دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923Educating the Novice in Architecture through Collaborative Learning Approachپرورش نوآموزان معماری، با بهرهگیری از رویکرد یادگیری مشارکتی همیارانه518100421FAعبدالرحمان دینارونددانشجوی دکتری معماری، دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-5284-3398حمید ندیمیاستاد دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-7053-4022علی علایی علاییدانشیار دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20180710The present paper is aimed at improving architectural design education at foundation levels, which is of particular significance for architecture schools. It focuses on collaborative learning method which, authors believe, is capable of fulfilling many educational objectives. As a learner-centred teaching method, collaborative learning is based on new constructivism theories. The main focus here is on the question of ‘which collaborative teaching approach suits architecture foundation courses best’.<br />To answer the question, a study of the governing principles of the learner-centred teaching method was conducted, followed by a critical review of the research findings on collaborative learning, and its applications in architecture education. In order to identify the educational objectives of architectural design foundation workshops, two sources were consulted:<br />1- Course descriptions, from the curricula of the Iranian, as well as the world’s five top ranking architecture schools, given that course descriptions incorporate the visions of curriculum designers.<br />2- Practical and research achievements of design tutors in the architectural design foundation workshops, through their publications.<br />The research method is descriptive and based on content analysis. The findings portray the main objectives of workshops as developing creativity in students, increasing their confidence, exploring their potentials, and also creating a constructive interaction with their tutors. Bearing in mind the priority of training over mere teaching in foundation courses there is a need to adopt corresponding approaches and methods. This brings the research to the conclusion that collaborative learning approaches best suited for foundation courses particularly due to their stronger training potentials.مقالة حاضر به منظور بهبود بخشیدن به آموزش طراحی معماری در سطوح پایه تحقیق و نگاشته شده است که اهمیت ویژهای برای مدارس معماری دارد. تمرکز این نوشته بر آموزش مشارکتی است که به اعتقاد نگارندگان میتواند بسیاری از اهداف مورد نظر برنامهریزان آموزشی در دروس پایة طراحی معماری را محقق کند. یادگیری مشارکتی یکی از روشهای یادگیرندهمحور و مبتنی بر نظریههای نوین سازندهگرایی است. در پژوهش حاضر محور اصلی پاسخگویی به این پرسش است که: «کدامیک از رویکردهای یادگیری مشارکتی برای بهکارگیری در آموزش مقدمات طراحی معماری مناسبتر است؟». برای رسیدن به پاسخ، ابتدا اصول حاکم بر روش یادگیرندهمحور بررسی شد و سپس ادبیات و پیشینة پژوهش در حوزة یادگیری مشارکتی و کاربرد آن در آموزش معماری مرور شد. با توجه به پرسش این پژوهش، لازم بود که اهداف دروس مقدمات طراحی معماری شناخته شود. برای این منظور، به دو منبع مراجعه شد: 1) سرفصل دروس پایة طراحی معماری در دانشگاههای ایران و سایر کشورها که حاوی اهداف برنامهریزان آموزشی است، 2) تجربیات عملی و دستاوردهای پژوهشی معلمان دروس مقدمات طراحی معماری. این پژوهش از نوع توصیفی و روش کار تحلیل محتوا بوده است. نتیجة بررسی انجامشده در دو منبع فوق گویای این واقعیت است که «پرورش خلاقیت، افزایش اعتماد به نفس، کشف توانمندیهای دانشجو، و نیز برقراری تعاملی سازنده بین معلم و شاگردان»، از اهداف و وظایف مهم دروس مقدمات طراحی معماری در مدارس معماری است. نظر به اینکه در سیاستگذاری آموزشی دروس پایه، پرورش بر آموزش تقدم مرتبه دارد، دستیابی به اهداف دروس مقدمات طراحی معماری مستلزم اتخاذ رویکرد و روشهای اثربخش و متناسب با این سیاستگذاری است. پژوهش حاضر معطوف به این نتیجه است که از میان رویکردهای مختلف یادگیری مشارکتی، رویکرد همیارانه که گرایش پرورشی قویتری دارد، برای بهکارگیری در آموزش مقدمات طراحی معماری اثربخشتر و مناسبتر خواهد بود.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923A Study on Room Outward Views and Configuration and their Relation with Workers’ Spatial Satisfaction (the Case of Tehran District 1 Municipality Building)بررسی رابطة بین دید به بیرون اتاقها و پیکربندی فضاهای اداری بر رضایتمندی کارمندان از مطلوبیت این فضاها نمونة مورد مطالعه: ساختمان شهرداری منطقة 1 شهرداری تهران1936100417FAمحمدرضا نامداریدانشجوی دکتری معماری، دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-6898-4040عاطفه کرباسیاستادیار دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی0000-0003-4724-7759Journal Article20180710As office workers spend a lot of their working time in buildings, environment design aspects such as outward views can play a key role in their job satisfaction and work efficiency. The aim of this research is to study the effects of outward views on workers’ satisfaction with their environment. The assumption here is that people with better access to windows and outward view would express higher degrees of satisfaction with their work environment. Furthermore, the location of the worker in the building, it has been observed, plays a role in generating a sense of spatial airiness and desirability. Assessing measures of inward and outward views expressed by workers of Tehran District 1 municipality building, the research tries to clarify the role each one plays. The method used is based on quantitative studies, data collection through questionnaires, and their analysis using SPSS and Space Syntax’s Depthmap software. The findings demonstrate that in cases where workers have suitable outward but poor inward views, their satisfaction levels drop meaningfully. There are concluding design recommendations as to how to take the role of inward views into account and create outward views in office buildings.از آنجایی که کارمندان زمان زیادی از عمر کاری خود را در فضاهای اداری سپری میکنند، بررسی رابطة بین مؤلفههای طراحی محیطی (نظیر دید به بیرون) در فضاهای اداری و رضایتمندی کارمندان میتواند نقش مؤثری در ارتقای رضایت شغلی و بازدهی کاری آنها داشته باشد. هدف در این تحقیق بررسی جوانب اثر دید به بیرون از طریق پنجرههای ساختمان بر میزان رضایتمندی کارمندان از فضاهای اداری است. فرض پژوهشگران این است که افرادی که مناسبترین دسترسی به پنجرهها و بالاترین میزان دید به بیرون را دارند، بالاترین سطح رضایتمندی را از دلبازی محیط کاریشان ابراز میکنند. اما دیده شده که محل قرارگیری کارمندان نیز، بسته به اینکه در چه نقطهای از ساختمان باشند، بر میزان رضایتمندی ایشان از دلبازی و مطلوبیت محل کارشان اثرگذار است. در این تحقیق با ارزیابی شاخصهای دید به درون و دید به بیرون ذکرشده در میان کارمندان مستقر در دو طبقه از ساختمان اداری شهرداری منطقة 1 تهران، سعی شده است نقش هر کدام از آنها مشخص گردد. روش انجام تحقیق در این مطالعه کمّی و ابزار گردآوری و تحلیل اطلاعات پرسشنامه به همراه نرمافزارهای SPSS و نرمافزار تخصصی نحو فضا یعنی نرمافزار Depthmap خواهد بود. یافتههای تحقیق نشان دادند در مواردی که، علیرغم دید به بیرون مناسب، موقعیت کارمندان از نظر شاخصهای دید به درون فضا در وضعیت بدی است، رضایت افراد به میزان معناداری کاهش یافته و اثر مجاورت با پنجره یا موقعیت مناسب در ارتباط با دید به بیرون در خصوص ایجاد مطلوبیت و حس دلبازی فضا کاهش یافته است. همچنین در این تحقیق پیشنهاداتی برای در نظر گرفتن نقش دید به درون فضا، حین طراحی و معماری بازشوها و ایجاد دید به بیرون ساختمانهای اداری، بیان خواهد شد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923Building Energy Efficiency Approachesراهکارهای افزایش بهرهوری انرژی ساختمان3746100419FAمحمد کاظمیدکتری معماری، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20180710According to the country’s annual energy consumption statistics, over a third of energy is consumed in Iran’s buildings. Having socioeconomic roots, important energy efficiency obstacles include those related to micro economy, energy markets and a resistance against changing habits. These factors are identified in the present research using library search and officially released data. They are then put into test through discussions with sustainability and sustainable architecture experts and also by observing the real conditions of the society. Using the structural model of Amos (23), it is investigated how these factors affect each other and how their impacts can be reduced or the eliminated. On this basis, the use of advanced building energy efficiency, and effective energy codes are identified and proposed.مطابق با آمار انرژی سالیانة کشور، بیش از یکسوم انرژی در بخش ساختمان مصرف میشود. موانع بهرهوری انرژی ساختمان اغلب در مسائل اقتصادی و اجتماعی ریشه دارد. اقتصاد خرد، بازار انرژی، و مقاومت در برابر تغییر عادات از مهمترین این عوامل است. در این پژوهش عوامل مذکور با استفاده از اسناد و مدارک رسمی و کتابخانهای شناسایی و سپس با مصاحبه و مکاتبه با خبرگان آگاه در زمینة مفاهیم حوزة پایداری و معماری پایدار و نیز مشاهدة شرایط واقعی جامعه بررسی شدهاند. با استفاده از مدل ساختاری در نرمافزار Amos (23) چگونگی تأثیر این عوامل بر یکدیگر و راهکارهای کاهش یا رفع آن بیان گردیده است. بر این اساس بهکارگیری کدهای کارایی انرژی ساختمان، بهکارگیری کدهای انرژی ساختمانی پیشرفته، و عرضة کدهای انرژی ساختمان مؤثر، به مثابة راهکار، شناسایی و پیشنهاد شدهاند.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923The Landscape Architecture of Lake Chitgar, A Review of Design Processمعماری منظر دریاچة چیتگر، مروری بر فرایند طراحی4756100420FAمرتضی ادیباستادیار دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیمحسن خراسانی زادهاستادیار، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیمریم یوسفی نجف آبادیکارشناس ارشد معماری منظر، دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20180710Located in District 22 in west Tehran is the 134 ha Lake Chitgar. Early schemes and planning for the lake date back to 1968, but it was eventually in 2010 that it was placed in the municipality agenda. The design and implementation of the water expanse was complete by 2012, and it was filled a year later. There has been a variety of occasionally contradictory criticisms in academic and professional circles regarding the lake’s location, water supply sources and its environmental impacts: from the designated density of surrounding urban areas to quality and quantity of incoming water and even the city’s ecologic capacity to retain such a lake. Nevertheless, bearing in mind the landscape architects’ disinvolvement from the project’s macroscale decisions, and thereby the negligence of coastal landscape debates, the present paper attempts to pay particular attention to such neglected debates concerning this project. The paper reviews the views and concepts employed in coastal landscape architecture, the most important of which being those of green infrastructures and taking advantage of natural elements. The attention to ecological concept was also considered in order to create a suitable ground for animal life and its growth, and thereby users’ contact and familiarisation with these phenomena with learning and social objectives in mind. It should be noted, however, that the authors believe that authorities’ unfamiliarity with these concepts have contributed in the scheme’s part-failure, and non-implementation of many original ideas. A further level of training is proposed in response, to familiarise authorities as well as the public in order to help mitigate the present situation.دریاچه چیتگر با مساحت 134 هکتار در غرب شهر تهران و در اراضی منطقة 22 واقع شده است. طرحهای اولیه و برنامهریزی این دریاچه به اولین طرح جامع تهران در سال 1347 بازمیگردد. نهایتاً برنامة ساخت این دریاچه در سال 1389 در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت و طراحی و اجرای پهنة آبی آن تا سال 1391 و آبگیری آن در سال 1392 انجام شد. در خصوص مکانیابی این دریاچه، منابع تأمین آب، و اثرات زیستمحیطی آن در عرصههای دانشگاهی و حرفهای نقدهای گوناگون و گهگاه متضادی صورت گرفته است، نقدهایی که در آنها به موضوعاتی همچون تراکم بافت پیشبینیشده در طرحهای جامع شهری در اطراف دریاچه، کمیت و کیفیت آب ورودی به دریاچه، و حتی موجودیت این دریاچه بر اساس توان اکولوژیک شهر تهران پرداخته میشود. با این حال، با توجه به دخالت نکردن معماران منظر پروژه در تصمیمات کلان اتخاذشدة کلانشهری و مسکوت و مغفول ماندن مباحث مربوط به معماری منظر پهنة ساحلی، در این مقاله تلاش بر آن است که این تجربه و چالشهای فراروی آن بررسی شود. در این مقاله دیدگاهها و مفاهیم به کار گرفتهشده در طراحی پهنة ساحلی این دریاچه بررسی میگردد. دیدگاه زیرساختهای سبز و بهرهگیری از عناصر طبیعی از مهمترین و تأثیرگذارترین مفاهیم در شکلگیری این پروژه بودهاند که همة بخشهای پروژه و حتی انتخاب گونههای گیاهی را متأثر کردهاند. همچنین توجه به مفاهیم بومشناسانه به منظور ایجاد فضای مناسبی برای حیات جانوری و ایجاد زمینههای مناسب برای رشد و نمو آنها و همچنین تماس و آشنایی کاربران با این پدیدهها و با اهداف آموزشی و اجتماعی مد نظر است. با این حال توجه به این نکته ضروری است که از نظر نگارندگان عدم آشنایی مسئولان با این مفاهیم باعث شده که بخشهایی از طرح به اهداف تعیینشده نرسد و بسیاری از ایدهها از اجرا بازبماند. در این زمینه پیشنهاد نگارندگان احرای راهکار آموزش بیشتر با هدف آشنایی عموم مردم و مسئولان برای رفع این مشکل است.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923Tracing Factors Influencing Knowledge Places; with A Focus on Tehranردیابی عوامل اثرگذار بر عملکرد مکانهای دانش با تمرکز بر شهر تهران5776100422FAئه سرین محمودپوراستادیار دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهرانزهره عبدی دانشپوراستاد دانشکدة معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20180710The transition from an industrial era based on material production methods, into a knowledge era based on knowledge production has fundamentally changed the economy of cities, giving rise to a knowledge economy on the cusp of the 21st century.<br />Based on the production, distribution and use of knowledge and information aimed at providing products and services through knowledge-intensive activities Knowledge economy demands new urban spaces different from those required by the material-based production. The knowledge-based production demands urban knowledge places for the exchange of ideas and transforming them into innovative products, services and solutions. The creation of such knowledge places involves a long and complicated process influenced by various factors. In spite of the importance of them in the formation and success of a knowledge-based economy as a driving force for socioeconomic development, the creation of such places has not been given due consideration in Tehran’s research, planning and policy-making, and their influencing factors are left unexplored.<br />In response, the present study focuses on the exploration of the factors influencing the performance of Tehran’s knowledge places, and their prospective role in knowledge economy. To this end, using the documentary research method and the systematic literature review, the theoretical foundations associated with knowledge places and the factors influencing their performance have been traced, providing a framework for the analysis of those factors for the city of Tehran. Data were collected using semi-structured interviews with stakeholders of science and technology parks across Tehran, and analysed using the deductive qualitative content analysis based on a qualitative research approach.<br />The results show that in line with global efforts to make use of the opportunities provided by knowledge economy, attempts have been made to develop knowledge-based activities and the locations required for such activities in Tehran. Despite the fragmented nature of such efforts, and that knowledge places in Tehran are not comparable to their counterparts elsewhere, it would still be possible to enhance the performance of knowledge places and exploit knowledge opportunities in Tehran through improving the knowledge production infrastructure such as those investigated in this paper, transforming the nature of the activities of the units located in knowledge places into innovative activities, and enhancing their innovation potential, as well as their mutual cooperation, strengthening the legal framework supporting knowledge-based activities, and developing a market for innovative products for the city.گذار از دورة صنعت مبتنی بر شیوة تولید مادهـ پایه به دورة دانش مبتنی بر شیوة تولید دانشـ پایه منجر به تغییر پایههای اقتصاد در شهرها و شکلگیری اقتصاد دانش، در آستانة سدة بیست و یکم شده است. اقتصاد دانش، که بر پایة تولید، توزیع، و استفاده از دانش و اطلاعات است و هدف آن تولید و عرضة خدمات بر پایة فعالیتهای مبتنی بر دانش است، فضاهای نوینی را در شهرها میطلبد که با فضاهای مورد نیاز شیوة تولید مادهـ پایه متفاوت است. شیوة تولید دانشـ پایهْ مکانهای دانش در شهرها را برای تبادل اندیشه و تبدیل اندیشه به فراوردهها، خدمات، و راه حلهای نوآورانه میطلبد. ایجاد مکانهای دانش فرایندی طولانی و پیچیده است و عوامل گوناگونی عملکرد آن را تحت تأثیر قرار میدهد. با وجود اهمیت این مکانها در شکلگیری و موفقیت اقتصاد دانشـ پایهــ به مثابة نیروی محرکة توسعة اقتصادی و اجتماعیــ به ایجاد مکانهای دانش در پژوهش، برنامهریزی، و سیاستگذاری شهر تهران به صورت جدی توجه نشده است و عوامل اثرگذار بر عملکرد آنها کاووش نشده است. چنین نارساییای، به تمرکز هدف این مقاله بر کاووش و وارسی عوامل اثرگذار بر عملکرد مکانهای دانش در شهر تهران برای ایفای نقش در اقتصاد دانش، انجامیده است.در فرایند کار مقاله، برای دستیابی به هدف مقاله، با بهکارگیری روش پژوهش اسنادی و بازبینی سیتماتیک متون، پایههای نظری مرتبط با مکانهای دانش و عوامل اثرگذار بر عملکرد آنها ردیابی و بر پایة آن چارچوبی انگاشتی برای تحلیل عواملاثرگذار بر عملکرد مکانهای دانش پیشنهاد و در مورد مکانهای دانش شهر تهران به کارگرفته شده است. دادههای مورد نیاز با بهکارگیری روشمصاحبة نیمهساختاریافته با دستاندرکاران پارکهای علم و فناوری شهر تهران گردآوری و با روشتحلیل محتوای کیفی استنتاجی در چارچوب رهیافت پژوهشکیفی تحلیلشده است.نتیجة مقاله نشان میدهد که در تهران همسو با تلاشهای جهانی برای بهرهبرداری از فرصتهای اقتصاد دانش، کوششهایی برای توسعة فعالیتهای مبتنی بر دانش و فضاهای مورد نیاز این فعالیتها انجام شده است، که هرچند پراکندهاند و نمیتوان اینمکانها را همچون مکانهایدانش متأخر در نظر آورد؛ اما با تقویت زیرساختهای تولید دانش، همچون فرصت ردیابیشده در این مقاله و تغییر ماهیت فعالیت واحدهای مستقر در مکانهای دانش به فعالیتهای نوآورانه، افزایش ظرفیت نوآوری واحدها، تقویت روابط همکاری بین آنها، و تقویت چارچوب حقوقی پشتیبان فعالیتهای دانشـ پایه، به همراه تدارک بازار مرتبط با فراورده های نوآور زمینة بهبود عملکرد مکان های دانش و بهرهگیری از فرصتهای اقتصاد دانش در شهر تهران را فراهمکرد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923Introducing A Model for Earthquake Risk Assessment and Reduction in Economically Valuable Historic Urban Fabrics (Case Study: Ardabil Historic Bazaar)مدل ارزیابی و کاهش خطرپذیری زلزله در بافتهای تاریخی مطالعه موردی: بازار تاریخی اردبیل7792100423FAسیمین اسدزاده تره باریکارشناس ارشد مهندسی عمرانـ زلزله، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزلهکامبد امینی حسینیدانشیار پژوهشکدة مدیریت خطرپذیری و بحران، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله،محمود حسینیدانشیار پژوهشکدة مهندسی سازه، پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزلهJournal Article20180710The occurrence of earthquakes can have serious social and economic ramifications in economically valuable urban fabrics such as traditional bazaars. Despite the significance of such fabrics, there have been few studies on earthquake safety upgrading and crisis management in historic fabrics: a fact that necessitates further research on such topics.<br />Aiming at better understanding seismic hazards in economically valuable historic fabrics, the present paper proposes a new model based on hazard measures, seismic vulnerability and confrontation capacities against earthquakes. These measures and quantitative components were determined based on a study of the consequences of previous earthquakes, the related technical literature, and analytic, comprehensive assessments. Also, the weighing factors of these measures were determined with reference to expert opinions and the AHP method. The proposed method was then applied in the Ardabil’s traditional bazaar, studying the methods of correcting hazard measures to correspond with operational interventions. The assessments showed that the proposed model is capable of assessing seismic hazards in traditional bazaars, and can be used to identify and prioritise hazard reduction interventions, and propose short-, mid-, and long-term programmesوقوع زلزله در بافتهای تاریخی با ارزش اقتصادی نظیر بازارهای سنتی ضمن آسیب به زیرساختهای هویتی شهرها، میتواند تبعات گستردة اجتماعی و اقتصادی در جامعه به همراه داشته باشد. علیرغم اهمیت زیاد این بافتها، مطالعات اندکی در خصوص ارتقای ایمنی و مدیریت بحران بافتهای تاریخی در برابر زلزله شده است و این مسئله ضرورت انجام پژوهشهای مرتبط را آشکار میکند.در این مقاله با هدف شناخت وضعیت خطرپذیری لرزهای بافتهای تاریخیِ دارای ارزش اقتصادیـ فرهنگی، مدل جدیدی بر مبنای ترکیب شاخصهای خطر، آسیبپذیری لرزهای و ظرفیتهای مقابله در برابر زلزله عرضه شده است. این شاخصها و مقادیر کمّی مؤلفههای مربوطه بر مبنای بررسی تبعات زلزلههای گذشته، مطالعه ادبیات فنی مرتبط، و ارزیابیهای تحلیلی و چندجانبه تعیین شده است. همچنین ضرایب وزنی این شاخصها بر اساس نظر متخصصان امر و با استفاده از روش AHP تعیین گردیده است. مدل عرضهشده سپس به صورت موردی به منظور تعیین خطرپذیری لرزهای در بازار سنتی شهر اردبیل استفاده شد و نحوة اصلاح شاخصهای تأثیرگذار در بهبود خطرپذیری متناسب با مداخلات اجرایی بررسی گردید. این ارزیابی نشان داد که مدل پیشنهادی قابلیت ارزیابی میزان خطرپذیری لرزهای بازارهای سنتی را دارد و با استفاده از آن میتوان مداخلات کاهش خطرپذیری و عرضة برنامههای کوتاهمدت، میانمدت، و بلندمدت را شناسایی و ترتیب انجام آنها را اولویتبندی کرد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X27420170923Principles and Strategies for Preserving the Cultural Landscape of Qazvin’s Vernacular-Historic Garden Place with a Focus on Built Heritageاصول و راهبردهای حفاظت از منظر فرهنگی باغستان بومی تاریخی شهر قزوین با تمرکز بر میراث مصنوع93110100424FAالهام اندرودیاستادیار دانشکدة معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهرانبتول صحراکارانکارشناس ارشد مرمت و احیای بناها و بافتهای تاریخی، پردیس هنرهای زیبا، دانشکدة معماری، دانشگاه تهرانJournal Article20180710The preservation of cultural landscapes is a multifaceted, interdisciplinary matter, and needs attention to multilayer, interconnected characteristics of landscape. Bearing in mind the listing of many works as national cultural landscapes, a need is felt to adopt an appropriate approach towards their preservation. Taking advantage of reasoning and deductive strategies, the present research tries to investigate domestic and international references and documents including WHC, ICOMOS and NPS, in order to propose principles for preserving cultural landscapes to preserve and comprehensively recreate natural, built and formative human factors influencing long-term historic, sensory-cognitive, cultural, natural, social, vernacular, environmental and economic values, with an interdisciplinary, collaborative nature. Preservation strategies are studied here in the case of Qazvin’s vernacular-historic garden place as a nationally listed work. In order to do so the garden place is introduced as a type of vernacular-historic landscape, with its inflicted damages studied from natural, built, and human angles. The preservation principles emphasise on protecting originality and integrity of the landscape whilst creating new facilities, services and functions, and prioritises vernacular preservation management and gardening in order to reinforce keepers’ connection with the garden place. The present research has extensively explained and located strategies for built heritage such as preservation of original physical elements, empowerment through new functions (such as ecotourism) and new ‘ultra-structures’ (such as gardening service centres), and restoration of damaged parts. The research method for theoretical literature is of descriptive-explanatory type. Analytical methods have been adopted for field studies using means such as studying documents, field surveys and preparing sketches and pictures.حفاظت از مناظر فرهنگی امری چندوجهی و میاندانشی است و نیازمند توجه به خصیصههای چندلایه و میانمرتبط منظر است. با توجه به ثبت آثار مختلف در فهرست مناظر فرهنگی در کشور، لزوم حفاظت از این آثار با رویکرد منظر فرهنگی محسوس است. در این پژوهش با بهرهگیری از راهبرد استدلال و استنتاج سعی شده است، پس از واکاوی مراجع داخلی و اسناد بینالمللی، از جمله WHC، ICOMOS یا NPS، اصول حفاظت از مناظر فرهنگی با هدف نگهداری و بازآفرینی جامع عناصر طبیعی، مصنوع، و عوامل انسانی شاکله و تأثیرگذار بر ارزشهای تاریخی، حسی ادراکی، فرهنگی، طبیعی، اجتماعی، بومی، محیط زیستی، و اقتصادی منظر در درازمدت با ماهیت میانرشتهای و با مشارکت مستقیم گروههای ذینفع و مردم عرضه گردد. راهبردهای حفاظت برای نمونة موردی، باغستان بومی تاریخی قزوین، که اثری ثبتشده در فهرست میراث ملی است، بیان شدهاند. بدین منظور باغستان گونهای از مناظر بومی تاریخی معرفی شده و آسیبهای مختلف آن در خصیصههای طبیعی، مصنوع، و انسانی بررسی شدهاند. در اصول حفاظت، با وجود ایجاد امکانات، تأسیسات، و کاربریهای نوین، بر صیانت از اصالت و یکپارچگی منظر تأکید میشود و با هدف تقویت رابطة باغداران با باغستان، مدیریت حفاظت، و استمرار نظام باغبانی بومی در اولویت قرار داده میشود. در این پژوهش راهکارهای مربوط به میراث مصنوع (همانند حفاظت از عناصر کالبدی اصیل)، توانبخشی با کاربریهای جدید (همانند گردشگری بومی)، فراساختارهای نوین (همانند مراکز خدماترسانی باغداری)، و مرمت بخشهای آسیبدیده با تفصیل تشریح و مکانیابی شده است. روش تحقیق این پژوهش در حوزة ادبیات نظری از نوع توصیفیـ تشریحی است. در حوزة مطالعات میدانی از روش تحلیلی با ابزارهایی همانند مطالعه و بررسی اسناد و مدارک، برداشت میدانی، و تهیة کروکی و تصاویر استفاده شده است.