2024-03-29T19:56:13Z
https://soffeh.sbu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=14761
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
فهم معماری به منزلۀ یک رشتۀ دانشگاهی مقتضیات و امکانها، فرضها و پرسشها
زهره
تفضلی
آموزش دانشگاهی نوعی از آموزش است که در دورۀ جدید به حوزۀ معماری وارد شده است، این نوع آموزش فرضها و مقتضیات خود را به طور ضمنی بر معماری حمل میکند. یکی از فرضهای اساسی آموزش دانشگاهی معماری فهم «معماری به منزلۀ یک رشته یا دیسیپلین دانشگاهی» است. ساختگشایی از این فرض اساسی برای فهم موقعیت امروزین معماری بسیار مهم است.مطالعۀ تاریخی مفهوم دیسیپلین نشان میدهد که این مفهوم، ضمن حمل معنای انضباط و قدرت، متضمن مفاهیم متنوعی چون شاخههای دانش، طایفهها، یا قبیلههای دانشوران و متخصصان، و برنامه یا چارچوب نظام آموزشی نیز هست. درواقع دیسیپلین مفهومی است با معانی متعدد تاریخی که لایهلایه بر هم نشستهاند، که با اطلاق مفهوم دیسیپلین به معماری، مجموعۀ این معانی و پیشفرضها و مقتضیات آنها به طور ضمنی به حوزۀ معماری وارد میشود، و معماری را مخاطب پرسشهایی قرار میدهد که موجب انکشاف آن در سویههایی خاص میشود و همزمان برخی وجوه معماری را فرومیبندد.از جملۀ این انکشافهای خاص میتوان به این وضعیتهای آشنا در حوزۀ معماری اشاره کرد: تفکیک و پارهپاره شدن وجوه مختلف معماری، فهم معماری به منزلۀ دانش صرف، طرد وجه حرفهای معماری، جهتگیریهای دائماً متغیر رشتۀ معماری، و تعارضات مداوم در باب مرزهای رشته، و درون و بیرون معماری.بازخوانی معانی تاریخی دیسیپلین این فرضها و پرسشها و تأثیرات آنها در حوزه معماری را آشکار میکند. تا کنون در پیوند معماری و دیسیپلین، معماری متأثر از قدرت و نظام دیسیپلین بوده است. اما در عین حال دیسیپلین امکانهایی نیز برای انکشافهای دیگر دارد، که شاید در پیوند زایندۀ معماری و دیسیپلین آشکار شود و در استعارهای دیگر با خواندن دیسیپلین به منزلۀ معماری.
کلیدواژگان: فهم معماری. آموزش معماری
دیسیپلین
رشته دانشگاهی
تاریخ مفاهیم
2016
02
20
5
26
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100267_c769a312ee046c767ebf42891e7a07c2.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
معماری رومی در مقابل معماری بومی بررسی خصوصیات گرایش موسوم به کلاسیک در معماری معاصر تهران
سویل
ظفرمندی
نادیه
ایمانی
گرایشِ موسوم به «کلاسیک» یا اصطلاحاً «رومی» امروزه در معماری تهران مرسوم شده است. ظاهراً به نظر میرسد که این نوع معماری، با استفاده از عناصر مشابه به معماری نئوکلاسیک غربی در نما، در آن طبقهبندی قرار میگیرد. بررسیهای دقیق و مطالعات نشان میدهد که چنین امری اتفاق نیفتاده است و آنچه به چشم دیده میشود برداشت اصیلی نیست. معماری نئوکلاسیک پیشتر هم در ایران الهامبخش ساختمانهای متعددی بوده است. با این حال امروزه خصوصیات آن تغییر یافته است. هدف در این مقاله روشن کردن «چگونگی خصوصیات گرایش موسوم به کلاسیک در معماری معاصر تهران» است. به این منظور، در گام نخست اصول کلاسیک و نئوکلاسیک غرب و سپس پیشینۀ معماری نئوکلاسیک در ایران مد نظر قرار گرفت. معماری ایرانی تا دورۀ قاجار روند پیوستهای داشته است، اما آغاز ارتباطات با غرب در عصر قاجار موجب پدید آمدن سبکی در این دوران میشود که متأثر از « نئوکلاسیک» اروپایی است. در دورۀ پهلوی اول نیز ادامۀ این تأثیر به دو صورت معماری به سبک نئوکلاسیک اروپایی و نئوکلاسیک ایرانی تداوم یافت. بررسی و مطالعۀ معماری دورۀ قاجار و پهلوی و قیاس آن با معماری نئوکلاسیک غرب نشانگر این است که معمار ایرانی از عناصر معماری نئوکلاسیکِ غرب برداشت میکند، برداشتی بومی که تلفیق عناصر معماری نئوکلاسیک با معماری ایرانی را در پی داشته است. بدینگونه با فهم معیارهای کلاسیک و نئوکلاسیک غرب و پیشینۀ آن در ایران، در گام نهایی، برای پاسخ به پرسش اصلی نمونههای موردی گرایش مذکور از مناطق مختلف تهران، بررسی و مشخص شد که گرایش مذکور در قیاس با معماری نئوکلاسیک غرب و نئوکلاسیکِ پیشین در ایران برداشتی کاملاً ظاهری و بدون هیچ مبنای اصولی است و نسبتی با اصل ندارد و خاستگاه آن مد، سوداگری، و کالا شدن معماری، بدون توجه به معماری بومی ایرانی است.
معماری کلاسیک
نئوکلاسیک
مد
تهران
2016
02
20
27
50
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100266_c2a79698033b562a3180e3e66a63757d.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
تبیین ابعاد حریم در روابط فضاهای داخلی مسکن ایرانیـ اسلامی با استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
مهدی
حمزه نژاد
آرزو
محتشم
حریم مفهومی در روابط انسانی است، با نمود ارزشهای اسلامی، که این موضوع حائز اهمیت بودن و جایگاه آن را در مسکن ایرانیـ اسلامی نشان میدهد. حریم در دورۀ معاصر، با توجه به تأثیرپذیری روابط داخلی مسکن از نمونههای غربی در طراحی اولیه و همچنین به بهانۀ طرح انعطافپذیر مسکن، در ساختار طراحیهای فعلی ارزش بیشتری دارد، درواقع درک صحیح از ابعاد حریم در مسکن اجازۀ تغییرات و انعطاف در فضاهای داخلی را محدود میکند. با اعمال حریم، گزینههای انتخابی به تعداد نمونههای غربی در تغییرات پلان نخواهد بود. در این پژوهش ابعاد حریم در روابط فضاهای داخلی مسکن ایرانیـ اسلامی، به منظور درک تحلیل چگونگی همجواری فضاها از حیث هدف کاربردی تبیین گردیده و به منظور عرضۀ یک مبانی طراحی، رعایت حریم فضاها در گسترهای از نظرات کارشناسان در چهار بعد حریم دیداری، شنیداری، بویایی، و حرکتی بررسی شده است.در این پژوهش، با فرض این موضوع که در مسکن ایرانیـ اسلامی، به منظور رعایت حریم داخلی، همۀ فضاها بر هم تأثیرگذارند و هیچیک نمیتوانند به صورت مستقل اثرگذار باشند، از طریق تعیین اولویتهای همجواری فرضیۀ ثابت و میزان و اولویت اثرگذاری، با روشی تحلیلی و سلسلهمراتبی دنبال شد، چهار بعد حریم معیارها و فضاهای داخلی مسکن و گزینههای پژوهش تعیین شدند و در مرحلۀ اول با روش پیمایشی، از طریق پرسشنامه و نظرسنجی از فقها وکارشناسان علوم اسلامی، با روش تحلیل سلسلهمراتبی و تحلیل نرمافزاری Expert choice، رعایت حریم دیداری در فضای داخلی مسکن، با وزن نهایی 465/0، در رتبۀ اول تعیین شد و در مرحلۀ دوم پیمایش با نظر خبرگان معماری اسلامی و روش تحلیلی فوق، اولویت ارزشی رعایت همجواری فضاها نسبت به هم و درنهایت به صورت مجزا نسبت به همۀ ابعاد حریم مشخص شد. درواقع نگرش اصلی بر این است که، این پژوهش بتواند در درستی همجواری طراحی فضاهای داخلی مسکن مفید گردد و بایدها و نبایدهای همجواریها را، به صورت کمی، در قالب استانداردی قابلتعمیم بیان کند.
کلیدواژگان: مسکن
همجواری فضایی
فرایند تحلیل سلسلهمراتبی
حریم
2016
02
20
51
66
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100268_7ff67fe0beb84caad02d791487009012.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
کاربرد ریتمهای شهری در فرایند طراحی فضاهای شهری نمونۀ موردی: فضاهای شهری محله جلفای اصفهان
نیلوفر
جبل عاملیان
محمود
قلعه نویی
فضای زندگی انسانها، تحت تأثیر بعد زمان، ویژگیهای متفاوتی به خود میگیرد. این ویژگیها که یا به صورت بازگشتکننده و یا بازگشتناپذیر هستند، در غالب ریتمهای شهری، بر روی چگونگی استفاده از فضا تأثیر میگذارند. ریتمهای شهری ردپایی از زمان در فضا هستند و در غالب فرمهای پیچیده، به منزلۀ جنبهای از عناصر ریتمیک طبیعت، مردم، فضا، و روابط پویای بین آنها تجربه میشوند و در دو دستۀ کلی ریتمهای فضایی و ریتمهای زندگی روزمره تقسیم میشوند.با توجه به اهمیت شناخت نیاز استفادهکنندگان در فرایند طراحی و خلق فضاهای کارآمد، در این پژوهش معرفی ریتمهای شهری و روششناسی استفاده از آنها، به منظور شناخت مسائل و مشکلات فضاهای شهری، با رویکردی پدیدارشناسانه، در بازههای زمانی مختلف، هدف قرارگرفته است. در انتها، فضاهای شهری محلۀ جلفای اصفهان، واحدهای پایه تحلیل گشته و با استفاده از روش تجزیهوتحلیل ریتمهای شهری، بررسی شدهاند. بدین ترتیب با هدف انجام پژوهشی کاربردی و به روش توصیفیـ تحلیلی، با درنظر گرفتن ریتم هفته با کارکرد بازۀ مورد بررسی در فصل تابستان، اطلاعات مورد نیاز به شیوۀ مداخلهگر از طریق مصاحبه و ثبت تخصیص زمانیافراد، و همچنین شیوۀ غیرمداخلهگر، از طریق تحلیل قرارگاههای رفتاری، با مشاهدۀ ساده و عکسهای تهیهشده و نتایج حاصل با استفاده از روش سوات، تحلیل شده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که وجود ریتمهای اجتماعی و فرهنگی متنوع در محلۀ جلفا عامل جذب جمعیت از سایر نقاط شهر به آن شده و باعث ایجاد قرارگاههای رفتاری مختلف، برخوردهای اجتماعی از پیش تعییننشده و تشکیل خاطرۀ جمعی شده است. مجموع ریتمهای زندگی روزمره، بههمراه ریتمهای فضایی، که در قالب روابط مکمل و متضاد یک مجموعه چندریتمی را تشکیل دادهاند، بر ادراک و تصویر ذهنی افراد از فضا تأثیر میگذارند و به صورت یکی از عناصر تشکیلدهندۀ محیط بر هویت آن محل نقش دارند.
بعد زمان
ریتم
تجزیهوتحلیل ریتم
چرخههای زمانی
2016
02
20
67
90
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100269_74af7921930d3ee751a0558bc708c644.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ و اوقات فراغت، معرفی چارچوبی مفهومی برای احیای عرصههای رو به افت مراکز شهرها
راضیه
موسوی خورشیدی
مرجان سادات
نعمتی مهر
«مراکز شهرها»، این هستههای اولیۀ شکلگیری شهرها، از اواخر قرن بیستم به دلایل گوناگونی مبتلابه افت کالبدی، اجتماعی، و اقتصادی شدهاند. همچنین تغییروتحولات حاصل از نیروهای جهانی شدن و گذار از اقتصاد صنعتی به پساصنعتی و خدماتـ محور و «چرخش فرهنگی»ــ تغییر تلقی از «فرهنگ» و از «هنر و میراث»، به «ثروت»ــ و شکلگیری اقتصاد مبتنی بر فرهنگ، از دهۀ 1980 منجر به تغییراتی در اقتصاد شهرها، فضاهای متروکۀ مراکز شهری، و به طور کلی ساختار فضایی شهرها شده است. در چنین شرایطی، عوامل مرتبط با فرهنگ و اوقات فراغت داراییای ارزشمند در اقتصاد نوین و روشی اصلی در تجدید حیات عرصههای رو به افت مراکز شهری شده و نقشی محوری یافتهاند.«تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ و اوقات فراغت» الگویی جامع و یکپارچه از مشارکت فعال فضاها و فعالیتهای فرهنگی و اوقات فراغت به منزلۀ محرک اصلی و پیشبرنده در فرایند تجدید حیات شهری است که، با تلفیقی از راهبردها و کاربست عناصر و عوامل گوناگون، به احیای عرصههای رو به افت شهری میانجامد. در این میان، رویکرد آفرینش «مناطق فرهنگی»، که جامعترین ابزار کاربردی تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ و اوقات فراغت است، به طور ضمنی سایر عناصر اینگونه از تجدید حیات را در بطن خود دارد و همچنین، به دلیل تناظر عناصر مورد نیاز با قابلیتهای موجود در عرصههای رو به افت مراکز شهری، رویکردی مناسب و درخور برای تجدید حیات این عرصههای ارزشمند میراثی محسوب میگردد.در این مقاله سعی بر آن است که با روش توصیفیـ تحلیلی و با بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی)، به تبیین اصول تجدید حیات عرصههای مرکزی شهرها پرداخته شود و با معرفی راهبردها و عناصر کاربردی تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ و اوقات فراغت، رویکرد جامع مناطق فرهنگی برای تجدید حیات عرصههای رو به افت مراکز شهری معرفی شود و در انتها نیز چارچوب مفهومی معیارها و نشانگرهای آفرینش مناطق فرهنگی در این عرصهها عرضه گردد.
رکز شهر
افت شهری
تجدید حیات شهری
تجدید حیات مبتنی بر فرهنگ و اوقات فراغت
مناطق فرهنگی
2016
02
20
91
112
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100270_f6836bafa97245a514a90b46f0b60d7b.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
بررسی قابلیت روش تحقیق کیو در شناسایی و اولویتبندی وجوه مؤثر بر طراحی مسکن روستایی، نمونۀ موردی: روستای جیلانآباد از توابع اصفهان
توحید
حاتمی خانقاهی
اکبر
حاج ابراهیم زرگر
محسن
سرتیپی پور
اعمال انسانها تابع ذهنیت آنها در خصوص یک موضوع است. ارزشها و به تبع آن تصمیمات و اقدامات با تغییر ذهنیت افراد تغییر میکنند. وجوه مؤثر در طرح و ساخت مسکن به شکل یک سری محدودیتها، امکانات، خواستهها، و نیازها در ذهن روستایی تأثیر میگذارد و منجر به تصمیمگیریهای وی در شکل و روش احداث مسکن میشود. بنا بر این ذهنیت از یک طرف برآیند وجوه مؤثر و از طرف دیگر منشأ تصمیمات اجرایی افراد در مورد مسکن است. لازم است تا با کاویدن ذهن افراد، با ماهیت ریشۀ اعمال، به وجوه مؤثر در تشکیل ذهنیت نیز دس یابیم. این ذهنیتها در مناطق مختلف و برای افراد مختلف متفاوت است. خطای معماری و طراحی نیز در بسیاری از موارد، به دلیل عرضۀ راهکارهای مشابه برای افراد بسیاری، بدون توجه به ویژگیها و ذهنیتهای فردی آنها، اتفاق میافتد. این پژوهش با معرفی روش کیو و ویژگیها و مراحل انجام آن، قابلیت استفاده از این روش در شناسایی و اولویتبندی وجوه مؤثر بر طراحی مسکن روستایی را در یک روستای نمونه مورد سنجش قرار داد. روش تحقیق کیو، در کنار سایر تلاشهای معماران برای دسترسی به مکنونات ذهنی کاربران طرح معماری، قابلیتهایی دارد. نتیجه اینکه، با استفاده از روش کیو میتوان میزان اهمیت وجوه مؤثر در طرح مسکن در یک روستا را از زاویۀ ذهن روستاییان مشخص کرد. همچنین ذهنکاوی منجر به استخراج برخی وجوه و دغدغههای ذهنی مؤثر در رفتارهای مرتبط با احداث مسکن مردم یک روستا میشود که توجه به آن نتایج مطلوبی را به دنبال خواهد داشت. تحقیق حاضر بر سنجش قابلیتهای کاربرد روش کیو متمرکز است و هدف در آن کشف نیازهای نمونۀ موردی تحقیق نیست، ولی آنچه در حاشیه و در خصوص نمونۀ مذکور حاصل شد، بیانگر وجود دو عامل مهم در مسکن روستایی روستای جیلانآباد از توابع اصفهان است. گروهی از روستاییان به دنبال سرپناه و حداقلها و خانهای با متراژ کم هستند و با محدودیتهای قانونی درگیرند. در مقابل، گروه دیگر، به دنبال جایگاه اجتماعی و شاخص شدن در روستا، دغدغۀ احداث طبقات بیشتر برای مسکن را دارند و عناصر سمبلیک را برای تعبیه در نمای خانه جستجو میکنند.
روش تحقیق کیو
مسکن مطلوب روستایی
طراحی مسکن
2016
02
20
113
132
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100264_98a7eb5f27174370fdcc6c60a044052d.pdf
صفه
1683-870X
1683-870X
1394
25
4
پژوهشی در مکانیابی دروازۀ دوم یا ورودی حاکمنشین در مجموعۀ تاریخی ارگ بم
اسدالله
جودکی عزیزی
سید رسول
موسوی حاجی
افشین
ابراهیمی
مجموعۀ ارگ بم مهمترین اثر معماری شهر بم در استان کرمان است. این ساختار شهری، بهرغم انجام پژوهشهای گوبه، نوربخش، عدل، و آذرنوش، هنوز آنچنان که شایسته است بهدقت بررسی نشده است. ویژگیهای شهرسازی مجموعه از جمله موضوعاتی است که در مورد آن سؤالات بیپاسخی مطرح است. بهرغم اشارۀ پارهای از پژوهشها به تعداد و موقعیت دروازهها، در خصوص دروازۀ دوم ناگفتههای زیادی هست که مستلزم تحقیقی جامع و منحصر به این موضوع است. با فروریختن پوستههای الحاقی در اثر زلزلۀ سال ۱۳۸۲، آثاری آشکار شد که ساختار اصیل این دروازه را با تردیدهای جدی مواجه کرد. به همین علت در پژوهش پیش رو با بررسیهای میدانی و اسنادی در رهیافتی توصیفیـ تحلیلیـ تاریخی به مطالعۀ این دروازه پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دروازۀ دوم ساختاری ثانویه دارد و موقعیت نخستین آن در برج بزرگی در فاصلۀ 50 متری شرق است. این دروازه در زمان شکلگیری بارو یعنی اواخر دورۀ سلوکی یا اوایل دورۀ اشکانی ایجاد شده و تا اواسط دورۀ قاجاریه حیات داشته است. تحصن دو مرتبهای «آقاخان محلاتی» (125۱-125۷ق)، تخریب گستردۀ برج و بارو و بسته شدن این دروازه را در پی داشت. به علت استقرار فرماندۀ قشون و ساخلو در بخشهای حاکمنشین، برای دسترسی آسان، ورودی حاکمنشین به این نقطه منتقل شد.
کرمان
بم
ارگ بم
دروازۀ دوم
حاکمنشین
2016
02
20
133
148
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100265_ba434c7ef97e138f6116bdcacc05b222.pdf