دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Self-Centered Aesthetics:
The Role of Shared Bio-Psychological Nature in Aesthetical Judgmentزیبایى شناسى خویشتن خواه نقش سرشت مشترک زیستى در داورى زیبایى518100225FAمسعود وحدت طلباستادیار دانشکدة معمارى و شهرسازى دانشگاه هنر اسلامى تبریزJournal Article20150914<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">This paper tries to explain the impact of the physical characteristics of the human being in formation of mental criteria for aesthetical judgment by employing a bio-psychological approach. It first presents the views of philosophers and psychologists on key foundations of aesthetical judgment, i.e. instinct and experience. Then the role of human body in shaping instincts is explained. In particular, it is hypothesized that self-centered instincts of the human being lead to the attribution of human characteristics to his surrounding objects and environment. This anthropomorphized understanding constitutes the basis for a value system for aesthetical judgment. Several samples of such anthropomorphism can be found in literature, art and architecture.</span>زیبایى و چگونگى ادراک آن؛ در این مقاله با رویکرد روانى زیستى به بررسى تأثیر ویژگى هاى کالبدى انسان، در شکل گیرى معیارهاى ذهنى داورى زیبایى پرداخته مى شود. بخش نخست، به ذکر خلاصة آراى فلاسفه و روان شناسان در مورد ماهیت دو بنیان اساسى ادراک یعنى غریزه و تجربه اختصاص دارد. در این بخش ضمن هم نوایى با نظر فیلسوفان و روان شناسانى که بنیان هاى داورى هاى زیبایى شناسى انسان را توأمان به هر دو امر تجربه و غریزه نسبت مى دهند، به بررسى تأثیر ویژگى هاى اندام هاى انسانى بر شکل گیرى غرایز انسانى خصوصاً غریزة خویشتن خواه انسان، پرداخته شده است. در بخش دوم، این فرضیه مطرح مى شود که غریزة خویشتن خواه انسان موجب بروز خصیصه اى ذهنى در او مى شود که ضمن القاى شخصیت و هویت انسانى به اشیا و موجودات پیرامون، از کشف ویژگى هاى اندام واره اى در طبیعت و مصنوعات اطراف خود، خشنود و محظوظ مى شود. در ادامه با بیان تناظر تطبیقى ویژگى انسان وارگى در متون ادبى و حوزه هاى هنرى و معمارى، به اثبات فرضیه و توضیح ریشه هاى روانى- زیستى « زیبایى خویشتن خواه » پرداخته مى شود. این تلاش ها فرصت معرفى مختصات نقطة قابل اتکا و غیرنسبى در قضاوت هاى زیبایى شناسانه، یعنى ذهن تطبیق یافته و خوگرفته با کالبد انسانى را فراهم مى آورد که به باور این مقاله، سرچشمة قضاوت ها و داورى هاى زیبایى شناسانة انسان است. در پایان، مقاله به این جمع بندى مى رسد که جذابیت هاى معمارانه برخاسته از این ویژگى ها به سبب ریشة زیستى مشترک انسان، زمان تماشاى طولانى و مقبولیت ذهنى انسانى بیشترى دارند.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100225_4b19434052ebdbf304094f2ef384b736.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Tacit Knowing and Primary Generators
Reflections on the Role of Tacit Knowing in Formation of Primary Design Generatorsتأملى بر نقش دانش شخصى از موقعیت طراحى در شکل گیرى مولدهاى اولیة طراحى1932100222FAمریم کلامىمربی دانشکدة مهندسى دانشگاه زنجانحمید ندیمىاستاد دانشکدة معمارى و شهرسازى دانشگاه شهید بهشتى0000-0001-7053-4022Journal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">A primary generator is an initial concept or structural idea that the designer chooses at the beginning of the design process as the basis for all the next design steps. As initiators and developers of design, and due to complexity of their formation for designers and design students, primary generators have been the subject of recent design research. Design practice and education demonstrates that initial studies and data collection do not play an effective role in formation of a primary generator or initiation of design because of their analytical nature. This paper presents another type of knowledge more influential in design, i.e. tacit knowing. While explicit knowledge is of a general nature and readily expressed, tacit knowing is personal and unexpressed and is acquired through experience. Tacit knowing thus depends on a meaningful holistic understanding of the design problem integrated with designer’s preferences and beliefs. A comparison of characteristics of these two types of knowing and those of primary generators, demonstrates that tacit knowing plays an effective role in formation of primary generators.</span>مولد اولیة طراح فکر، هدف، و ایدة ساختاردهنده اى است که او در ابتداى کار برمى گزیند و اقدامات طراحانة بعدى را به تبع آن انجام مى دهد . نقش مولد اولیه، این عامل آغازگر و توسعه دهندة طرح، از طرفى و همچنین پیچیدگى و چالش برانگیز بودن مرحلة شکل گیرى مولدها براى طراحان خصوصاً دانشجویان طراحى از طرف دیگر، پژوهش هاى مهمى را در حوزة طراحى پژوهى موجب گردیده است. اگر بپذیریم که طراحى یک فرایند مبتنى بر دانش است، نقش مهم دانش طراح نسبت به موقعیت طراحى، که شامل موضوع و بستر طرح است، در مرحلة شکل گیرى مولد اولیه و آغاز طراحى نیازى به اثبات ندارد. تجربة طراحى و آموزش آن نشان مى دهد که مطالعات اولیه و جمع آورى اطلاعات در شروع طراحى دانشى را در خصوص موقعیت طراحى مى سازد که معمولاً کمک مؤثرى به شکل گیرى مولد اولیه و آغاز طراحى نمى کند. این دانش از موقعیت طراحى، از روندى تحلیلى کسب مى شود و به همین دلیل معمولاً توانایى ایجاد یک تصور منسجم و یکپارچه از موقعیت طراحى را ندارد. مقالة حاضر معرفى نوعى از دانش طراحى است که نقش مؤثرترى در شکل گیرى مولدها داشته باشد. دانش طراحى معمارى را بر اساس « نظریة دانش ضمنى » می توان به دو نوع دانش ضمنى (شخصى) و صریح تقسیم کرد. در این تقسیم بندى، دانش شخصى، طبق تعریف، دانش غیرقابل گفتن و منحصر به فرد، در بین عوامل مؤثر بر طراحى و موقعیت طراحى است، که از طریق تجربة مستقیم کسب می شود. دانش صریح، در مقابل، دانش قابل بیان و عمومى در میان عوامل مذکور است. مطالعه و استخراج وجوه این دو گونه دانش از یک سو و وجوه مولدهاى اولیه از سوى دیگر، مبین این واقعیت است که دانش شخصى، با اتکا به دریافتى از کلیت یکپارچه و معنادار موقعیت طراحى که ترجیحات و باورهاى شخصى طراح از موضوع و بستر طراحى را نیز در بر می گیرد، نقش مؤثرترى در شکل گیرى مولدهاى اولیه به منزلة یک کل یکپارچة ناشى از ساختار ذهنى طراح دارد.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100222_5c22b45a488adc23dee20281bf685cb1.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Earth-Sheltered Architecture
Employing Thermal Stability of Earth to Achieve Thermal Comfortبهره گیرى از ثبات حرارتى زمین در ایجاد آسایش حرارتى3342100223FAسیده زینب عمادیان رضوىاستادیار دانشکدة هنر و معمارى دانشگاه یزدسیدمحمدحسین آیت الهىاستادیار دانشکدة هنر و معمارى دانشگاه یزدJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">Earth-Sheltered Architecture is an architectural concept extensively used in traditional Persian architecture of hot arid climates. It is now gaining popularity as a means for energy saving in buildings. This paper explains diverse typologies of subterranean and semi-subterranean buildings. Key advantages of this construction include its energy efficiency, improved building protection, lower maintenance costs and increased privacy. Its main disadvantages include increased excavation and soil solidification costs, drainage and waterproofing problems, claustrophobic spaces and ventilation problems. By presenting scientific data and some case studies showing the impact of depth on the thermal stability of the subterranean spaces, recommendations are made for promotion of this architectural typology in contemporary Iranian situation.</span>معمارى گذشتة ایران همواره بر تعامل اندیشمندانه با طبیعت پیرامون خود استوار بوده است. استفاده از زمین به منزلة یک منبع انرژى تقریباً نامحدود که در اعماق مشخص ثبات حرارتى دارد، از جلوه هاى این تعامل در ایجاد آسایش انسان و فرار از تنگناى شدید اقلیمى محسوب می گردد که ریشه در معمارى سنتى ما هم دارد. ایدة « معمارى در پناه زمین»، امروزه در بعضى کشورها، یکى از ایده هاى پاسخگو به بسیارى از معضلات است، در حالى که در ایران کمتر توجه و بررسى شده است. مقالة حاضر با هدف فراهم کردن اطلاعات و اشاعة « معمارى در پناه زمین» به بررسى انواع رو شهاى استفاده از ثبات حرارتى زمین مى پردازد. به این منظور، پس از نگاهى کوتاه به پیشینة استفاده از این نوع معمارى و معایب و مزایاى آن، با نگاهى تخصصی تر به جنبه هاى ثبات حرارتى زمین، از جمله عوامل تأثیرگذار بر دماى سطح زمین و اعماق چندمترى آن پرداخته می شود. درنهایت با استناد به نمونه هاى موردى مرتبط داخل کشور، راهکارهاى پیشنهادى استفاده از ثبات حرارتى زمین در ایجاد آسایش حرارتى بیان می گردد.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100223_b8a77c5f06b5046f94c7d75542a68f81.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Grounded Theory Applications in Urban Design Researchکاربرد نظریه زمینه ای در پژوهش های طراحی شهری4360100224FAآزاده لکدکترى طراحى شهرى، دانشگاه
شهید بهشتىJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">Qualitative research is conducted using diverse methodologies such as phenomenology, ethnography, case study, action research and grounded theory. These methodologies vary in their focus and applicability and are used in urban design research. Grounded theory is a methodology for qualitative research first used in 1967 by Galser and Strauss in sociological studies. It is based on deep interviews, the results of which is systematically coded to formulate a hypothesis or theory. This methodology can be employed in both urban design practice as well as theoretical research. This paper explains the grounded theory methodology and process and gives examples of its application to urban design research. It further tires to determine its place within urban design research methodologies.</span>دانش طراحى شهرى به مثابه هنر و علم آفرینش مکان هاى پایدار همواره نیازمند پایه هاى نظرى است که بر اساس فهم دقیق رابطة انسان و مکان و کیفیت محیط تبیین شوند. نبود ابزارهاى مناسب نظریه پردازى در این رشته با توجه به جوان بودن دانش طراحى شهرى از یک سو و نظریه هاى نامناسب برخاسته از روش شناسى کمّى که در آن ها از درک و تفسیر کاربران از مکان غفلت شده است، از سوى دیگر، نیاز به کارگیرى روش شناسى کیفى تفسیرگراى متجانس با ماهیت کیفیت گراى طراحى شهرى را ایجاب کرده است. على رغم این نیاز تاکنون پژوهش هاى بسیار محدودى با استفاده از روش شناسى کیفى، به خصوص در موضوع « نظریة زمینه اى» در حوزة طراحى شهرى انجام شده است. هدف در این مقاله تبیین ویژگى ها و فرایند « نظریة زمینه اى» به مثابه روش شناسى کیفى پژوهش، چگونگى استفاده از آن در مطالعات طراحى شهرى، و بازشناسى جایگاه نظریه هاى منبعث از آن در نظام گونه شناسى نظریه هاى طراحى شهرى است. در این مطالعه از دو روش توصیفى- تحلیلى برخاسته از مطالعات گستردة نظرى براى شناسایى« نظریة زمینه اى » و روش شناسى مربوطه و روش پیمایشى، برآمده از تجربة عملى به کارگیرى فرایند « نظریة زمینه اى»، استفاده شده است. در این پژوهش روش کاربردى استفاده از «نظریة زمینه اى» در پژوهش هاى طراحى شهرى با هدف اعتلاى کیفیت مکان بر اساس درک و تفسیر مردم بیان شده است. در ادامه جایگاه نظریه هاى منبعث از روش « نظریة زمینه اى » با استفاده از فرا نظریة لنگ و گونه شناسى نظریه هاى طراحى شهرى گلکار در میان نظریات طراحى شهرى تبیین شده است.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100224_b891ccaba71dfba846e0206a89db69eb.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Environmental Quality Assessment of Low-Income Housing
The Case of Mehr Housing Complex in Takestan Cityارزیابى کیفیت محیط در مجموعه هاى مسکونى اقشار کم درآمد: مورد پژوهى مجموعه هاى مسکونى مهرشهر تاکستان6174100226FAمحمدمهدى عزیزىاستاد دانشکدة شهرسازى، پردیس هنرهاى زیبا، دانشگاه تهران0000-0002-5480-2717مهرداد رحمانىکارشناس ارشد پردیس هنرهاى زیبا، دانشگاه تهران0000-0002-5323-9301Journal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">The environmental quality of housing provided for the low-income population is a challenging problem since the increasing demand versus limited resource allocation leads to an emphasis on quantitative solutions with less emphasis on, or even neglect of, the qualitative aspects of housing as a multidimensional entity. In recent years, the Government has invested significantly in construction of residential complexes for low-income population under the title of Mehr Housing Scheme. This paper reports the results of an environmental quality assessment study conducted in two of these Mehr Housing complexes built on the suburbs of Takestan City.</span>
<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">For the purpose of this study, a survey was undertaken in both of these complexes with a sample size of 360, covering both genders in different age groups and with diverse employment and education levels. The responses were then analyzed to develop a value tree at four levels. At the second level, the quality of residential environment was broken into: (i) the quality of building environment; (ii) the quality of complex environment; and (iii) the quality of the city. These categories were further broken at third and fourth levels to some 47 independent indicators. The results indicate that the residents are not generally satisfied with the quality of their housing environment. It was further noted that contrary to a common belief, social factors such as security, social interaction and place attachment are more important for the low-income population than economic factors or the cost of housing.</span>کیفیت محیط مجموعه هاى مسکونى ساخته شده براى اقشار کم درآمد، همواره از مسائل چالش برانگیز بوده است. در برنامه ها و طرح هاى تهیه شده، به دلیل سیل عظیم متقاضیان و نیز محدودیت منایع و اعتبارات، غالباً اهداف کمّى دنبال شده و اهداف کیفى مهجور مانده اند. در پژوهش حاضر، میزان کیفیت محیط در نمونه اى از این مجموعه ها، که در سال هاى اخیر به میزان بالایى به بهره بردارى رسیده اند، مجموعه هاى مسکونى مهر در شهر تاکستان، سنجیده شده است. روش سنجش کیفیت محیط در این پژوهش، بر مبناى رویکرد مخاطب محور و بر اساس سنجش میزان رضایتمندى ساکنین (از طریق پرسش نامه) است، تا بتوان کیفیت محیط شکل گرفته را از منظر ادراک ذهنى افراد ساکن در آن ارزیابى کرد. تحلیل ها، که با استفاده از روش هاى آمارى، همچون تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل عاملى صورت گرفته اند، نشان دهندة نارضایتى ساکنین (5<41/2 < 1، با میانة نظرى = 3) از کیفیت محیط سکونت خود بوده است. بیشترین میزان نارضایتى از بین ساختمان ها، مجموعه ها،و شهر، معطوف به سطح مجموعه هاى مسکونى است که نشان دهندة ناسازگارى با شیوة سکونت ساکنان است. به نظر مى رسد که راهکارهایى براى ارتقاى محدوده از مجموعه به محله مى تواند منجر به ارتقاى کیفیت محیط گردد. بالا بودن میزان اهمیت متغیرهاى اجتماعى نیز مؤید گزارة مذکور است. در این پژوهش، تأثیر متغیرها و ویژگى هاى فردى مخاطبین بر ادراکشان نیز بررسى گردیده است. نتیجة ، و تحلیل ها نشان مى دهد که، متغیرهاى سن، میزان تحصیلات، شغل، بعد خانوار مدت حضور در مجموعه در طول روز در ادراک از کیفیت محیط تأثیرگذار بوده اند.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100226_5b75fb4ae22f2ebb871aa7903ca80ac6.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122Residential Density Indicators:
Trends in Tehran Metropolis between 1996~2011تحلیل روند تغییرات شاخص هاى تراکم و سرانة فضاى مسکونی7594100227FAعسگرى معصوم نیا بیشهکارشناس ارشد دانشکدة معمارى و شهرسازى، دانشگاه هنر تهرانناصر برک پوردانشیار دانشکدة معمارى و شهرسازى، دانشگاه هنر تهران0000-0002-2941-9812Journal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">This research reviews the trends of indicators for residential density for Tehran metropolitan area between 1996~2011. These indicators include gross residential density, net residential density, floor to area ratio, per capita residential area, and mean housing area. These indicators are then compared for 22 different districts of the city as measures of urban equity. It is demonstrated that all density indicators have increased in the study period, while population distribution and densities have become uniform across the city. Nevertheless, per capita residential area and mean housing area show drastic differences between diverse urban districts. This is indicative of a growing housing inequity throughout the city.</span>تراکم و سرانه از مباحث کلیدى در مطالعات شهرى هستند. به طور معمول این اصطلاحات در حوزة برنامه ریزى شهرى و مسکن با شاخص هاى خاصى سنجیده مى شوند. این شاخص ها در ترسیم وضعیت کالبدى و اجتماعى شهر اهمیت بسیارى دارند و پایش تغییرات آن ها به کارشناسان و مدیران شهرى، به منظور آگاهى از روند تحولات شهر یارى مى رساند. از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با استفاده از داده هاى آمارى موجود، روند تغییرات شاخص هاى تراکم و سرانة فضاى مسکونى شهر تهران - شامل تراکم ناخالص مسکونى، تراکم خالص مسکونى، تراکم ساختمانى، سرانة زیربناى مسکونى، و متوسط زیربناى واحدهاى مسکونى- در بازة زمانى 1390- 1375معین شود و با استفاده از فنون آمارى، چگونگی توزیع آن ها در سطح مناطق و حوزه هاى شهر تهران و همچنین چگونگى تغییرات در همگنى توزیع شاخص ها میان مناطق مختلف شهر ارزیابى شود. یافته هاى تحقیق نشان مى دهند که اولاً مقادیر همة شاخص هاى برشمرده شده در فوق، در طول دورة بررسى در شهر تهران و اغلب مناطق آن سیر افزایشى داشته است و ثانیاً با وجود متوازن تر شدن پراکنش جمعیت- و به تبع آن، تراکم هاى خالص و ناخالص مسکونى- در سطح شهر، توزیع فضاى مسکونى داخلى (شاخص هاى سرانة زیربنا و متوسط زیربناى واحدها) شهر تهران با افزایش نابرابرى در میان مناطق مواجه شده است.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100227_5aa565b614db1976a08f416203fa6237.pdfدانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتیصفه1683-870X24120141122World Heritage Conservation and Management
A Survey in Higher Educationمدیریت و حفاظت میراث جهانى در آموزش دانشگاهى9599100228FAفرزین فردانشاستادیار دانشکدة معمارى و شهرسازى، دانشگاه شهید بهشتىJournal Article20150916<span style="color: black; font-family: 'Calibri Light'; font-size: large;">The constant increase in the number of inscribed properties on the UNESCO World Heritage List is indicative of the desire shown by countries for the inscription of their natural and cultural properties on this List. This is accompanied by an increasing demand for education and training of specialists in heritage management and conservation. This paper surveys courses dealing with this topic in diverse universities around the world. Key features and the curricula of these courses, as well as challenges in establishing such a course in Iran is then reviewed. In conclusion, recommendations are made for establishing a heritage management and conservation course in Iranian Universities.</span>افزایش تعداد آثارى که در فهرست میراث جهانى یونسکو به ثبت رسیده اند و استقبال کشورها از افزایش آثار طبیعى و فرهنگى خود به این فهرست، موجب نیاز روزافزون به آموزش و تربیت نیروى متخصّص مدیریت و حفاظت این آثار شده است. در این مقاله،ابتدا دوره هایى که در این زمینه در دانشگاه هاى دیگر جهان عرضه مى شوند، بررسى مى گردد. سپس به ویژگى هاى کلیدى و همچنین به مشکلات راه اندازى و برگزارى دوره هایى با این موضوع اشاره و سپس پیشنهادهایى براى تأسیس این دوره در دانشگاه هاى ایرانىداده خواهد شد.https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100228_3348105fa7d7b2f8f53dba40269d57fa.pdf