علمی - پژوهشی
الهام بختیاری منش
چکیده
پژوهش حاضر بر آن است که کاربرد روشهای مطرح شده در یکی از انواع راهبردهای پژوهش، یعنی نظریه ی زمینه ای را در شناخت موضوع، در حیطه ی آموزش معماری بررسی نماید. سوال این است که «آیا کاربرد روشهای نظریه ی زمینه ای می تواند در جهت ارتقاء فهم دانشجویان از موضوع طراحی در کارگاههای آموزش معماری کارآمد باشد؟» هدف آن است که با استفاده از ...
بیشتر
پژوهش حاضر بر آن است که کاربرد روشهای مطرح شده در یکی از انواع راهبردهای پژوهش، یعنی نظریه ی زمینه ای را در شناخت موضوع، در حیطه ی آموزش معماری بررسی نماید. سوال این است که «آیا کاربرد روشهای نظریه ی زمینه ای می تواند در جهت ارتقاء فهم دانشجویان از موضوع طراحی در کارگاههای آموزش معماری کارآمد باشد؟» هدف آن است که با استفاده از این روشها، توانایی دانشجویان در عبور از ذهنیت های قبلی شان از یک موضوع، افزایش یافته و بتوانند به شناخت جامع تر و صحیح تری از موضوع برسند. این بررسی در قالب تحلیل یک تمرین که بر مبنای استفاده از روشهای مذکور و بر محور فهم فضای ایوان به عنوان یک مصداق، طراحی شده، پیگیری خواهد شد. از خلال مقایسه ی تصور اولیه ی دانشجویان از ایوان با تصور ثانویه ای که بعد از انجام تمرین از این فضا برای آنها شکل گرفته، کاربرد روشهای نظریه ی زمینه ای در آموزش معماری امکان سنجی می گردد. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ محتوا توصیفی- تحلیلی است و بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی استوار است. در بخش اول با تحلیل محتوای منابع مکتوب سعی می گردد راهکارهای فهم وجوه و حدود موضوعات در نظریه ی زمینه ای استخراج شود. در ضمن این راهکارها با بعضی راهکارهای ارتقاء خلاقیت قیاس می گردد. در بخش دوم، یک تمرین ارائه و بررسی می گردد که مراحل آن در جهت به کارگیری روشهای مذکور طراحی شده است. تمرین دو بخش دارد. بخش اول آن معطوف به ثبت تصور اولیه ی دانشجویان از فضای ایوان است. بخش دوم تمرین مربوط به کاربرد روشهای مذکور در شناخت ایوان است. نتایج نشان می دهد تصور دانشجویان از موضوع، بعد از کاربرد روشهای مذکور، بسط یافته، تصحیح و تدقیق شده است، به طوری که توانسته اند وجوه اصلی و فرعی موضوع را شناسایی و تفکیک نمایند و از این طریق به وجوه اصلی تر موضوع دست یابند. این امر تا حدی کارآمدی روشهای نظریه ی زمینه ای در شناخت موضوع طراحی را تأیید نموده و برخی فرصت ها و محدودیت های کاربرد این روشها را در آموزش معماری آشکار می سازد.
علمی - پژوهشی
غزاله عباسیان؛ نیلوفر نیک قدم؛ محمود حسینی
چکیده
سالانه میلیون ها نفر با وقوع حوادث طبیعی بی خانمان می شوند. ایران نیز بدلیل موقعیت جغرافیایی خود همواره در معرض حوادثی نظیر زلزله و سیل قرار دارد که می تواند خسارات زیادی همراه آورده و اجتماعات کوچک افراد پراکنده شوند. ضمن اینکه به بی خانمانی شمار زیادی از افراد منجر می گردد. توجه به امر اسکان موقت در حمایت از افراد سانحه دیده از ...
بیشتر
سالانه میلیون ها نفر با وقوع حوادث طبیعی بی خانمان می شوند. ایران نیز بدلیل موقعیت جغرافیایی خود همواره در معرض حوادثی نظیر زلزله و سیل قرار دارد که می تواند خسارات زیادی همراه آورده و اجتماعات کوچک افراد پراکنده شوند. ضمن اینکه به بی خانمانی شمار زیادی از افراد منجر می گردد. توجه به امر اسکان موقت در حمایت از افراد سانحه دیده از جمله مواردی است که در شرایط امروزی نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه ضروری است. با وجود ارائۀ راهکارهای نهایی، همچنان مشکلات متعددی در تأمین آسایش حرارتی درون سرپناه دیده می شود. اغلب مشکلات محل های اقامت موقت به خاطر فهم نادرست، با توجه به موقعیتی است که مردم پس از سانحه تجربه می کنند. در نتیجه طرح های اجرا شده اغلب به لحاظ بومی، راه حل هایی نامناسب هستند. در نتیجه افراد یا تغییراتی در سرپناه اعمال کرده و یا این فضاها را ترک می کنند. این پژوهش در صدد است تا از طریق پیشنهاد فرم بهینۀ سرپناه، شرایط نسبی آسایش برای حادثه دیدگان را از لحاظ آسایش دمایی فراهم آورد. پژوهش پیش رو با هدف بهینه سازی سیستم های موجود سرپناه از نوع کاربردی و ماهیت آن در بخش مطالعات تئوری کیفی است تا اطلاعات جامعی در خصوص سوانح طبیعی رخ داده و تجارب ایجاد سرپناه در نقاط مختلف بدست آید. جهت تعیین فرم مناسب سرپناه توسط نرم افزار دیزاین بیلدر، با شبیه سازی و آزمون شرایط دمای داخلی نسبت به سرپناه اقلیمی بهینه برای شرایط پس از سانحه اعمال گردیده است. نتایج حاصل در مقایسۀ 11 فرم سرپناه با حجم برابر نشان می دهد که فرم گنبدی، مناسب ترین شرایط دمای داخلی را داشته است. پس از آن فرم چند ضلعی پلان و سقف مخروطی بوده و در نهایت فرم مکعبی با سقف طاقی شکل مناسب تر از بقیۀ فرم ها هستند. از آنجائیکه فرم مکعب سرپناه با سقف های متفاوت شرایط دمایی نزدیکی نسبت به هم دارند، لذا در انتخاب فرم بهینه، سهولت ساخت و تقاضای کاربران مدنظر قرار داده شود.
علمی - پژوهشی
آتنا جوشقانی؛ زهیر متکی؛ حمید ندیمی
چکیده
در غالب فضاهای زیسته امروز، گرایش مسلط بر اندیشههای موجود در باب رنگ بیانگر نوعی ناآگاهی و طردشدگی است. حاصل این گرایش، خلق فضاهای بیرنگ خنثی و یا رنگی ناموزونی بودهاست. در حالی که تجارب زنده ما از فضاهای ساختهشده و همچنین شواهد تاریخی، اثباتکننده حضور رنگ به مثابه وجه ضروری معماری است. اکنون کاربرد رنگ به مثابه وجه عاطفی و اجتنابناپذیر ...
بیشتر
در غالب فضاهای زیسته امروز، گرایش مسلط بر اندیشههای موجود در باب رنگ بیانگر نوعی ناآگاهی و طردشدگی است. حاصل این گرایش، خلق فضاهای بیرنگ خنثی و یا رنگی ناموزونی بودهاست. در حالی که تجارب زنده ما از فضاهای ساختهشده و همچنین شواهد تاریخی، اثباتکننده حضور رنگ به مثابه وجه ضروری معماری است. اکنون کاربرد رنگ به مثابه وجه عاطفی و اجتنابناپذیر معماری نیازمند دانشی است که نه تنها موجب حضور آگاهانه رنگ بر کالبد معماری شود بلکه رنگ را به ساختار معماری بیافزاید. هرچند اسناد و مکتوبات موجود دربردارنده کل وجوه و ابعاد اندیشهورزی پیرامون رنگ در تاریخ نیست. با این حال، استناد به بیانیهها و آثار معماری برجای مانده، تجلی رنگ بر توده معماری را در استیلای دو تفکر غالب رنگگرایی و رنگگریزی قرار داده-است. دستاورد این تأمل در ابتدا تفکیک مفهوم رنگ معماری از دیگر زمینههای حضور آن است و سپس تبیین وجوه معمارانه آن به گونهای که رنگ را به وجه ساختاری معماری مبدل سازد.
علمی - پژوهشی
معماری
فوزیه زینلی؛ نریمان فرح زا؛ محمدرضا حافظی
چکیده
یکی از اهداف مهم آموزش سازه در رشتهی مهندسی معماری، کاربست دانش سازه در فرآیند طراحی معماری در جهت ارتقاء کیفیت و کارایی طرحهای معماری است. رسیدن به این هدف، مستلزم برنامهریزی آموزشی برای انتقال یادگیری آموزههای سازه از موقعیت آموزش، به موقعیت طراحی معماری است. کاربست دانش، متعالیترین مرتبه در انتقال یادگیری و به معنای آفریدن ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم آموزش سازه در رشتهی مهندسی معماری، کاربست دانش سازه در فرآیند طراحی معماری در جهت ارتقاء کیفیت و کارایی طرحهای معماری است. رسیدن به این هدف، مستلزم برنامهریزی آموزشی برای انتقال یادگیری آموزههای سازه از موقعیت آموزش، به موقعیت طراحی معماری است. کاربست دانش، متعالیترین مرتبه در انتقال یادگیری و به معنای آفریدن رویهای جدید برای حل مسائل ناآشنا است. برمبنای نظریهی طبقهبندی اهداف آموزشی بلوم در حوزهی شناختی، که نظریهای در حیطهی انتقال یادگیری است، کاربست، مرتبهای از شناخت تعریف شده که با مرتبهی شناختی آفریدن و طراحی کردن ارتباط تنگاتنگی دارد. این مرتبهی شناختی مبتنی بر ترکیبی از بعد گزارهای، مفهومی و رویهای دانش است. پژوهش حاضر برمبنای نظریهی بلوم، مدل نظری یادگیری معنادار سازه در طراحی معماری را ارائه داده است. این مدل نظری در مقابل یادگیری طوطیوار سازه مطرح شده و در مورد سلسهمراتب یادگیری و شناخت سازه در رشتهی مهندسی معماری است. یادگیری معنادار سازه، ابعاد فرآیند شناخت را از به یادسپاری تا کاربست دانش سازه در فرآیند طراحی معماری تبیین میکند و به توصیف فرآیند شناخت و ابعاد دانش سازه در طراحی معماری میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بعد گزارهای، مفهومی و رویهای دانش سازه به ترتیب در فرآیند شناخت سازه شکل میگیرند و به دانش مؤثر در طراحی تبدیل میگردند. از دیگر یافتههای این پژوهش این است که فهم هندسی سازه، دانش مفهومی و حلقهی واسطی میان شناخت سازه و طراحی معماری است که میتواند در کاربست دانش سازه در فرآیند طراحی معماری موثر باشد. این پژوهش با گردآوری دادههای اسنادی -کتابخانهای و روش استدلال منطقی و مبتنی بر نظریهی طبقهبندی اهداف آموزشی بلوم و نظریات حوزهی تفکر طراحی با رویکرد شناخت گرایی، انجامشده است.
علمی - پژوهشی
بازسازی
محسن سرتیپی پور؛ سحر ندایی طوسی؛ سیما سعادت شورک حاجی
چکیده
ارزیابی و برنامهریزی مسکن روستایی به دلیل ماهیت چند عملکردی زیستی- معیشتی آن امری پیچیده به شمار میرود. گرایشهای متغیر روستاییان از مسکن درگذر زمان و نیز رویکردهای غیرمشارکتی، اثباتگرایانه و از بالا به پایین برنامههای توسعه مسکن بر پیچیدگی آن دامن زده و باعث کاهش کارایی و بروز ناهمسازیهایی میان وضعیت اجرا با اهداف محتوایی ...
بیشتر
ارزیابی و برنامهریزی مسکن روستایی به دلیل ماهیت چند عملکردی زیستی- معیشتی آن امری پیچیده به شمار میرود. گرایشهای متغیر روستاییان از مسکن درگذر زمان و نیز رویکردهای غیرمشارکتی، اثباتگرایانه و از بالا به پایین برنامههای توسعه مسکن بر پیچیدگی آن دامن زده و باعث کاهش کارایی و بروز ناهمسازیهایی میان وضعیت اجرا با اهداف محتوایی و فرآیندی برنامهها شده است؛ ارزیابی، بهمثابه روشیسیستماتیک برای آسیبشناسی برنامهها، ابزاری مؤثر در بهبود و بهنگامسازی آنها به شمارمیرود. برایناساس، هدفمقاله، با دستورکار پژوهش در مورد یکی از مهمترین سیاستهای تأمین مسکن روستایی کشور، به تحلیل یکپارچه و ریشهیابی علل وقوع ناهمسازیهای احتمالی محتوایی و فرایندی وضعیت اجرا با "طرح ویژه بهسازیونوسازی مسکنروستایی" اختصاصیافتهاست. در چارچوب روششناسیِ پژوهش ارزیابانه و با استفاده از پیمایشتصادفی و طبقهبندی شدة هدفمند، 31 استان کشور در قالب 4334 پرونده مسکونی بهواسطه مدل سنجشی منتخب، متشکل از معیارها و شاخصهای چندگانه، هدف ارزیابی قرارگرفتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که علیرغم موفقیتهای نسبی طرح ویژه، مهمترین دلایل وقوع ناهمسازی میان طرح و اجرا عدم تمایل دفاتر طراحی به طراحی و ترویج الگوهای متناسب، نوآورانه بهروزرسانی شده و نیازمحور، کمتوجهی به مسکن معیشتمحور و نیازهای معیشتی در طراحی است. همچنین میتوان به ناکارآمدی و پیادهسازی ناصحیح سازوکارهای تخصیص سهمیه و احراز شرایط متقاضیان، آسیبهای مراحل طراحی-اجرا-نظارت و عدم تناسب نیروی انسانی استانی و شهرستانی با حجم کار افزایشیافته طرح ویژه اشاره داشت. برگزاری دورههای آموزشی تکراری بدون تناسب با مسئله اصلی در برخی از مناطق و اجرای ناکارآمد موضوع توانمندسازی مجریان محلی و مطالبات و معوقات بانکی از دیگر مسائل است. در نهایت اصول راهبردی بهمنظور بهبود و ارتقاء سازوکارهایطرحویژه پیشنهادشدهاست.
علمی - پژوهشی
هانیه احمدی جوشقانی؛ محمدرضا حافظی؛ بهروز محمدکاری
چکیده
یکی از مهمترین دغدغههای دهه اخیر، کنترل آلایندههای حاصل از صنعت ساختمان بوده است. ساختمان نیز مانند هر محصول صنعتی دیگر، حاصل مصرف مواد اولیه و انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بوده و افزایش ساختوساز به خصوص در کشورهای در حال توسعه امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. هدف این تحقیق تعیین عوامل موثر بر بازیابی انطباقی از بناهای ...
بیشتر
یکی از مهمترین دغدغههای دهه اخیر، کنترل آلایندههای حاصل از صنعت ساختمان بوده است. ساختمان نیز مانند هر محصول صنعتی دیگر، حاصل مصرف مواد اولیه و انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بوده و افزایش ساختوساز به خصوص در کشورهای در حال توسعه امری اجتنابناپذیر به نظر میرسد. هدف این تحقیق تعیین عوامل موثر بر بازیابی انطباقی از بناهای متروک و تاثیرات زیستمحیطی استفادهمجدد از این بناها در مقابل ساختوساز جدید است. از آنجاییکه استفاده مجدد از ساختمانها پتانسیل بالقوه برای تمامی بناها نیست، بنابراین لازم است یک ابزار تصمیمگیری فراهم شود که بتوان به کمک آن پتانسیل استفادهمجدد از ساختمانهای موجود ارزیابی شود. بدین منظور، مهمترین معیارهای تاثیرگذار بر بازیابی انطباقی بناهای متروک از طریق مصاحبه با خبرگان و صاحبنظران و مطالعه پیشینه موضوع و مقالات معتبر حوزه انرژی و پایداری شناسایی و در هفت گروه کلی دستهبندی شدند. سپس به کمک پرسشنامه از 110 نفر از متخصصان این حوزه میزان اثربخشی هر یک از این عوامل بر روی بازیابی انطباقی از بناهای متروک تعیین گردید. نتایج مستخرج از پرسشنامه توسط آزمونهای آماری تحلیل شد و در نهایت به کمک روش AHP وزن معیارهای تصمیمگیری تعیین گردید. طبق نتایج، این معیارها به ترتیب عوامل زیستمحیطی، معماری و شهرسازی، اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی، عملکردی و تکنولوژی رتبهبندی شدند و در آخر عامل زیستمحیطی به عنوان یکی از مصادیق توسعه پایدار تاثیرگذارترین عامل در بازیابی انطباقی بناهای متروک معرفی شد که به کمک آن میتوان پتانسل و ارزش ساختمان را به منظور بازیابی و یا تخریب آن سنجید.
مقاله پژوهشی
معماری
پرنیا آذینی؛ سید عباس یزدانفر؛ سعید نوروزیان ملکی
چکیده
از اواخر قرن 20 میلادی به منظور برطرف کردن مشکلات مرتبط با متمرکز شدن افراد محروم در مسکن اجتماعی مانند سطح بالای جرم و رفتارهای ضد اجتماعی، سیاستهای نوین طراحی شهری در کشورهای توسعهیافته بهسمت ایجاد محلاتی با رویکرد اختلاط اجتماعی و ساخت مسکن درآمد ترکیبی تغییر پیدا کرد. اما معضلی که همواره وجود داشته این است که در چنین مسکنهایی ...
بیشتر
از اواخر قرن 20 میلادی به منظور برطرف کردن مشکلات مرتبط با متمرکز شدن افراد محروم در مسکن اجتماعی مانند سطح بالای جرم و رفتارهای ضد اجتماعی، سیاستهای نوین طراحی شهری در کشورهای توسعهیافته بهسمت ایجاد محلاتی با رویکرد اختلاط اجتماعی و ساخت مسکن درآمد ترکیبی تغییر پیدا کرد. اما معضلی که همواره وجود داشته این است که در چنین مسکنهایی تعاملات اجتماعی بین گروههایی از طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی ناقص و محدود بوده و افراد محروم نتوانستهاند از مزایای چنین تعاملاتی بهره ببرند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر افزایش تعاملات اجتماعی بین اقشار مختلف در مسکن با رویکرد اختلاط اجتماعی صورت گرفته است. روش مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی بوده، گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانهای صورت گرفته و در ادامه به منظور آزمون فرضیهی پژوهش، روش پیمایشی مورد استفاده قرار گرفته است. جامعهی آماری مورد مطالعه، ساکنین مجتمع مسکونی همسایگی کویر در شهر یزد است. 37 واحد از 52 واحد دارای سکنهی این مجتمع با شیوه نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد و پرسشنامهای پژوهشگر ساخته در اختیارشان قرار گرفت که روایی آن توسط اساتید و صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت (0.82= α). تحلیل دادههای جمعآوری شده نشان میدهد که برخی از ویژگیهای فردی ساکنین مانند جنسیت، وضعیت تاهل، مذهب، شیوه مالکیت مسکن و مدت زمان اقامت ساکنین در مجتمع با تعاملات اجتماعی (نوع، سطح (مقیاس) و همسنخی تعاملات) روابط مثبت و معناداری دارد. همچنین بین مشارکت ساکنین در فعالیتهای جمعی و تصمیمات مدیریتی (0.01>p)، مجاورت فضایی با اقشار مختلف (0.05>p)، امکانات رفاهی مجتمع، احساس تعلق و قوانین مدیریتی (0.1>p) با تعاملات اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. در نهایت اگر دهکهای درآمدی پیشنهادی و مشخصات فردی و اجتماعی ساکنین در مسکن، به صورت متناسب انتخاب گردد، میتواند ارتقای تعاملات اجتماعی را در ساختاری کالبدی-اجتماعی برای رسیدن به توسعهای موزون در پی داشته باشد.
علمی - پژوهشی
مطالعات معماری
محمد غلامعلی فلاح
چکیده
سابقۀ هزاران سالۀ معماری روشن میکند که میان انسان و معماری روابط و مناسبتهایی برقرار است. امروزه متأثر از فهم غالب از معماری این رابطه به نحوی برقرار میدانیم؛ اما ممکن است که فهم امروزین ما چونان پردهای زوایای پنهان و پیچیدۀ رابطۀ انسان و معماری را از دید ما دور کرده باشد. در این تحقیق رابطه و مناسبت انسان و معماری را از دریچهای ...
بیشتر
سابقۀ هزاران سالۀ معماری روشن میکند که میان انسان و معماری روابط و مناسبتهایی برقرار است. امروزه متأثر از فهم غالب از معماری این رابطه به نحوی برقرار میدانیم؛ اما ممکن است که فهم امروزین ما چونان پردهای زوایای پنهان و پیچیدۀ رابطۀ انسان و معماری را از دید ما دور کرده باشد. در این تحقیق رابطه و مناسبت انسان و معماری را از دریچهای نو و با تکیه بر فلسفۀ سیدمحمدحسین طباطبایی بررسی کردهایم. پرسش اصلی این تحقیق این است که رابطه و مناسبت انسان و معماری چیست اگر از نظرگاه فلسفی سیدمحمدحسین طباطبایی به جهان نظر کنیم. در این تحقیق ابتدا مراد از مفردات بحث، یعنی مراد از انسان و معماری در جایگاه عملی انسانی، را روشن کردهایم. سپس بخشی از دستگاه نظری طباطبایی را معرفی کردهایم که متضمن جهاننگری فلسفی او و مبین رابطۀ انسان با اعمال صناعی اوست. در ادامه کوشیدهایم مفهوم معماری را با نظر به شیوۀ نگریستن طباطبایی به جهان شرح دهیم. در نهایت نیز رابطۀ انسان را با معماری از منظر فلسفۀ طباطبایی شرح و نشان دادهایم که اولاً معماری در شمار اعمال صناعی انسان و یکی از حرکات ممکن در جهان است، و ثانیاً هر گاه انسان به معماری میپردازد، در عین تصرف در مادۀ جهان در نفس خودش نیز تصرف میکند و مقارن آنکه چیزی را در عالم ماده برپا میکند، نفس خودش را میسازد و معرفت میاندوزد و از این راه استکمال معرفتی مییابد.این تحقیق غیرکمی و روش اصلی آن به فراخور نوع تحقیقهای فلسفی استدلال عقلی است؛ اگرچه در بیان مقدمات نظری تحقیق و استخراج مفاهیم اصلی آن از روش تحلیل مضمونی نیز بهره گرفتهایم. تحقیق حاضر در پنج باب تنظیم شده است: مقدمه، دستگاه فلسفی سیدمحمدحسین طباطبایی، معماری در نگاه طباطبایی، و نتیجه.
مقاله پژوهشی
طراحی شهری
کورش گلکار؛ آزاده لک؛ پانته آ حکیمیان
چکیده
پایاننامه اصلیترین پژوهش دورۀ کارشناسی ارشد است و از این رو فرایند تدوین آن، به ویژه مرحلۀ انتخاب موضوع، از اهمیت خاصی برخوردار است. مرور ادبیات موجود، نشاندهنده فقدان پژوهش کافی در مورد پایاننامههای کارشناسی ارشد معماری و شهرسازی در ایران، به ویژه در مورد فرایند انتخاب موضوع است. هدف این پژوهش، کندوکاو در مورد تجربهی اساتید ...
بیشتر
پایاننامه اصلیترین پژوهش دورۀ کارشناسی ارشد است و از این رو فرایند تدوین آن، به ویژه مرحلۀ انتخاب موضوع، از اهمیت خاصی برخوردار است. مرور ادبیات موجود، نشاندهنده فقدان پژوهش کافی در مورد پایاننامههای کارشناسی ارشد معماری و شهرسازی در ایران، به ویژه در مورد فرایند انتخاب موضوع است. هدف این پژوهش، کندوکاو در مورد تجربهی اساتید دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی در زمینه فرایند انتخاب موضوع پایاننامههای کارشناسی ارشد، و تدوین یک مدل پارادایمی یا چارچوب مفهومی جهت بازنمایی و تبیین تجربهی مزبور میباشد. این مطالعه، یک پژوهش کیفی بر اساس روش «نظریۀ زمینهای» است. مشارکتکنندگان در این پژوهش، بیست و سه نفر از مجربترین اساتید راهنمای پایاننامههای کارشناسی ارشد، از گروههای آموزشی گوناگون دانشکده معماری و شهرسازی هستند. دادههای مورد نیاز از طریق انجام مصاحبههای نیمهساختارمند گردآوری شده است. ابتدا مصاحبهها ضبط گردیده، سپس به صورت متن پیادهسازی شده، و نهایتا از طریق یک فرایندِ سیستماتیکِ کدگذاری، تحلیل محتوا گردیده و نتیجه آن بهصورت یک مدل پارادایمی ارائه شده است. بهطورکلی، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مشارکتکنندگان «فقدان یک راهبرد رسمی و صریح برای فرایند انتخاب موضوع پایاننامه در دانشکده» را به عنوان «مقولۀ محوری» یا پدیده اصلی تجربه نمودهاند. این مطالعه، همچنین نشان میدهد که اساتید مشارکتکننده، در غیاب یک راهبرد رسمی و صریح یا یک «تصویر معنا بخش بزرگتر»، بر دانشهای ضمنی و برداشتهای ذوقی خویش در مورد تعریف و ماموریت پایاننامه کارشناسی ارشد اتکا نمودهاند، و بدینگونه به مجموعهای، نه لزوما هماهنگ، از راهبردهای ضمنی و غیرمدون انفرادی دستیافته و مبنای عمل خود قرار دادهاند. شکلگیری «مقولۀ محوری» این مطالعه، به مجموعهای از «شرایط علّی و زمینهای»، نظیر الگو برداری غیر انتقادی از دانشگاههای خارجی، فقدان ارتباط نهادی لازم میان دانشگاه با صنعت، دولت و جامعه، تنوع فرهنگهای رشتهای موجود در دانشکده، گرایشات ذوقی اساتید و بیثباتی در مقررات و مدیریتها نسبت داده شده است. «پیامد» اصلی ناشی از چنین شرایطی، «جزیرهایشدن پژوهشها» در گروههای آموزشی و عدم همافزایی و انباشت نتایج پایاننامهها بوده است. این پژوهش بر اهمیت و لزوم شکلگیری یک «فهم مشترک» از تعریف و ماموریت پایاننامه کارشناسی ارشد نزد اعضاء هیات علمی دانشکده دلالت دارد.
علمی - پژوهشی
معماری
امیر رضائیان؛ محمد رضا حافظی؛ محمد تحصیلدوست
چکیده
این مقاله در پی ارائه و بررسی یک روش جهت منطبق سازی جریان نیروها با فرم اولیه در فرمهای آزاد به کمک تغییر الگوی بارگذاری در آنهاست زیرا همواره یکی از معضلات طراحان در طراحی فرمهای آزاد که به صورت پوسته تعریف میشوند باربری آنهاست. فرمهای آزاد زمانی به عنوان پوسته مطرح میشوند که بتوانند به صورت محوری باربری کنند تا امکان ساخت ...
بیشتر
این مقاله در پی ارائه و بررسی یک روش جهت منطبق سازی جریان نیروها با فرم اولیه در فرمهای آزاد به کمک تغییر الگوی بارگذاری در آنهاست زیرا همواره یکی از معضلات طراحان در طراحی فرمهای آزاد که به صورت پوسته تعریف میشوند باربری آنهاست. فرمهای آزاد زمانی به عنوان پوسته مطرح میشوند که بتوانند به صورت محوری باربری کنند تا امکان ساخت آنها با ضخامت کم بوجود آید. از این رو هر فرمی را به عنوان پوسته نمی توان تعریف کرد و فرم یابی سازهای در طراحی فرمهای آزاد جایگاه ویژه خود را پیدا میکند. اما استفاده صرف از روشهای فرم یابی با توجه به این که این روشها صرفا در پی یافتن فرم خالص باربر هستند، محدودیتهای زیادی دارند و از این رو پژوهشهای جدید در این حوزه در پی ارائه روشهایی هستند که علاوه بر ایجاد امکان تنوع فرمی بیشتر به بررسی ابعاد دیگر فرمهای آزاد مانند بررسی روشهای ساخت و مصالح آنها نیز میپردازند. این پژوهش نیز در راستای ارائه روشی است که با منطبق سازی سازه بر روی فرم اولیه دلخواه، ضمن اعمال حداقل تغییر در فرم اولیه، امکان ایجاد تنوع خارج از محدوده فرمهای فونیکولار خالص را ایجاد نماید. در روش ارائه شده در این پژوهش ابتدا به کمک روش ذره و فنر فرمهای فونیکولار ایجاد میشوند و سپس به کمک الگوریتمهای بهینه سازی با تغییر الگو بارگذاری فرم فونیکولار را به فرمهای دلخواه تعریف شده نزدیک کرده و میزان مشابهت آنها سنجیده میشود تا بتوان الگوی بارگذاری نزدیکترین فرم باربر را بدست آورد . سپس راهکارهای بهبود روند برای رسیدن به جوابهای نزدیکتر، و کوتاه شدن روند بهینه سازی بررسی میشود. این بررسیها در دو بعد صورت میپذیرد تا نتایج بدست آمده در این مقاله برای ایجاد بستر مناسب بررسی فرمها در سه بعد ایجاد گردد. نتایج بدست آمده نشان میدهد انتخابهای اولیه برای مواردی همچون مکان نقاط، طول اولیه فنرها و وزن اولیه آنها روی سرعت همگرایی الگوریتم تاثیر بسزایی دارد و این موضوع در بسط در مدلهای سه بعدی بسیار کمک کننده است.
علمی - پژوهشی
معماری
رامین رستمی؛ حسن سجادزاده؛ سعید حقیقی
چکیده
بزرگترین هدف آموزش، آماده سازی دانشجویان جهت ورود به حرفه بوده و یافتن شیوه درست آموزش می تواند مهمترین موفقیت سیستم آموزشی کشور باشد. وقتی که فارغ التحصیل معماری با اولین تجربه کاری خود روبرو می شود کمبودهای آموزش معماری در دانشگاه برای وی مشهود می شود. این پژوهش با هدف تدوین الگوهای شایستگی حرفه ای فارغ التحصیلان معماری بر اساس ...
بیشتر
بزرگترین هدف آموزش، آماده سازی دانشجویان جهت ورود به حرفه بوده و یافتن شیوه درست آموزش می تواند مهمترین موفقیت سیستم آموزشی کشور باشد. وقتی که فارغ التحصیل معماری با اولین تجربه کاری خود روبرو می شود کمبودهای آموزش معماری در دانشگاه برای وی مشهود می شود. این پژوهش با هدف تدوین الگوهای شایستگی حرفه ای فارغ التحصیلان معماری بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه خبرگان و اساتید معماری برای ورود به حرفه معماری انجام شده است. روش تحقیق از منظر شناخت شناسی بر پارادایم تفسیرگرایی تکیه دارد و از نوع کیفی می باشد. راهبرد انتخابی نظریه زمینه ای داده بنیاد بوده و تحلیل داده ها بر اساس روش کد گذاری سیستماتیک استراوس و کوربین در نرم افزار «مکس کیودای 2020» انجام شده است. در این پژوهش 1783کد اولیه، 420 کد ثانویه و 27مقوله فرعی استخراج گردید و مفاهیمی که از نظر معنا و ابعاد و ویژگی در یک راستا قرار داشتند به عنوان مقوله های فرعی دسته بندی شده و مقوله های فرعی که دارای مفاهیم مشترک بودند نیز در دسته بندی مقوله های اصلی قرار گرفتند که در نهایت 6 مقوله اصلی بدست آمد. نتایج نشان داد که دانشجوی معماری در ارتباط مستقیم با اساتید در دانشگاه بوده و استفاده همزمان از خبرگان معماری، محیط و سیستم آموزشی مناسب با بازار هدف می تواند تاثیر بسزایی در آموزش داشته و تاثیر آن بر شناخت کافی از مهارت های شغلی، کسب اعتماد به نفس، داشتن انگیزه و استعداد کافی، موفقیت در کار، عدم سردرگمی بعد از فراغت از تحصیل، کار تیمی و یافتن مسیر درست را در بر خواهد داشت، که بر اساس نمودار الگوی شایستگی حرفه ای فارغ التحصیلان معماری شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر موجب راهبردها و در نهایت پیامد های مثبت در ورود به حرفه معماری خواهد شد.