این ادعا را که رنگ با آن وجوه گسترده قابل‌تقلیل به قوانینی کلی است، یکسره رد می‌کند، بااین‌حال مدیریت بر حضور رنگ در معماری نیازمند اصولی است، تا آن را در تقابل با نگاه به رنگ به‌مثابۀ زینت معماری، به وجهی از کالبد معماری مبدل کند. در انتهای این پژوهش و در مسیر شناخت رنگ معمارانه، دیدگاهی نو پدیدار می‌گردد که رنگ را وجه ساختاری معماری قلمداد کرده است. با مرور تاریخ، الزامات اولیۀ این نگاه تا حدی روشن می‌شود، بااین‌حال، توسعۀ این دانش نیازمند مطالعات میدانی گسترده‌تری است که می‌تواند موضوع پژوهش‌های آینده باشد. 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

History of Colour

نویسندگان [English]

  • Athena Joshaghani 1
  • Zoheir Mottaki 2
  • Hamid Nadimi 3
1 PhD in Architecture, Faculty of Architecture and Urban Planning, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor, Faculty of Architecture and Urban Planning, Shahid Beheshti University.Tehran. Iran.
3 Professor Faculty of Architecture and Urban Planning Shahid Beheshti University. Tehran.Iran
چکیده [English]

Background and objectives: There is a body of historical evidence indicating the conscious use of colour in human lived spaces. However, today’s prevailing attitude is against colours, leaving spaces neutral and. The quest to understand the motivations behind usingcolours in the history of architectural thought has never brought definitive laws into light, as colours themselves have not held stable, cross-cultural meanings. Sparcehistorical studies on the presence of colour in architecture revolve around two approaches: understanding colour within a specific timeframe and tracking the presence of colour in the works of a particular architect. Ultimately, this has not led to a comprehensive knowledge regarding the historical role of colourin architecture. Given the substantial evidence of a correlation between colour and human emotions, developing knowledge in the field of colour is essential for empowering architects to manage visual forces and the emotional dimensions of architectural spaces. The present article serves as an introduction to establishing the knowledge about colourin architecture, and aimed at understanding the prevailing approaches in architectural thought and practice up to the modern era.
 
Methods: The research can be categorised as interpretive-historical, as it reviews history while interpreting and analysing narratives and architectural works to present patterns governing the presence of colour throughout architectural history. The methodology is based on library studies, involving an in-depth examination of texts, images, and available films of buildings from various historical periods.
.
Results and conclusion: Available sources do not encompass all dimensions of colour-related thought throughout history, with the passage of time having distorted colours, and colour photography not always available. In this context, referring to statements and examining architectural works that reflect the presence of colourinpre-modern interiors, as well as in contemporary exteriors, indicates two general currents. The first is termed Chromophilia, itself comprising of three approaches: colour as symbolism, colour as ornamentation, and colour as a structural aspect of architecture. The second current is chromophobia, which results from a tendency towards whiteness and eliminating colour pigments from the architectural space, resulting in the emergence of white and grey spaces as neutral backgrounds for human life. While the history of colour in architecture thoroughly refutes the claim that colour can be reduced to general laws, managing the presence of colour in architecture requires principles that transform it from merely an ornamental perspective into an integral aspect of architectural form. At the conclusion of this research, a new perspective on architectural colour emerges, viewing it as a structural element of architecture. A history review partially clarifies the initial necessities of this viewpoint, and further development of this knowledge necessitates broader field studies, which could be the subject of future research.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Colour
  • Choromophilia
  • Chromophobia
  • Enclosed space
  • Open space