دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Phenomenological Techniques in Architectural Criticismبررسى تدابیر پدیدارشناسى در نقد بناهاى معمارى522100205FAمحمدعلى اشرف گنجوئىمربی دانشکدة هنر و معماری صبا دانشگاه شهید باهنر کرمانمحمد سلطان زادهمربی دانشکدة هنر و معماری صبا دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">The phenomenological approach to architecture is primarily based on personal experiences of space. Architectural education should therefore provide for the students to experience the space at first hand and consequently express their experience. This research reports the findings of a visit by students and the lecturer to two historic mosques in Kerman City. The findings of students were in four categories. The first category includes ‘General Impressions’ on the underlying overall design concepts. ‘Detailed Impressions’ then refer to the findings of another scrutiny level. The third category refers to ‘Special Impressions’. In the fourth category, ‘Expressions’ the students try to depict their understanding by use of abstract forms rather than direct representation. These impressions are essentially a contextual critique of the monument. They are valuable as they are directly derived from students’ understanding.</span>از نگاه پدیدارشناسى درک حقیقت بر اساس جدا نبودن عین و ذهن است و هر نوع بررسى، پژوهش، و یا نقد باید با اتکا به ذهن باشد. بر این اساس در معمارى، نگرش هاى پدیدارشناختى با توجه به تجربة افراد در فضا تعریف مى شوند. هدف در این نوشتار بیان روش هاى عملى براى نقدى پدیدارشناسانه است و شامل روش هایى به منظور درک، مشاهده، و بیان آن چیزى است که تجربه مى شود.ارتباط این روش ها با ذهن این امکان را ایجاد مى کند.اصول و « توانایى هاى خود » که اولاً شخص بر اساس الگوهاى موجود در بنا را مشاهده و ثانیاً با درک بى واسطه و مستقیم آن اصول، راحت تر بتواند در طراحى هاى جدید از آن ایده ها استفاده کند. در این نوشتار، دو گروه از دانشجویان، با توجه به اهمیت شناخت و به کارگیرى ارزش هاى بناهاى تاریخى، در خلال درس مقدمات طراحى معمارى دورة کارشناسى معمارى، هرکدام یک بناى تاریخى را نقد مى کنند.آن ها بر اساس تدابیر عملى، طى چند جلسه بنا را مشاهده و سپس تحلیل مى کنند. در انتها تدابیر حاصل از این دو تجربه در قالب چهارگروه مشخص شامل: تدابیر کل، تدابیر جزء، تدابیر خاص بنا، و تدابیر مربوط به روش بیان تدوین و سپس تأثیر آن ها در نقد معمارى با توجه به الگوهاى پدیدارشناختى ارزیابى مى شوند.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100205_bdabf232334f4459b00d25fb97351858.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Affordance of Shared Spaces in Residential Complexesقابلیت فضاهاى جمعى در مجتمع هاى مسکونى2332100202FAعبدالکریم قائدىدانشجوی دکتری معماری، دانشکدة شهرسازی و معماری، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">This research examines the functioning of shared spaces in residential complexes. For this purpose, some 50 residential complexes were randomly selected from the list of registered residential complexes. These complexes were all located within the city, occupied and managed by an elected board. Some of these complexes were above eight stories with the ground floor reserved for parking. Key factors were measured for these complexes such as area and use; capacity, frequency and time of use; as well as number of stories. The correlation between these factors was then calculated. As a result, meaningful correlations were found between these factors. For example, it was shown that use of shared spaces corresponds to the area of these spaces. Therefore, in complexes with taller buildings, these spaces were used more frequently and for longer periods.</span>تأثیرپذیرى کیفیت مجتمع هاى مسکونى از قابلیت فضاهاى جمعى موضوع مهمى است که باید از دیدگاه هاى مختلف، به ویژه از منظر کالبد معمارى به آن پرداخته شود. اغلب به این مفهوم، على رغم اهمیت، که مى تواند بر امنیت محیط و شیوة استفاده از آن اثرگذار باشد، کمتر توجه شده است. موضوع این پژوهش تحلیل چگونگى عملکرد فضاهاى جمعى است. از این رو ضرورت پرداختن به نقش قابلیت هاى فضاى جمعى و چگونگى ارتباط آن ها با یکدیگر اهمیت مى یابد. در پژوهش حاضر چهار متغیر و قابلیت مهمِ:رابطة بین سطح و میزان استفاده از آن ظرفیت این فضاها ساعات و تعداد استفاده تعداد طبقات مجتمع ها بررسى و همبستگى بین متغیرهامقایسه مى شود. این بررسى رابطه میان متغیرها با انجام یک آزمون در میان تعدادى از مجتمع هاى مسکونى تبیین شده است. به این منظور وجوه رابطة فوق در تعدادى از مجتمع ها پیمایش و تحلیل شده است. براى دستیابى به اهداف پژوهش، پنجاه مجتمع نمونه به صورت تصادفى از میان فهرست مجتمع هاى مسکونى شناسنامه دار در وزارت راه و شهرسازى انتخاب گردیدند. دستاو ردهاى پژوهش نشان مى دهد که میان تخصیص فضاها به فعالیت هاى جمعى و به کارگیرى عناصر طراحى معمارى در این فضاها با میزان استفاده و استقبال ساکنان مجتمع هاى مسکونى از فضاهاى جمعى رابطة معنادارى هست.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100202_cbcd0a2b3db1deab4043e3a0a26ff99d.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Designing Waiting Spaces in Hospitalsطراحىِ فضاى انتظار مراکز درمانى: تأثیر محیط و نحوة تعریف فضا بر ادراک کاربران3344100203FAسیدمحمدحسین ذاکرىاستادیار بخش معماری دانشکدة هنر و معماری، دانشگاه شیرازفاطمه صفرپوردانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشکدة هنر و معماری، دانشگاه شیرازJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">This paper investigates the role of spatial design in satisfaction of about 240 waiting patients and their company in three hospitals in Shiraz City. The chemotherapy waiting room was selected for study in these three hospitals. These waiting rooms have more or less similar conditions and differ only in their spatial arrangement and relation to circulation corridors. The results indicate that visitor satisfaction increases as the sitting areas are more detached from corridors. Blocking view towards the chemotherapy area also has a positive impact on user satisfaction. Views towards green spaces, or at least peaceful posters has the same effect, too. So does the demarcation of spaces with different functions. Nevertheless, gender was found to have insignificant impact on spatial cognition. </span>این مقاله پاسخ به این سؤال است که، آیا چگونگى تعریف فضایى (متغیر مستقل) مى تواند بر ارزیابى هاى ادراکى و میزان رضایت کاربران از محیط (متغیر وابسته) در یک فضاى پرازدحام تأثیرگذار باشد یا خیر؟ تعریف فضایىِ خاص مطالعه شده در این تحقیق، فضاى انتظار مراکز درمانى و ارتباط بین محورهاى سیرکولاسیون و فضاى نشستن سالن انتظار است. فرضیة تحقیق این است که کاربران در فضاهاى انتظارِ شلوغ، احساس راحتى و امنیت کمترى دارند. در این تحقیق تبیین شده است که چگونه در جایى که مرزهاى تعریف شدة فضایىِ کمترى بین فعالیت ها هست (یعنى حالتى که مردم از جهات مختلف عبور می کنند) این اختلال بسیار بیشتر است و کاربران دریافت منفى ترى از فضا دارند. براى بررسى این مسئله با روش تحقیق همبستگى، مطالعه در سالن انتظارِ بخش شیمى درمانى سه مرکزدرمانى اصلى در شهر شیراز انجام شد: سالن انتظارِ بخش شیمى درمانى درمانگاه هاى امام رضا(ع)، مطهرى، و نمازى، که از نظر ویژگى هاى محیطى، طراحى تقریباً مشابهى دارند، ولى ازنظر رابطة فضاى انتظار و محورهاى سیرکولاسیون شرایط متفاوتى دارند. نتایج مطالعه روى 240 بیمار نشان داد که در طراحى سالن هاى انتظار هرچه تفکیک و تعریف فضایى بین محورهاى سیرکولاسیون و فضاى انتظار ضعیف تر صورت گرفته باشد، محیط از طرف استفاده کنندگان منفى تر و استرس زاتر درک مى شود. تأثیر جنسیت نیز در انجام این ارزیابى بررسى شد. از نظر ادراکى، فضا در ذهن هردو جنس (مؤنث، مذکر) تقریباً مشابه ترسیم شده بود.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100203_0ce96b6d31e3c68c40c904aeab496d02.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Settlement of Transhumant Tribes:
The Satisfaction of Qashqaï Tribesبررسى تأثیر تغییر عناصر مکان ساز زندگى عشایرى بر نارضایتى از اسکان4562100204FAرضا شکورىاستادیار دانشکدة هنر و معماری دانشگاه یزدالهام خدادادىمدرس دانشگاه آزاد اصفهان، واحد خوراسگانJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">This paper reports the results of a study on the satisfaction of residents in two towns. These towns were built for voluntary or forced settlement of Qashqaï nomadic tribes. This study is based on two consecutive field visits during which open-ended questions were asked. The results of the interviews indicate that the residents are generally dissatisfied with the design of their houses. They also think that the physical fabric does not accommodate their traditional way of life. Although several factors affect this dissatisfaction, it is hypothesized that lack of place attachment and sense of belonging to the town and its dwellings are key factors.</span> کوچ نشینى، از کهن ترین شیوه هاى زیست بشر بر روى این کرة خاکى است. در ایران با توجه به شرایط اقلیمى جغرافیایى زندگى عشایرى توأم با کوچندگى سابقه طولانى داشته است. پس از اسکان عشایر به شکل هاى خودجوش و درون زا یا اسکان هاى اجبارى، شهرک هاى عشایرى در کنار روستاها و شهر هایى از کشورمان شکل گرفت. با ارزیابى شهرک هاى اسکان نکات بسیارى در حوزه هاى فرهنگى اجتماعى گوشزد مى شود، اما یکى از حوزه هاى مهمى که در وضعیت زندگى و وجوه روانى آن تأثیر بسیار دارد، محیط و کالبدى است که این زندگى را در بر گرفته است. این پژوهش با مطالعة میدانى و ارزیابى شهرک هاى اسکان عشایرى ترک آباد و خمینى آباد در حاشیة شهرضا آغاز شد. در مرحلة نخستین تحقیق، نتایج به دست آمده از مصاحبه و گفتگوى صمیمى با عشایر حاکى از نارضایتى عشایر از زندگى و ناکارآمدى خانه هاى این شهرک ها براى دربرگرفتن وجوه مختلف زندگى عشایرى بود. على رغم نارضایتى عشایر از خانه هاى مسکونى، ایشان غالباً زبان و ادبیات مناسبى براى توضیح ایده آل هاى خود از یک فضاى سکونتى شهرى نداشتند و تنها ابراز آشکار عشایر در مورد شرایط زندگى، تمایل بازگشت به زندگى کوچ نشینى است. بدون تردید عوامل متعددى اعم از اقتصادى، اجتماعى، و کالبدى در ایجاد این نارضایتى از زندگى دخیل هستند، ولى احتمالاً، بخشى از این نارضایتى را مى توان به عدم قابلیت هاى فضایى این شهرک ها و خانه هاى موجود در آن ها در ایجاد حس تعلق در عشایر ساکن شده به فضاى سکونتشان در این شهرک ها نسبت داد. در این مقاله، در جستجوى شناخت بخشى از عوامل نارضایتى عشایر از سکونت در شهرک هاى اسکان مبتنى بر این فرضیه که عدم تعلق مى تواند ناشى از شکل نگرفتن حس مکان در این عشایر باشد به بررسى تغییرات عناصر مکان ساز (مؤثر در ایجاد حس مکان) از زندگى کوچ به اسکان پرداخته مى شود.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100204_6d7c1d77d7379fcb63a3dfbd5e30c5e0.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Design Process in Landscape Architectureپژوهش براى طراحى در رشتة معمارى منظر ارزیابى تجربه طراحى در « کارگاه طرح منظر »6376100206FAسیدحسن تقوایىدانشیار دانشکدة معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-7172-3917امیر سمیارى سمیارىدانشجوی دکتری معماری دانشگاه شهید بهشتی0000-0002-9159-3037Journal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">What do students of architecture rely on as their design strategy? What areas of knowledge serve as ‘primary generators’ of main concepts in the design process? To investigate this problem, two groups of students were selected from two different universities: Shahid Beheshti University, Tehran and Imam Khomeini International University, Qazvin. Both groups designed the same project as their first course on Landscape Design. Two years after this course, a survey was conducted in both groups. As a dependent factor indicating primary generators, students were asked about the importance of certain aspects such as ecologic, aesthetic, cultural and economic values,etc. The students were also asked to submit their initial concepts and mention priority topics for the course. The results show that ‘scale’ and ‘ecological factors’ are more important for students as primary generators. It is further demonstrated that the three training priority topics are: (i) basic concepts and landscape ecology; (ii) social and cultural concepts; and (iii) aesthetic principles.</span>رشتة دانشگاهىِ معمارى منظر حدود دو دهه سابقة فعالیت آموزشى و پژوهشى در ایران دارد و نیازمند رشد بستر نظرى و عملى و بومی سازى علمى در کشور است. طراحى منظر نیز، که محور اصلى فعالیت هاى آموزشى و حرف هاى این رشته محسوب می شود، مستلزم گسترش مفاهیم، رو ش ها، و ابزار تخصصى و پژوهش محورى است.یک رویکرد پژوهشى در کارگاه طراحى، شناختن اولویتهاى دانشجویان در انتخاب " مولدهاى اولیة تأثیرگذار بر خلق طر حمایه در فرایند طراحى" است که به جهت گیرى رویکردهاى آموزشى، «پژوهش براى انجام»، و « پژوهش از طریق طراحى » کمک می کند. در این مقاله، با هدف تبیین ارز شهاى تأثیرگذار بر طراحى منظر و با تکیه بر تحلیل محتواى ادبیات متأخر معمارى منظر، به این پرسشها پاسخ داده می شود: مولدهاى اولیه براى خلق طرح مایه کدام هستند؟ و کدامیک را باید در اولویت هاى آموزشى و پژوهشى« کارگاه طراحى منظر 1» تعریف کرد؟ ابتدا با تکیه بر یک تجربة طراحى مشترک در درس "طراحى منظر 1" در دو دانشگاه شهید بهشتى و بین المللى امام خمینى(ره) سعى شد تا از دانشجویانى، که آن درس را سپرى کرده اند، در خصوص اولویت بندى مولدهاى اولیه در « کارگاه طراحى منظر 1» نظرسنجى گردد. سپس پیمایش زمینه یابى، از طریق بازبینى طرح مایه ها، ارسال پرسشنامه به ایمیل دانشجویان، و تحلیل پاسخ ها به روش آمار توصیفى و با کمک نرم افزار « اس پى اس اس » انجام شد. نتایج نشان داد که از میان عوامل « ارزشهاى بوم شناختی » ،« ارزشهاى زیبایی شناختى » ،« ارزشهاى اجتماعى فرهنگى »، « مقیاس طرح » و« مطالعة الگوهاى محلى و مصادیق نمونة موردی »، توجه به « مقیاس طراحى » و « ارزش هاى بوم شناختى » به منزلة مولد اولیه، در نظر دانشجویان اهمیت بیشترى دارند. مطابق نتایج، به رغم اهمیت عوامل فوق در نظر پاسخ دهنده ها (در زمان انجام تمرین« طرح 1» ) به دلیل فقدان آشنایى کافى با مولدهاى اولیة نام برده، تصمیم گیرى دانشجویان بیشتر متکى بر مهارت فردى بوده است. یافته هاى نظرسنجى بر اهمیت تعریف ابعاد ماهوى معمارى منظر در «کارگاه طرح 1» دلالت دارد. در بیشتر پاسخها ( 62 ٪) بر ضرورت به کارگیرى مفاهیم پایه و اصول محتوایى تأثیرگذار بر طراحى، در پروژ ه اى کوچک مقیاس و قابل نوآموزان طراحى منظر تأکید شده بود. مطابق یافته ها در « کارگاه طراحى منظر 1 » ، به ترتیب باید بر آموزش مفاهیم پایه و اصول بوم شناسى منظر، مفاهیم اجتماعى فرهنگى، و اصول زیبایی شناسى تأکید گردد و به منظور تبیین مفاهیم و اصول فوق، به مثابه مولد اولیه، به هنگام طراحى و کاربرد آ نها در خلق طرح مایه، پژوهشهاى عملى انجام شود.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100206_2ce831be2ab16c364343bfe23a864720.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Reducing the Vulnerability of Shahid Beheshti University dormitories to the risks of Fire and Earthquakeکاهش آسیب پذیرى خوابگاه هاى دانشجویى دانشگاه شهید بهشتى در برابر آتش سوزى و زلزله77100100207FAعلیرضا فلاحىدانشیار دانشکدة معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;"><span>Student dormitories are vulnerable to the risk of fire and earthquake for many reasons including the fact that they represent areas with high population density, supporting occupants 24 hours a day, and exposed to the threat of structural faults, as well as mechanical and electrical equipment failure. Such factors are further aggravated by the lack of effective disaster plans and response procedures to guide resident behaviours in the event of an emergency, which also increase the chances of otherwise preventable injuries or death. Located within a seismic zone to the north of Tehran, the student dormitories of Shahid Beheshti University require the development of a vulnerability reduction program for such possible incidents.Though building retrofitting reduces the possibility of structural collapse, such operations are rarely feasible due to the lack of sufficient budgetary support, the need to suspend educational activities during the construction process, and the extended time required for such undertakings. In addition, even during retrofitting processes where the objective is to strengthen the building structure, the occupiers can still be injured if the construction efforts are not accompanied with educational programs informing the occupiers of proper evacuation procedures during emergency events. As a result, in recent years, efforts to reduce the vulnerability of dormitories have not only included the development of disaster plans focusing on the structure of the buildings, but attention has also been placed on strengthening non-structural elements such as educating occupiers on how to react, behave and exercise control in the event of an emergency incident. Such an approach is seen to be effective in establishing a formal protocol to be followed, an understanding by occupiers, and therefore ultimately reducing the risk of avoidable injuries and casualties. The research methodology involved in this project is a descriptive analytical approach undertaking a field investigation using a Rapid Visual Screening (RVS) method. During this process, all occupiers including students, staff and service workers are interviewed in depth in order to find out their understanding of suitable behaviour during an emergency situation. Once performed, all dormitory maps and drawings are subsequently updated and an observation is carried out to measure the non-structural defects in all architectural elements, as well as the risk posed by mechanical and electrical equipment. Finally, the emergency exit plans are also developed. The research findings propose a number of applicable recommendations. With regard to the development of a disaster plan, an incident command system (ICS) is suggested in order to allocate responsibilities to occupants, supported by regular practical rehearsals within the dormitories. Public education programs, such as first aid and fire distinguishing courses are also included aspects of the proposed plan. In addition, all non-structural elements can be strengthened by using appropriate materials and equipment. The findings may also be applicable for other university dormitories in the country.</span></span>خوابگاه هاى دانشجویى به دلایل استفادة شبانه روزى، تراکم جمعیت، نوع چیدمان مبلمان، تجهیزات و جانمایى تأسیسات برودتى حرارتى، در معرض آسیب هاى ناشى از حوادث غیرمترقبه، خصوصاً آتش سوزى و زلزله، هستند. این امر با توجه به فقدان برنامة مدیریت بحران و آشنا نبودن دانشجویان و کارکنان در چگونگى مواجهه با شرایط اضطرارى و حفظ ایمنى، ممکن است تلفات و خسارات جبران ناپذیرى را موجب شود. با توجه به استقرار خوابگاه هاى برادران و خواهران در ضلع شمالى سایت دانشگاه شهید یهشتى و عبور گسل شمال تهران از منطقه، لزوم تدوین برنامه کاهش آسیب پذیرى و مواجه با سوانح امرى اجتناب ناپذیر است. اگرچه مقاوم سازى سازه اى ساختمان ها تا حدود زیادى احتمال تخریب را کاهش مى دهد، لیکن به دلایل گوناگون، ازجمله نیاز به بودجة فراوان، امکان تعلیق روند آموزشى، و زمان بر بودن عملیات ساختمانى، این امر به ندرت عملى است. علاوه بر این، چنانچه ساکنین با رو شهاى تخلیة اضطرارى آشنا نباشند، به هنگام تخلیه سردرگم می شوند، حتی در ساختمان های مقاوم، امکان خسارات و تلفات هست. بنابراین در سال های اخیر، به کاهش آسیب پذیری فضاهای خوابگاهی پرجمعیت از نظر غیر سازه ای و مدیریتی توجه ویژه ای شده است، زیرا هم کم هزینه است و هم تمهیدات مقاوم سازی عناصر غیر سازه ای و آموزش ساکنین و مسئولین ساختمان و تدوین برنامه بحران برای واکنش مناسب در شرایط اضطرار، موجب کاهش تلفات می شود.روش پژوهش مقاله ی توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است و ساختمان ها از طریق ارزیابی سریع بصری مطالعه می شوند. به این منظور ساکنین خوابگاه ها به گروه های دانشجو، مسئولین و نیروی خدماتی دسته بندی و ضمن ضمن شناخت آسیب پذیری های موجود، با مصاحبه های عمیق و تکمیل پرسش نامه، میزان آگاهی کاربران در مواجهه با شرایط اضطراری، با استفاده از روابط همبستگی، تحلیل شده اند. همچنین با روز آمد کردن نقشه ی بلوکهای خوابگاه ها، ضمن پایش دقیق موارد آسیب پذیر، میزان خطرپذیری چیدمان، چگونگی اتصال مبلمان به کف و سقف، تیغه های جداکننده، الحاقات غیر سازه ای، راهروهای طبقات، و تاسیسات اضطراری در شرایط بحران، هنگام تخلیه سریع جمعیت ساکن، مطالعه شده اند.نتیجه گیری مقاله در قالب عرضه راهکارهای کاربردی انطباق چارت تشکیلاتی با سامانه فرماندهی حادثه و همچنین کاهش آسیب پذیری های غیرسازه ای و تهیه نقشه های تخلیه اضطراری است. بنا بر این توصیه می شود که در بخش مدیریتی، ساکنین و مسئولین خوابگاه ها با گذراندن دوره های آموزشی و برنامه های تمرینی، آمادگی لازم را کسب کنند. این امر با همکاری واحد مدیریت بحران ناحیه یک شهرداری تهران و همچنین مراکز هلال احمر، آتش نشانی، حراست دانشگاه، و معاونت دانشجویی میسر است. افزون بر این، همه عناصر آسیب پذیر غیر سازه ای شناسایی و مقاوم سازی، هم زمان دانشجویان با شرکت در برنامه های آشنایی با مدیریت بحران، در هر نیم سال تحصیلی، با مقولات امداد اولیه، برخورد هوشیارانه با آتش سوزی، تخلیه اضطراری، و دیگر نکات ایمنی آشنا می شوند. به نظر می رسد که یافته های پژوهش قابل تعمیم به سایر خوابگاه های دانشجویی را، با توجه به ویژگی های ساختمانی و اجتماعی و منطقه ای، دارند.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100207_aef37a2965fbcdf1207d62ea1cc9132f.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24420141122Qajarid Window-Guards in Hamadanبررسى نردة پنجره هاى بناهاى دورة قاجاریه در همدان101126100201FAسیدحسین حسینى سیرمربی دانشکدة هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدانJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">Close encounters with the Western culture and art starts under the Qajar rule. In this period, art elements of the West find their way in the Persian art and architecture. This paper reports the results of a survey of window-guards extant form the Qajar period in Hamadan City. Of an initial sample of 68 windows, 26 samples were selected for not being a repetition of other designs. These show a gradual evolution in technique and style of using wrought iron in four phases.</span>
<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">In the first phase, a pattern formed with S-shaped elements covers the rectangular area of a window, while the semicircular area under the spanning arch is usually blocked. In the second phase, by modifying the ‘S’ element, all the window area is covered. In the third phase, the S element is further modified, its tips become convoluted and its proportions are freely changed to fill rectangular areas. In the fourth phase, the window-guard is treated as a decorative architectural element. Therefore, in addition to the S element, other decorative spiral elements are used. </span> بناهاى دورة قاجارى شهر همدان پنجره هایى با نرده هاى زیبا و متنوع دارد که نشان از هنر نرده سازان همدانى است. این دوره، سرآغاز استفادة فلز به جاى چوب در ساخت نردة پنجره ها است که به «گل نرده» معروفند.بررسى ها نشان داد که ساخت نردة پنجره ها نخست جنبة تزیین، حجاب، و حفاظت داشته، ولى به مرور زمان جنبة تزیینى آن قوت بیشترى یافته است. در آغاز، طرح نرده پنجره هاى بناهاى دورة قاجاریه همدان برگرفته از هنر غیربومى بوده و شکلى شبیه به حرف «S» با پیچش حلزونى داشته است. این شکل تنها طراحى و ساخت نردة پنجره هایى با ابعاد خاص از مستطیل را میسر مى کرد و استادکاران نمى توانستند سطح پنجره هایى با ابعاد مختلف مستطیل و شکل هاى متفاوت مانند منحنى را کاملاً پوشش دهند. به همین علت آن ها ابعاد شکلى شبیه «S» را تغییر مى دهند و به ابعاد مختلفى دست مى یابند که سطح کامل پنجره ها را پوشش مى دهند. درنهایت استادکاران با تجربه اندوزى و لحاظ کردن نیازهاى روز، دست به نوآورى مى زنند و خلاقانه با تغییر عمده در شکل شبیه «S» نقش مایه هاى جدید و متنوعى ابداع مى کنند که خود به عنصرى نو بدل مى گردد و مى توان با قرینه سازى، ترکیب، و تکثیر آن ها به انواع شکل هاى زیبا با ابعاد متفاوت دست یافت. این نوآورى تا آنجا پیش مى رود که به طرح هایى منحصربه فرد و در نوع خود بى نظیر منتهى مى گردد، طرح هایى با نقوش متفاوت که هریک سرآغازى در ساخت انواع نردة پنجره در دورة پهلوى گشت. این طرح ها در زیرنقش مستطیل و با قرینه سازى اجرا مى شوند. بررسى ها روند تکاملى را در ساخت نردة پنجره ها نشان داد که از تنوع ابعاد و شکل پنجره ها تبعیت مى کند.هدف در این پژوهش، مستندسازى طرح هاى به کاررفته در نرده پنجره و بررسى و شناسایى روش هاى ترسیم و ساخت آن و نیز بومى سازى هنر وارداتى به دست هنرمندان ایرانى است. جمع آورى اطلاعات در این پژوهش توصیفى تحلیلى، با مطالعة میدانى صورت گرفته است. به این منظور 68 نردة پنجره در بناهاى باقى مانده از دورة قاجاریة شهر همدان شناسایى، مطالعه، و بررسى گردیده و در چهار گروه دسته بندى شده است.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100201_02937cff9de88f2f21ac302971bfec05.pdf