دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Reflections on the Meaning of and Understanding Persian Islamic Architectureتأملی در مفهوم معماری اسلامی ایران و راه فهم آن718100339FAکامبیز حاجی قاسمیاستادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی ۱Journal Article20171107Understanding Persian Islamic Architecture entails understanding a definition of Persia and a belief of Islam. This paper is an effort to assess the ways and means of understanding this particular architecture. First, the importance of this study in contemporary times is explained. Then the meaning of three notions is clarified: ‘architecture and history of architecture’, ‘Islam and Islamic Architecture’, and ‘Persia and Persian Architecture’. Then a method for understanding architecture and an approach to the actual architectural phenomenon is proposed. It is thus concluded that although to understand Persian Islamic Architecture necessitates an understanding of both Persia and Iran, but an understanding of architecture as art, should precede these studies.در سخن گفتن از «معماری اسلامی ایران »، باور متعلق این معماری را به اسلام و ایران دربطن خود دارد. در این مقاله کوشش میشود مفاهیم معماری وابسته به ایران و معماری متصف به اسلام روشن شود و در عین حال پاسخی برای این سؤال مهم یافت شود که راه فهم این معماری از کجا میگذرد؟ و آیا با مطالعه در آنچه این معماری از اسلام و ایران گرفته است ، می توان به درک غایی از آن رسید؟به این ترتیب در ابتدا از اهمیت این دورۀ تاریخی معماری و لزوم مطالعه روی آن در شرایط فعلی گفته و از چگونگی نزدیک شدن به آن سؤال می شود. در ادامه، برای روش نتر شدن موضوع، معنای سه مقولۀ «معماری و تاریخ معماری »، « اسلام و معماری اسلامی»، و «ایران و معماری ایرانی» و پاسخ سؤال چگونگی فهم این معماری در آنها دنبال و آنگاه برای یافتن پاسخ، به شروط لازم شناخت معماری اشاره و نحوۀ نزدیک شدن به «واقعۀ اصلی معماری» ، در هر معماری، مداقه می شود. سپس به معماری و بستر فرهنگی آن و اینکه شناخت بستر فرهنگی در درک غایی یک معماری چه نقشی دارد پرداخته ودر آخر مطالب جمع بندی میشود.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121On Phenomenology and Architectureدربارۀ پدیدارشناسی در معماری1930100335FAمصطفی پورعلیکارشناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگریJournal Article20171107This paper reviews the impact of phenomenologist philosophers, Heidegger and Husserl on architecture. The difference in approaches of these two philosophers is clarified and the resulting impact on architectural approaches is explained. An urban element, the square, is then chosen as an example to demonstrate the differences. It is shown that the phenomenology of Heidegger emphasizes the appropriateness of architectural practice amongst surrounding elements, while the phenomenological treatment of architecture by Husserl leads to a pure knowledge and mental images of an architectural monument.این نوشتار برآمده از پژوهشی دربارۀ ارتباط میان معماری و پدیدارشناسی است، یعنی همان مکتبی که تأثیر آن بر جریانات هنری امروز، به ویژه معماری پسامدرن، آشکار است. می دانیم که یکی از تأثیرات این مکتب فلسفی در حوزۀ مبانی نظری معماری، باز شدن باب مباحثی در پدیدارشناسی مکان، جایگاه بستر و زمینۀ اثر در طراحی معماری، و همچنین اهمیت یافتن مباحث پدیدارشناسی ذهن و تأثیر آن در نقد آثارِ معماری است. تعلیق پیش فرض های فرهنگی، اجتماعی، عقیدتی، و بیش از همه تأثیرات علم جدید، هدفی است که پدیدارشناسان با دستیابی بدان در جست و جوی تجربه ای بلاواسطه از جهان پیرامونی اند. این تعلیق، که هوسرل از آن به «اپوخه » یاد کرده است، نظر به تفاوت آرای پدیدارشناسان، الزاماً نتایج مشابهی در بر نداشته است. این جدایی در نتیجه و روش را می توان آشکارادر نظرات هوسرل و هایدگر مشاهده کرد. در این پژوهش نیز هدف جست وجوی رگه هایی از تفاوت در رویکردهای اشاره شده در برخوردهای پدیدارشناسانه به معماری است.بدین منظور، در این نوشتار به شرح ارتباط پدیدارشناسی و معماری پرداخته ایم و با تفکیک پدیدارشناسی متأثر از هوسرل و پدیدارشناسی متأثر از هایدگر به تفاوت در رویکردهای پدیدارشناسی به معماری اشاره کرده ایم. در پایان نیز با بازشناسی عنصر شهری « میدان» به تشریح بیشتر موضوع پرداخته ایم. نتیجۀ مطالعه نشان میدهد که رویکرد پدیدارشناسانه به معماری از منظر های دگر اشاره و تأکیدی صرف است بر آن جا بودگی «کارِ معماری » در کنار چیزهای پیرامونی، در حالی که آغاز شناخت پدیداری چون معماری در پدیدارشناسی از منظر هوسرل به ناب آگاهی و تصورات ذهنی از «اثرِ معماری » ختم میشود.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Melody and Spaceنوا و فضا- تجربه ای در فرایند طراحی3148100336FAفرهاد شریعت راددانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی0000-0001-7483-3142Journal Article20171107Design process and problem solving methodology is as diverse as the number of designers. Review of these methodologies is useful for both the designer and design research. This paper reports a design process and its critical analysis. The use of music in the design process is explained in a design experience. It is shown that music plays a significant role in the design of a ‘neighborhood unit’. This experienced is then analyzed drawing on personal experience and design theories. This critical analysis then leads to some concluding recommendations for enhancing the design process.تقریباً هم شمار با تعداد طراحان، تعریف فرایند طراحی و روش حل مسئله هست؛ ذکر این رو شها و تجربه های مختلف طراحی از آن حیث که هم قدم هایی در راه رشد طراح و هم مایۀ نقد روش شناسان است اهمیت دارد. به همین سبب ساختار اصلی این نوشتار بر پایۀگزارش یک فرایند طراحی و بازنگری نقادانۀ آن، شکل گرفته است، به این صورت که به دنبال مسئلۀ اصلی مقاله دربارۀ چگونگی بهره مندی از موسیقی در روند طراحی معماری، یک تجربۀ طراحی با موضوع «واحد همسایگی » نقل خواهد شد، که در فرایند آن استفاده از موسیقی نقش به سزایی دارد. سپس این فرایند طراحی، بااستفاده از تجربیات شخصی، و به مدد نظرات اندیشمندان موسیقی، و رو ش شناسان مقولۀ طراحی، از دیدگاهی نقادانه بازنگری خواهد شدو در پایان نتیجه گیری و راهکارهایی برای بهبود این فرایند طراحی، مطرح خواهد شد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121A Design for Roofطرحی برای بام4960100337FAناهید صادقی پیاستادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20171107The roof is usually neglected in contemporary conventional design.On the contrary creating green areas on the flat building roofs has several advantages, such as improving the environmental and visual conditions of the city and increasing social interaction. To design green roof, the designer should take into consideration four main sets of factors: socioeconomic and cultural; functional and spatial; construction detailing; and technological factors’ این روزها به دنبال گرایشهای گوناگون پدید آمده در حفظ محیط زیست و ابراز علاقه مندی به معماری پایدار و سبز، به بام ساختمان توجه خاصی شده است. ایده هایی چون بام سبز، بام حیات، با غ بام،و ... نشانگر برخی از رویکردهایی است که در این زمینه به بام ابراز میشود.در معماری سنتی ما نیز حیاطهای مرکزی و بام دو فضای باز مهم و کارا در ساختمان هستند و مردم از آنها بهره می بردند. متأسفانه امروزه دیگر نه از آن حیاط های سبز و حوض آب و زندگی پیرامون آنها خبری است، و نه از بام های کاهگلی که شبها بر روی آن می خوابیدند و با تماشای ستارگان به خواب می رفتند. بامهایی که علاوه بر خوابیدن، محلی برای خشک کردن لباس و میوه و سبزی و غیره بود. بام هایی که یکی از فضاهای زنده خانه به حساب آمده و کارکردهای خاص خود را داشت. در جهت برقراری رابط های سازنده بین دو مورد فوق (گرایش های پدید آمده در مورد بام های سبز، و وجود پیشینه ای خوب و ارزشمند در زمینۀ طراحی بام در معماری سنتی مان) شایسته است که به طراحی بام توجهی دوباره مبذول شود و برای زنده کردن این بخش مهم ساختمان و سوق دادن آن به سمت عنصری مطلوب و خوشایند در بنا اقدام کرد. در مقالۀ حاضر سعی شده که به این موضوع توجه شود. برای این منظور در بخش اول که بعد از مقدمه ای کوتاه خواهد آمد، به ذکر برخی از پیامدهای مثبت زنده شدن بام اشاره و در بخش دوم به توضیحاتی پیرامون عوامل مؤثر در طراحی بام و نکات قابل تأمل در طرح آن پرداخته میشوددانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121An Archaeological Survey of the Firoozabad-Sarvestan Sassanid Roadبررسی باستان شناختی محور فیروزآباد سروستان در دورۀ ساسانی شناسایی بخشی از شاهراه ساسانی فیروزآباد دارابگرد6178100338FAناصر نوروززاده چگینیعضو هیئت علمی پژوهشکدۀ باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگریلیلا فاضل--Journal Article20171107The Sassanid dynasty expanded trade routes between cities and villages to promote commerce as a key source of revenues. There is little study on the Sassanid routes, however. This paper presents an study of main routes which linked two Sassanid capitals in Fars Province. The study includes both a literature and field survey. It is demonstrated that Ardehshir-khoreh City was linked to Sarvestan area through a route of about 160 kilometers passing through five stations. Although Islamic geographers do not mention such a route, they refer to buoyant places, which are all on this route. There are some 75 monuments around this route including 25 archaeological hills, 11 sites, 5 chahar-taq (square buildings), 2 imamzadehs, sepulcher زندگی اجتماعی انسان در هر عصر کلیات پیچیده و درهم تنید ه ای است که وجوه مختلف ساختاری آن همزمان و در ارتباط با کیدیگر معنا مییابد. با تشکیل سلسلۀ ساسانی در 224 میلادی و ایجاد تحولی عظیم، حرکتی شگرف در تمام ابعاد جامعه رخ داد و تجارت از ارکان مهم پاسخگویی به نیازهای آن جامعۀ مولد و پویا گشت. در این زمان ایران پل تجاری شرق و غرب شد وکشمکش های نظامی بسیاری که برای کسب موقعیت برتر اقتصادی میان ملت ها رخ داد، بخش مهمی از تاریخ آن زمان را رقم زد. پیرو این حرکت و بر پایۀ اعتقادات دینی، شهرهای بسیاری به دست فرمانروایان این سلسله پایه ریزی شد که هر یک به عنوان قلبی تپنده،حیاتش را مدیون را ههایی بود که به آن وارد و یا از آن خارج میشد.در این میان فارس به سبب آنکه زادگاه و کانون دینی این سلسله بود، و نیز به سبب داشتن ارتباط با دریا و غنای طبیعی، از سهمی ویژه در این باره برخوردار شد و شاه راه هایی چند در آن شکل گرفت 3. مطالعۀ هر بخش از این شاهراه ها می تواند به روشن شدن بخشی از زوایای ناشناخته این فرهنگ بینجامددانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Islamic Stone Inscriptions in Pasargadaeکتیبه های پاسارگاد در دورۀ اسلامی7988100340FAمحمدصادق میرزاابوالقاسمی--Journal Article20171107The Islamic development in Pasargadae was under the Atabakan rule in 12th century AD. The attribution of Pasargadae to the Solomon’s kingdom made this place more favorable for political intentions of this dynasty as they claimed to be heirs to Solomonic rule. The stone inscriptions found in Pasargadae explain the reasons for and the extent of their development in Pasargadae.بقایای مسجد و کاروانسرایی از قرن هفتم و هشتم هجری،در جلگۀ باستانی پاسارگاد، برجای مانده است. مصالح هر دو بنا را از بقایای آثار پیشین در محوطه فراهم کرده اند. بر چندین کتیبۀ مکشوفه از مسجد نام اتابک سعد بن زنگی نقش بسته است. این مکان به «ملک سلیمان » مشهور است و نسبت یافتن اتابکان به «وارث ملک سلیمان » حاکی از اهمیت این مکان در آن دوره است. با توجه به تاریخ یکی از این کتیبه ها و تاریخ درگاه غربی، بنای مسجد را در رمضان سال ۶۱۲ ق آغاز کرده اند و مدت ساخت آن نزدیک به یک دهه بوده است. محراب این مسجد را بر دیوار جنوبی اتاقک آرامگاه تراشیدهاند. در پا کسازی محوطۀ اطراف آرامگاه کورش سنگها و ستون های مسجد برچیده میشود. تعدادی از سنگ قبرهای مکشوفه از این مکان، اکنون در موزۀ تخت جمشید و موزۀ سنگ شیراز )هفت تنان) است. قدیمی ترین این سنگ ها از قرن سوم و چهارم باز مانده است. پاسارگاد مزار خانوادگی اتابکان نیز بود. کاروانسرای پاسارگاد نیز در سمت شمالی آرامگاه کورش ساخته شده است. دو قطعه از کتیبه های این بنا به دست آمده که بر یکی لقب شاهشجاع «السلطان المطاع ابوالفوارس » دیده می شود. در دورۀ اسلامی نقش مذهبی و تقدس بسیاری از بناهای پیشین چون پرستشگاه ها و آرامگاهها حفظ شده و برخی به سبب فراموشی یا صیانت از هجوم بیگانگان تغییر نام یافت. چندی از این بناها را به سلیمان نبی(ع) منسوب کرده اند و به «ملک سلیمان » یا «تخت سلیمان » همچنان مشهور است. جلگۀ باستانی پاسارگاد نمونه ای از این دست است. این جلگه در شمال غربی فارس و دردامنۀ رشته کو ههای زاگرس گسترده است. آرامگاه کورش، مهمترین بنای جلگه، را در دوران اسلامی «قبر مادر سلیمان » نامیده اند و جلگۀ پاسارگاد نیز به «مشهد سلیمان» ،« مشهد مرغاب » و «مشهد ام النبی » خوانده شده است.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121A Study on the Team Formation in Construction Phase of High-Rise Buildingsبررسی فرایندهای شکل گیری تیم در مرحلۀ ساخت پروژه های ساختمانی بلند8998100341FAمجتبی حسینعلی پورعضو هیئت علمی دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، گروه مدیریت پروژه و ساختناصر شهسواریعضو هیئت علمی دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، گروه ساختمانفرزانه منتظری--Journal Article20171107One of the project management’s procedures is human resource management which making project team and inspection of its completion is its main task.Project Management’s subject and its procedure recently in Iran are considered and in this case, human resource management is one of the essential bases to achieve in success in projects and organizations. Moreover, the teams and their creation in the projects are now more admirable.The team consists of individuals in common purpose that after creation they classified in different profession and each group should have responsibility so that, Conclude it and at the end they will be separated.In this way, this article’s goal is inspection of team’s concept and formation, recognizing team in high-rise building construction step, obstacles and problem in forming the construction team in this kind of projects.یکی از رو یکردهای مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی است. از مهم ترین وظایف این مدیریت ایجاد تیم پروژه و بررسی روند تکامل آن است. مبحث مدیریت پروژه و رویکردهای آن در ایران، در سالهای اخیر بسیار در سازمان ها مطرح شده است و در این بین مدیریت منابع انسانی یکی از ارکان مهم در دستیابی به موفقیت پروژه ها و سازمان هاست. امروزه به چگونگی تشیکل تیم در پروژ ه ها بسیار توجه میشود. تیم از مجموعه ای از افراد با هدف مشترک تشکیل میشود که پس از شکل گیری یک پروژه بر اساس تخصص های مختلف گرد هم می آیند و هر یک انجام قسمتی از پروژه را عهده دار و پس از تکمیل آن نیز افراد از تیم جدا میشوند. به این منظور هدف این مقاله بررسی مفاهیم و روند شکل گیری تیم، شناخت تیم در مرحلۀ ساخت بنای بلند، و بررسی مشکلات و موانع ایجاد تیم ساخت در این نوع پروژه ها استدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Urban Planning: Process or Processes?طراحی شهری، فرایند یا فرایندها99134100342FAکورش گلکاردانشیار دانشکدۀمعماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20171107This paper presents an analysis of urban planning texts by comparing six main types of planning processes: i) the Cartesian method; ii) the Conjecture and Refutation method; iii) the Problem Solving and Decision Making method; iv) the Black-Box method; v) Rational Comprehensive Planning; and vi) Strategic Planning.It is shown that if by the ‘urban planning process’ normative procedures—the process as it should be—are meant, reference is made to several diverse processes. However, if the actual process is meant —the process as it is—then reference is made to a more or less single version. It is also shown that the processes could be compared in terms of morphological, terminological, the order of planning steps, epistemological bases, rationality, optimization, and their relation to two basic concepts of truth and power. The diversity of processes could be reduced to their relation to two main dimensions: the social action (ranging between communicative and strategic), and the investigation logic (ranging between inductive and deductive logical inference). It is finally explained that the actual urban planning process is a strategic communicative action in which knowledge and power are inseparable.تاکنون آثار مهمی پیرامون فرایند طراحی شهری و انواع آن انتشار یافته است با این حال، به نظر می رسد که جنبه های تشابه و تفاوت گونه های متنوع آن هنوز به طور کافی بررسی نشده و مدلی از گونه بندی فرایندها که تبیین کنندۀ ابعاد تشابه و تفاوت و مفروضات نظری آنها باشد مطرح نگردیده است. هدف این مطالعه جستجوی پاسخ برای سه پرسش است: 1.آیا برای طراحی شهری فرایندی یگانه و منحصر به فرد هست و یافرایندهای چندگانه و گوناگون؟ 2.تفاو ت و تشابه گونه های متفاوت فرایند طراحی شهری چیست و چگونه می توان آنها را در قالب یک مدل گونه بندی مطرح کرد؟ 3.برمبنای تشابه فرایندهای گوناگون آیا میتوان الگوی واحدی از فرایند طراحی شهری مطرح کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، در تحقیق حاضر از روش «مرور فرا تحلیلی » منابع موجود استفاده شده است. این مطالعه به تحلیل شش گونۀ اصلی از فرایند طراحی شهری میپردازد: 1.فرایند دکارتی استقرایی؛ 2.فرایندفرضیۀ آزما قیاسی؛ .فرایندمسئله گشا تصمیم ساز؛ 4.فرایند خلاقانه؛ 5.فرایند جامع عقلایی؛ 6. فرایند رهبری؛ 7. فرایند ارتباطی طراحی شهری. یافته های مطالعۀ حاضر نشان میدهد که چنانچه مراد از فرایند طراحی شهری، فرایندهای هنجاری (فرایند بدان گونه که باید باشد) است، با تعداد قابل توجهی از گونه های فرایند روبرو هستیم، ولی چنانچه منظور از فرایند طراحی شهری،فرایند واقعی (فرایند بدان گونه که هست) باشد، با یک نسخۀ واحد از آن مواجه هستیم. همچنین، این مطالعه نشان میدهد که جنبه های تشابه و تفاو ت فرایندها شامل جنبه های ریخت شناختی، اصطلاح شناختی، نظم و ترتیب مراحل، بنیان های معرفت شناختی، نسبت آنها با مفهوم عقلانیت، نسبت آنها با مفهوم بهینه یابی،و نسبت آنها با دو مفهوم اساسی حقیقت و قدرت میشود. تحقیق حاضر نشان می دهد که جنبه های متعدد تشابه و تفاوت را می توان، با بهره گیری از طبقه بندی کنش های اجتماعی پیشنهادی هابرماس، نظریۀ منطق اکتشافات علمی پوپر ونظریۀ قدرت/ دانش فوکو، به دو «بعد » اصلی تقلیل داد. چنانچه «فرایند طراحی شهری به مثابه نوعی ازکنش اجتماعی، که در قالب فضایی کالبدی اندیشیده و اعمال میشود » تلقی گردد، آنگاه دو بعد اصلی در گونه شناسی فرایندها خواهند بود: 1. بعد «ماهیت کنش اجتماعی » ( طیفی میان دو قطب کنش ارتباطی و کنش راهبردی) و 2. بعد «ماهیت منطق اکتشافی » (طیفی میان دو قطب منطق استقرایی یا تجزیه ترکیبی و منطق قیاسی یا حدس و ابطالی). نهایتاً این تحقیق نشان می دهد که برای فرایند طراحی شهری واقعاً موجود، الگوی واحدی هست که در آن طراحی شهری به مثابه یک کنش راهبردی و گفتمانی، که در آن دانش و قدرت انفکاک ناپذیر هستند، مطرح است. چنین فرایندی را میتوان برپایۀ مفهوم فوکویی «قدرت/ دانش » تبیین کرد و گام های تشکیل دهندۀ آن را معرفی کرد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Participatory-Based Management in Territorial Managementمدیریت مبتنی بر مشارکت مردمی در برنامه ریزی منطقه ای135154100331FAفرخ مشیریاستادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20171107Participation is a key concept in decentralization processes. The degree of peoples’ involvement in making decisions affecting their lives is extensively discussed in respective literature. This paper first reviews the definition and levels of participation and reviews the prerequisites and challenges in its promotion. Based on a comparison of diverse participation typologies, it is concluded that each political/economic system supports only those participation typologies that conforms to its own doctrines. A comprehensive participation model is then presented by reviewing a case in Denmark in 1970s. It is concluded that: i) people can decisively participate at all levels of decision-making including long-term, metropolitan and territorial areas; ii) effective participation relies on the open attitude of public managers and planners; iii) complex problems could also be discussed provided enough time and information are available; and iv) participatory processes can play the role of an intermediary between people and public authorities.مشارکت عمومی به مفهوم نقش داشتن عموم مردم در تصمیم گیری سیاسی است، به ویژه در آن دسته از سیاس تها که به طور مستقیم بر آنان اثر خواهد گذارد؛ از این رو، فرایند صاحب نقش کردن مردم، دارای معارض در گرایشهای مرکزگرا و مرکززدا در حکومت محلی است. تجربه نشان داده است که مردم می توانند در سطح های فراتر از محله و شهر خود نیز مشارکت مؤثری در تصمیم سازیها داشته باشند. این مقاله اولاً به بیان همه جانبۀ چیستی مشارکت وشرایط برپایی نظام تصمیم گیری مبتنی بر مشارکت، شامل مفهوم، طبقه بندی و چالش های مشارکت در منابع نظری مرتبط با کشورهای توسعه یافتۀ غربی می پردازد؛ ثانیاً، با تحلیل طبقه بندی های گوناگون مشارکت، نتیجه می گیرد که هرشکل از حکومت یا هرالگوی اقتصاد سیاسی دارای منظوری مشخص از مشارکت است و تنها از درجه ای از مشارکت که برآمده از آموزه های آن شکل و الگو است، حمایت می کند؛ ثالثاً، برای آشنایی با الگویی کامل از فرایند مشارکت مردمی، به خصوص در سطح منطقه ای، تجربۀ مدیریت مبتنی بر مشارکت در برنامه ریزی منطقه ای را در دانمارک در دهۀ 1970 ، که در دهه های بعد بررسی و نقد قرار شده است، معرفی میکند. این فرایند شامل مراحل برنامه ریزی و نقش مشارکت مردم در هر مرحله، روش های جلب مشارکت توسط شوراها، میزان مشارکت مردم، و اثر حضور مردم بر تصمیمات برنامۀ پیشنهادی است. مقاله به این نتیجه میرسد که: 1) مردم م یتوانند چه در برنامه های بلندمدت و چه در وسعت حوزۀ کلان شهری و منطقه ای در به وجود آمدن سناریوهای معقول و مقبول و در انتخاب گزینۀ بهینه تأثیر قاطع و قانع کننده ای دارا باشند؛ 2) اثر بخش بودن مشارکت عمومی بستگی دارد به توانایی و روشن اندیشی مدیران حکومتی و برنامه ریزان؛ 3) در صورت وجود زمان و اطلاعات کافی، سؤال های انتزاعی و پیچیده را نیز می توان به بحث گذاشت؛ 4) مشارکت می تواند نقش واسطه در ایجاد تماس های میان مسئولان دولتی داشته باشد، که معمولاً از یکدیگر دور هستند.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Social Engineering Theory, Feasibility Analysis for Urban Plans Using Shamseh Modelنظریۀ مهندسی اجتماعی، نگرشی نو به تحقق پذیری در طرح های شهری با الگوی شمسۀ نوسازی155168100332FAبهمن ادیب زادهاستادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه شهیدبهشتیJournal Article20171107This paper reviews assorted approaches to urban deteriorated fabrics since 1970s and explains their shortcomings. A Social Engineering Theory is thus proposed as a new approach, which would integrate all stakeholders as petals of a multi-sided rosette (shamseh). This rehabilitation approach was implemented between 2007~2010 in Nematabad deteriorated fabric in District 19 under Tehran Municipality. The advantages of adopting this approach included rapid implementation; ensuring target group satisfaction; building trust and reducing opposition; and a establishing a continuous effective contact between people and authorities.موضوع برخورد با بافت های فرسوده و سامان دهی آن طی سال های اخیر به مسئله اصلی شهرسازی و معماری کشور تبدیل شده است و طرح های سامان دهی ، نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده دراین سال ها فزونی گرفته است. این طرح ها در عین دارار بودن مبانی نظری قابل قبول و همگام با مفاهیم روز جهانی ، کارایی شان را از دست داده اندو فاقد چارچوب و ضمانت های اجرایی هستند. پرسشی که در این میان مطرح می شود دلایل ناکامی و راه حل های تحقق پذیری طرح های شهری است و این که آیا راه کارهای جدیدتر و یا بومی برای اجرایی شدن طرح های شهری وجود دارد؟ انگیزه و تالیف این مقاله حول سه محور به این شرح است : 1) موضوع بافت های فرسوده شهری نه تنها مسئله اصلی پایتخت ، بلکه مشکل شهرهای دیگر کشور نیز هست و به مسئله ای ملی تبدیل شده و اکنون بیش از هر وقت دیگر نیازمند یک نظریه شهرسازی مشارکتی ا ست ، زیرا به رغم تهیه طرح های مختلف طی سالیان گذشته عملا این طرح ها در مرحله اجرا متوقف شده و در صورت انجام نیز به صورت موردی و محدود بوده و قابل تعمیم به سایر مناطق نبوده است 2) یک دهه تجارب نظری و عملی نگارنده در حوزه مدیریتی شهرداری منطقه یک(شمیران ) می تواند برای مدیران و محققان دیگر مناطق شهری یک تجربه علمی و عملی برای دستیابی به الگوهای ساخت و ساز سالم در محلات و شهرهای وطن اسلامی شود. 3) عرضه تلخ و شیرین های تجربی می تواند سبب پایه گذاری مسیری صالح برای نسل جوان متخصص ، دانشجویان و محققان این رشته باشد تا از این رهگذر توان خلق اثر در نسل جوان افزایش یابد . اکنون پس از یک دهه تجربه شهرسازی کشور فرصتی مناسب برای تبادل نظرها و تجربیات در حوزه مطالعات نظری ، برای پی ریزی نظریه شهرسازی مشارکتی در سامان دهی بافت های فرسوده شهری فر اهم آمده است. نظریه پیشنهادی دراین تحقیق مبتنی بر ایده مشارکت مردمی ، از طرح تااجرا است . اعتقاد به مشارکت مردمی و جلب همکاری ساکنان از طراحی تا اجرای طرح های شهری ، ناشی از تجارب ده ساله در روند تهیه طرح های بافت های فرسوده شهری منطقه یک (شمیران ) شامل : آبک ، باغ شاطر ، قیطریه ، چیذر ، دربند ، امامزاده قاسم بین سال های 79 تا 88 است . اندیشه مشارکت مردمی در شهرسازی در یک فرایند علمی نظریه سازی شده و در قالب نظریه « مهندسی اجتماعی » تنظیم شده است . مهندسی اجتماعی به حضور و مشارکت مردم از ابتدای شروع مطالعات طرح سامان دهی تا اتمام آن تاکید دارد و با رویکرد طراحی با همکاری مردم به این موضوع می پردازد. نظریه مهندسی اجتماعی در یکی از بافت های فرسوده شهری در منطقه نوزده شهرداری تهران بین سال های 86 تا 89 به اجرا در آمده است که از نتایج آن می توان به سرعت اجرای کار ، اطمینان خاطر از رضایت گروه های هدف ، اعتمادسازی نسبت به طرح و کاهش معترضین و ارتباط مستمر و موثر بین مردم و مدیریت شهری اشاره کرد. در گام اول این مقاله تاریخچه طرح های شهری و نقش مشارکت مردمی در تحقق این طرح ها در بافت های فرسوده شهری کشور از سال های 1350 تا 1380 بررسی و نقاط قوت و ضعف هر یک از روش های به صورت کاملا مختصر جمع بندی و مطرح می شود. در گام دوم پس از آسیب شناسی روش های نوسازی بافت های شهری ، رویکرد جدید نظریه « مهندسی اجتماعی » در تحقق نوسازی بافت های فرسوده در قالب الگوی « شمسه نوسازی » پیشنهاد می شود. و در گام سوم نتایج عملی و اجرایی مهندسی اجتماعی در محله نعمت آباد تهران بیان خواهد شد.دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121The Role of City Council in Urban Management The Case of Soltanieh, Zanjan Province (1998-2007)نقش آفرینی شورای شهر در مدیریت شهری (نمونه خاص : شهر سلطانیه ، استان زنجان ، طی سال های 1377- 1386(169184100333FAزهره فنیاستادیار دانشکدۀ علوم زمین دانشگاه شهیدبهشتیمهدی نورمحمدیدانشجوی دکتری جغرافیای برنامه ریزی شهری دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20171107Islamic City Councils were established in 1999 as democratic institutions in urban management. This study tries to assess the efficiency of the city councils since their establishment. Drawing on the theory of good governance, the following components were assessed: participation, transparency, accountability, rule of law, and effectiveness. Some 98 citizens and 15 city councilors who served in 3 periods of office were selected. Two different questions were used for citizens and councilors. The results were quantitatively analyzed. The adoptions of the city council were also qualitatively analyzed.It was shown that the external factors undermining the role of councils were: limited authority, inadequate funding, and sphere of influence overlapping those of governmental organizations. The internal factors included a lack of knowledge about urban development and inability of councilors in having strategic visions.به منظور مشارکت شهروندان درامر برنامه ریزی و مدیریت شهری نهاد شورای اسلامی شهر در سال 1377تشکیل شدو شروع به کار کرد. با تشکیل این نهاد تشکیلات جدیدی با ماهیتی دمکراتیک وارد نظام مدیریت شهری شد که می تواند زمینه مشارکت شهروندان را مهیا کند. از این رو، کارآمدی نهاد دمکراتیک شورا و با استفاده از نظریه حکمروایی خوب ، عملکرد شورای شهر ، مطالعه شده است. در این مطالعه مولفه های « مشارکت ، شفافیت و اطلاع رسانی ، پاسخگویی ، قانون مداری واثر بخشی » از دید شهروندان بررسی شد. 98 نفر از شهروندان در نمونه آماری از جامعه سلطانیه و 15 نفر اعضای شورای شهر طی سه دوره فعالیت انتخاب شدند. روش این تحقیق با تحویل دو نوع پرسشنامه به شهروندان و مسئولان و نیز تحلیل کمی و محتوایی مصوبات شورای شهر طی سه دوره فعالیت است . تحلیل داده های مطالعه نشان می دهد که محدودیت اختیارات ، کمبود منابع مالی ، ابهام در ارتباط شورا با ارگان های دولتی محلی (به ویژه سازمان میراث فرهنگی ) عوامل بیرونی و فقدان دانش توسعه شهری و دید راهبردی اعضای شورا عوامل درونی ای هستند که منجر به ناکارآمدی شوراها شده است. هر چند مدت زمان زیادی از عمر شورا در ایران نمی گذرد و این نهاد برای نهادینه شدن نیاز به زمان دارد، باید توجه داشت تجربه اندوزی با این اختیارات محدود و تصمیم گیری بدون تمرکز زدایی واقعی ، نتیجه ای جز سلب اعتماد روزافزون مردم نسبت به شورای شهر در پی نخواهد داشت .دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X21120120121Criteria for Locating High-Rise Buildings in Metropolises: the Case of Shirazتعیین و به کارگیری معیارهای مکان یابی ساختمان های بلند در کلان شهرها؛ نمونۀ موردی شیراز185200100334FAمحمدمهدی عزیزیدانشیار دانشکدۀ شهرسازی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران0000-0002-5480-2717الهام فلاحکارشناس ارشد دانشکده شهرسازی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهرانJournal Article20171107Construction of high-rise buildings has recently become a popular housing policy. Nevertheless, choosing an appropriate location for these buildings is of utmost importance due to their adverse impacts on urban quality of life. This research aims at defining apposite criteria and a methodology for locating high-rise buildings. The main dimensions of such criteria include socioeconomic, cultural, physical and environmental dimensions and yield quantitative indicators. By weighted rating of these indicators in Shiraz City, optimal locations for building high-rises are determined. In the second phase, suitable plots are determined using constraint indicators. It is also shown that land prices are the most influential indicator. Slope of the plot is the second important indicator in determining an optimal plot. Finally, the analysis demonstrates that among the eight districts in Shiraz City, district 1 and 6 have the highest potential for building high-rises, respectively.به دنبال روند رشد فزایندۀ جمعیت کلان شهرها در ده ههای اخیرو برای حل مسئلۀ کمبود مسکن، ساختما نهای بلند مسکونی دردستور کار برنامه ریزان و سیاست گذاران قرار گرفته است. به منظور ارتقای تأثیرات بلندمدت این ساختما نها بر سیما و عملکرد شهرها و جلوگیری از اثرات منفی آنها بر عملکرد و کیفیت زندگی شهری،معیارهای مکانیابی این بناها میتواند چالشی جدی ازدیدگاه شهرسازی باشد. هدف این تحقیق، تحلیل و معرفی معیارهای مؤثر برمکان یابی ساختما نهای بلند در کلا نشهرها و پیشنهاد روشی برای به کار گیری این معیارها است. طیف گسترده ای از ابعاد اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، کالبدی، و زیست محیطی م یتواند در این امرمؤثر باشدو تجزیه و تحلیل شود. در این پژوهش، پس از بررسی ادبیات شهرسازی موجود، معیارها و شاخص های مؤثر بر مکان یابی ساختما نهای بلند تعیین می شوند. با توجه به وزن اختصاص یافته به هر شاخص و مقدار کمی آن در مناطق هشت گانۀ شیراز دریک مرحله، مناسب ترین منطقه برای احداث ساختمان بلند معرفی میشوند. در مرحلۀ دوم، پلاک های مناسب برای احداث این ساختما نها با توجه به شاخصهای محدود کننده مشخص شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که از بین معیارهای مؤثر بر مکان یابی ساختما نهای بلند، تأثیر قیمت زمین از سایر شاخص ها بیشتر است. پس از قیمت زمین، شیب زمین، بیشترین اهمیت را برای انتخاب مکان بهینه در احداث ساختما نهای بلند دارد. در بین مناطق هشت گانۀ شیراز، منطقۀ یک و سپس منطقۀ شش شهرداری، بیشترین پتانسیل را برای احداث ساختما نهای بلند دارند.