دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
فرمالیسم در معماری و نسبت آن با مفهوم فرم
5
18
FA
مونا
بلوری بزاز
دانشجوی دکتری دانشکدۀ معماری و شهرسازی دانشگاه هنر، تهران
mona.bolouri@gmail.com
علیرضا
مستغنی
0000-0002-4990-9755
دانشیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر، تهران
alirezamostaghni@gmail.com
10.29252/soffeh.29.4.5
فرم از مهمترین مفاهیم گفتمان امروزۀ معماری است. بهعلاوه، اندیشه و رویکردی با عنوان فرمالیسم هم در معماری هست که اساساً بر فرم اثر متمرکز است و به دیگر جنبههای معماری، مانند جنبههای عملکردی و سازهای و اجتماعی، کماعتناست. فرم مفهوم اصلی در تفکر فرمالیستی است، بااینحال مدلولهای بیشمار واژۀ فرم از یک سو، و فقدان تحقیقات منسجم دربارۀ خاستگاه و ریشههای فلسفی و اندیشۀ فرمالیسم از سوی دیگر، مانع از فهم چیستی تفکر فرمالیسم در معماری و بخصوص نسبت آن با مفهوم فرم در معماری است. در این مقاله بعد از بررسی تفکر فرمالیسم در معماری، میکوشیم دریابیم که این تفکر با چه فهمی از فرم سروکار دارد، فرمالیسم را نه به مثابۀ رویکردی نزد معماران برای تصرف در جهان، بلکه به مثابۀ اندیشهای نزد دانشوران و منتقدان و نظریهپردازان که در کار شناخت و نقد معماری بودهاند، بررسی میکنیم و با این قصد به منابع تاریخی و نظری و نقد معماریای رجوع میکنیم، که در آنها به موضوع فرمالیسم و فرم در معماری پرداختهاند.تفکر مبتنی بر فرمالیسم در معماری ریشه در جریان فرمالیسم هنری دارد و از نظریهها و آموزههای آن غنی و آکنده شده و تأثیر بسزایی در اندیشۀ نظریهپردازان و منتقدان و اهل حرفۀ معماری داشته است. در این مقاله بین سه نوع فرمالیسم تمایز قائل میشویم: اول، فرمالیسم به مثابۀ اندیشهای نزد دانشورانی که با رویکرد و نگاهی فرمالیستی به سخن گفتن در باب معماری و شناخت معماری پرداختهاند؛ دوم، فرمالیسم به مثابۀ شیوهای در تحلیل آثار معماری؛ و سوم، فرمالیسم به مثابۀ شیوهای در طراحی آثار معماری. تحقیق حاضر دربارۀ فرمالیسم در حوزۀ معرفتی معماری است.
فرم در معماری,فرمالیسمِ معماری,نقدِ فرمالیستی,نسبتِ فرم و فرمالیسم
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100488.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100488_78482aac82969e92adb38e0d82fbf3e5.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
پیوندهای معنایی معماری و موسیقی تأملی بر قدر مشترک معماری و موسیقی ایرانی
19
38
FA
فرهاد
شریعت راد
0000-0001-7483-3142
استادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
f_shariatrad@sbu.ac.ir
10.29252/soffeh.29.4.19
موسیقی هنری است انتزاعی که میتواند در ایجاد رابطه با عالم معنا نقش داشته باشد و معماری هنری کاربردی است که علاوه بر تأمین نیازهای جسمی انسان، میتواند پاسخگوی نیازهای روحی او نیز باشد و معانی متعالی را انتقال دهد. هر دو در وادی هنر دارای اشتراکاتی صوری و معنایی، یا به تعبیر نگارندۀ این مقاله، کمّی و کیفی هستند؛ به گونهای که بسیاری تلاش کردهاند پیوند معماری و موسیقی را از طریق شناسایی تناظر ظاهری آثار معماری و موسیقی، عناصر ساختاری، مفاهیم مشترک این دو، و با نسبتی کمتر از طریق بازشنایی اهداف، مقاصد، و معانی پسِ صورت آثار معماری و موسیقی نشان دهند. در این مقاله در حین کوششی که برای معرفی ویژگیهای مشترک معماری و موسیقی، با رجوع به خصایص معماری و موسیقی ایرانی، شده است، هدف اصلی شناسایی ویژگیهای قدر مشترک این دو از بعد کیفی است. در کنار مباحث نظری مربوط به اشتراکات و افتراقات معماری و موسیقی، در قالب یک تجربۀ مشترک، احتمالاً بیشتر مخاطبین تجربهای شخصی از دریافت مشابهتهایی بین حالوهوای فضای تجربهشده در معماری ایرانی و فضای حاصل از موسیقی ایرانی داشتهاند. از این رو، در این نوشتار برای بررسی آنها، در ابتدا ضرورت شناسایی ویژگیهای معماری و موسیقی و در حالت متمرکزتر معماری و موسیقی اصیل ایران نمایان میشود. در ادامه با بررسی دقیقتر، به ویژگیهای کمّی مشترک بین آن دو، که به واسطۀ آنها در این عالم تعین مییابند، اشارۀ کوتاهی میشود و سپس ویژگیهای کیفی مشترک که به دلیل وجودشانْ معماری و موسیقی راهی به عالم معنا میگشایند، با رویکردی تأویلی، استخراج میگردد. در پایان نیز، مؤلفههایی برای شناخت قدر مشترک معنایی معماری و موسیقی ایرانی با این دستاورد معرفی میشود که میزان درک این اشتراکات بسته به قدر وجودی هر انسان متفاوت خواهد بود.
معماری,موسیقی,معماری ایرانی,موسیقی ایرانی,کیفیت,اشتراکات معنایی
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100486.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100486_90f4a4b5b2830aad0efa266764012fb7.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
بازخوانی مفهوم آستانگی در معماری و تبیین مراتب معنایی آن بر اساس ریشهشناسی واژه و آرای اندیشمندان حوزۀ معماری
39
58
FA
ایوب
علینیای مطلق
دانشجوی دکتری معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، دانشگاه یزد
ayoob.alinia@gmail.com
رضا
شکوری
استادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه هنر
r.shakouri@art.ac.ir
علیرضا
عینیفر
0000-0002-6475-5723
استاد دانشکدۀ معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
aeinifar@ut.ac.ir
10.29252/soffeh.29.4.39
موضوع این مقاله «آستانگی» است، این واژه به معنای «در گذار بودن» یا «در میان بودن» و در مقابل یکمرتبگی است. در معماری «آستانگی»، که اسم مصدرِ آستانه است، اشاره به یک وضعیت میانی و گذار در نواحی انتقالی مکانها دارد، این وضعیت در خصوص تقرّب به یک مقصد طرح میشود. نکتۀ مورد توجه در این مقاله تقلیلِ مفهوم آستانگی به «بودن در یک ورودی» و به تبع آن آستانه به معنای یک نقطۀ اتصال صرف و عدم توجه به گسترۀ معنایی این دو واژه است. پژوهش در اینجا با روش کیفی و با استدلال منطقی انجام میشود. بعد از تدقیقِ ریشهشناسی واژه و همچنین جستوجوی آن در متون به منزلۀ نواحی انتقالی، مفهوم آستانه و مفاهیم مرتبط با آن در نظرگاه اندیشمندان حوزۀ معماری همچون کریستیان نوربرگـ شولتز، کریستوفر الکساندر، و لویی کان به طور دقیق بررسی میشود، هرچند ایشان از منظرهای مختلفی به این مفهوم واحد نظر افکندهاند، وجوه مشترکی نیز از میان سخنانشان یافت میشود که بعد از تعمّق در آرا روشن میشود که «آستانگی» از جمله مفاهیمی است که علاوه بر داشتن دامنۀ وسیع معنایی، دارای مراتبی است که از مصادیق عینی تا ذهنی قابل تفکیک است و در چهار ساحت، کالبدی، عملکردی، معنایی، و جوهری میتوان آن را دستهبندی کرد. در ادامه همچنین نسبت مفاهیمی همچون مرز، مرکز، و آستانه با مفهوم آستانگی مشخص میشود و سپس ساحت جوهری، به مثابۀ مرتبهای از مراتب آستانگی، بررسی و نسبت آن با سایر ساحات تحلیل میشود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که نواحی انتقالی از طریق همگرایی به سوی نیروی حاصل از مرکز، دارای تعیناتی کالبدی به نام آستانه است. در ساحت عملکرد، این تعینات در محدودۀ آستانگی منجر به تعیین حدّ نیروهای حاصل از مرکز مجاور آن (مقصد مد نظر) میشوند. بررسی شخصیت دو وجودی آستانه و نمادین بودن آنْ وجود مرتبۀ معنایی آستانگی را اثبات میکند، درنهایت در مرتبهای اعلی، پس از تعریف جوهرۀ این مفهوم، خواست وجودی و حقیقی آستانگی در نسبت با مقصد و مقصود مخاطب تبیین میشود. نتیجه آنکه آستانگی به مثابۀ یک پدیده در عالم معماری ذومراتب قلمداد میشود و پرداختن به سطوح مختلف معنایی آن موجبات درک عمیقتر این مفهوم در حوزۀ معماری را فراهم میکند.
آستانه و آستانگی,مرکز,مرز,حضور,درون و بیرون
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100487.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100487_62eddbc981a1abe696e8cc88d16f1cd2.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
بازشناسی مفهوم سکونت در سکونتگاههای خودانگیخته مبتنی بر تجارب جهانی
59
84
FA
سارا
احمدی
دانشجوی دکتری شهرسازی، دانشکدۀ معمارى و شهرسازى، دانشگاه هنر، تهران
sara.ahmadi84@gmail.com
میترا
حبیبی
دانشیار دانشکدۀ معمارى و شهرسازى، دانشگاه هنر، تهران
habibi@art.ac.ir
10.29252/soffeh.29.4.59
سکونت داشتن، یعنی متعلق بودن به یک مکان حقیقی و سکنی گزیدن با مفاهیم کیفی آن، از شروط مقدماتی انسان بودن است؛ لیکن یکی از معضلاتی که شهرهای امروزی با آن روبهرو هستند، خیل مردمی است که به آنها هجوم آوردهاند، بدون توان تهیۀ مسکن مناسب و باکیفیت. ایشان از این راه به تغییر فضا مبتنی بر نیاز خود برمیخیزند و در بستر فضایی موجود، مسکن خود را منطبق بر نیازها و احتیاجات بنا میکنند و شیوۀ سکونت خویش را بر فضا حاکم میگردانند. شناسایی چگونگی تحقق امر سکونت، به دلیل اهمیت مفهوم سکونت و گسترش روزافزون سکونتگاههای خودانگیخته در شهرها، ضروری به نظر میرسد، تا بتوان پایههای علمی روشنی برای برنامهریزی منطبق بر واقعیت زندگی در اسکانهای مذکور ایجاد کرد. بر این مبنا، در نوشتار پیش رو، به شناسایی ویژگیها و مؤلفههای مفهوم و شیوۀ سکونت در سکونتگاههای خودانگیخته بر اساس ارزیابی و تحلیل تجارب پژوهشی مرتبط با موضوع پرداخته میشود.ماهیت مقالهْ بازشناسی تجربۀ زیستۀ مردم در سکونتگاههای خودانگیخته از منظر مؤلفههای مفهوم و شیوۀ سکونت به لحاظ کیفی، با روش توصیفیـ تحلیلی و بر اساس روش استدلال منطقی علمی است و گردآوری دادهها از طریق روش اسنادی و مطالعات کتابخانهای و تحلیل آن بر اساس روش تحلیل محتوا صورت است. ابتدا مفهوم سکونت، ارتباط آن با فرهنگ، اسکان خودانگیخته، و خصیصههای آن شناسایی و سپس پژوهشهای پیشین مرتبط، که یافتن آنها ماحصل جستوجویی طولانی و گسترده در پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی بوده است، بررسی و تحلیل میگردد. در انتها، با بررسی و تحلیل تجاربی در کشورهای کاستاریکا، اندونزی، فلسطین اشغالی، اسپانیا، مصر، برزیل، مکزیک، و پاکستان، مؤلفهها و ویژگیهای مفهوم سکونت در سکونتگاههای خودانگیخته معرفی میشود. نتایج حاکی از امتداد و استمرار رفتارهای مرتبط با امر سکونت در فضاهای عمومی سکونتگاههای مذکور بر اساس ویژگیها و محدودیتهای منحصر به فرد موجود در آنها است که سرمایۀ اجتماعی و هویت جمعی زیادی را با خود بههمراه دارد. رفتاری که ساکنان را همچون خانوادهای بزرگ با تعاملات اجتماعی بسیار قوی کنار هم نگه میدارد، حس حمایت مقاومتی را تحقق میبخشد، و به افراد در دستیابی به اهدافشان در مقابل پسزدگیهای جامعۀ بزرگتر، موانع، مشکلات، و راه دشوار پیش رو یاری میرساند. بنابراین، مؤلفههای تجلیدهندۀ مفهوم سکونت بر مبنای تحلیلهای انجامشده چنین هستند: هویت جمعی فضامحور، اینهمانی فضایی، اجماع گروهی مبتنی بر اندیشهورزی جمعی، امنیت درونی، جداییگزینی فضایی، سرمایۀ اجتماعی گروهی، امنیت تصرف، فرهنگ تلفیقی (قرابت فرهنگی)، رضایتمندی سکونتی بالاتر، قدرت اجتماعی، فضای جمعی درونگرا، شفافیت مناسبات درونگروهی، اعتماد اجتماعی، پویایی فرهنگی، و همبستگی فضایی.
مفهوم سکونت,شیوۀ سکونت,سکونتگاههای خودانگیخته,تحلیل محتوا
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100489.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100489_895a2a3b7bd7be90d457ebf404daf181.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
چالشهای فرودگاههای درونشهری در بستر توسعۀ کالبدی ـ فضایی شهرها از ساماندهی فعالیت تا انتقال کارکرد موردکاوی: فرودگاه مهرآباد تهران و حوزۀ تأثیر آن
85
108
FA
رضا
خیرالدین
دانشیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران
reza_kheyroddin@iust.ac.ir
جواد
کمالی
کارشناس ارشد برنامهریزی شهری، دانشگاه علم و صنعت ایران
javadkamali_mup@yahoo.com
10.29252/soffeh.29.4.85
فرودگاهها در آغاز در زمرۀ کاربریهای جداشده و در حاشیۀ شهرها بودند، ولی بهمرور و با توسعۀ ادواری شهرها پدیدهای درونبافتی شدهاند. از این رو کنشگران محلی در برابر این پدیده با یک تناقض آشکار، یعنی تأکید بر نقش فرودگاه درونشهری به دلیل موقعیت مکانی مناسب برای جذب مسافر از یک طرف و ضرورت حفاظت از کیفیت زندگی ساکنان پهنههای همجوار از طرف دیگر، مواجه میشوند. با توجه به چالش مذکور، سؤال این است که رویکردهای اصلی در برخورد با مسائل ناشی از فعالیت فرودگاههای درونشهری کدامند؟ فرودگاههای درونشهری منتقل میشوند یا فعالیت آنها ادامه مییابد؟ در این پژوهش برای پاسخ به این پرسشها از روش تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی استفاده شده و به این منظور و برای مطالعۀ موردی، فرودگاه درونشهری مهرآباد واقع در جنوب غربی کلانشهر تهران انتخاب و حوزۀ تأثیر آن (منطقۀ 9) واکاوی گردیده است. با بازخوانی تجارب جهانی روشن میشود که رویکردهای اصلی مواجهه با مسائل فرودگاههای درونشهری در قالب «تداوم (همزیستی شهر و فرودگاه)»، «تقلیل (تعامل شهر و فرودگاه)»، و «انتقالِ فعالیت (تقابل شهر و فرودگاه)» قابل پیگیری هستند. نتایج تجزیهوتحلیل پژوهشگران تحقیق حاضر پیرامون مسائل اقتصادی، کالبدیـ محیطی، زیستمحیطی، و مدیریتی گویای این واقعیت هستند که ساکنان نواحی اطراف مهرآباد از این چالشها رنج میبرند، بهعلاوه عواید چشمگیری هم از عملکرد فرودگاه ندارند، درحالیکه منفعت غالب ناشی از فرودگاه به کل شهر تهران، منطقۀ شهری، و حتی کشور میرسد. در آخر برای ساماندهی، تعدیل و حل مسائل حوزۀ تأثیر مهرآباد راهکارها و پیشنهادهایی مطرح شده است.
توسعۀ کالبدی ـ فضایی شهر,فرودگاه درونشهری,حوزۀ تأثیر,ساماندهی فضایی,فرودگاه مهرآباد
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100490.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100490_27e3aa0952d8a4bf02e097867ce5bdcf.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
تدوین شکلهای مقتضی مشارکت جمعی در فرایند تأمین مسکن دائم پس از زلزلۀ احتمالی مطالعۀ موردی: منطقۀ 3 شهر ساری
109
126
FA
عبدالمجید
خورشیدیان
0000-0003-0952-8998
استادیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
a.m.khorshidian@gmail.com
10.29252/soffeh.29.4.109
منطقۀ 3 شهر ساری، با توجه قرارگیری در پهنۀ لرزهخیز، از یک سو، و آسیبپذیری ناشی از فرسودگی بافت، از سوی دیگر، در معرض خطر بالای زمینلرزه است. از این رو برنامهریزی برای بازسازی و بهویژه تأمین مسکن دائم پس از زلزلۀ احتمالی ضرورت دارد. یکی از مهمترین بخشهای برنامۀ مزبور ترغیب مشارکت اجتماع محلی در بازسازی مسکن است که چالشهای فراوانی در پی دارد. در مقالۀ حاضر، با توجه به فقدان دستورالعملهای راهنما در زمینۀ چگونگی ایجاد ارتباط میان تلاشهای بازسازی با مشارکت، شکلهای مقتضی مشارکت جمعی در تأمین مسکن دائم پس از زلزله در منطقۀ مذکور بررسی میشود. نتایج این تحقیق میتواند به تسریع و ارتقای کارایی مشارکت جمعی در بازسازی مسکن در شرایط پیچیده و آشفتۀ پس از وقوع زلزله کمک کند.در این تحقیق، با روش نمونۀ موردی و با استفاده از ابزار مشاهده و مصاحبۀ نیمهساختارمند، مضامین اصلی مشارکت جمعی، که از متون تخصصی موضوع برگرفته شدهاند، در منطقه بررسی میشود. انتخاب نمونهها بر اساس نمونهگیری هدفمند و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات میدانی پس از اعتبارسنجی از طریق دریافت نظرات متخصصان به روش دلفی، در تعیین شکلهای مقتضی مشارکت جمعی در بازسازی مسکن دائم در منطقۀ یادشده استفاده شده است.پس از مجموع بررسیها جلب رضایتمندی ساکنان مهمترین «هدف مشارکت» تعیین گردید و خانوارهای آسیبپذیر، سازندگان محلی، و متخصصان محیط مصنوع با عنوان «مشارکتکنندگان کلیدی» بازسازی مسکن شناخته شدند. با توجه به هدف یادشده و زمان و ظرفیت مشارکتکنندگان، «سطح مقتضی مشارکت» در هر یک از مراحل پنجگانۀ بازسازی مسکن تعیین گردید و بر اساس سطوح مزبور «روشهای مشارکت» شامل جلسات جمعی، مصاحبههای انفرادی، و صحبتهای غیر رسمی برای حصول اهداف مشارکت مناسب شناخته شدند. درنهایت «منابع مورد نیاز» برای مشارکت مؤثر ذینفعان در تأمین مسکن دائم شناسایی و در قالب چهار مقولۀ اجتماعی، مالی، فنی، و قانونی دستهبندی شدند.
بازسازی,مسکن دائم,اجتماع محلی,مشارکت جمعی,منطقۀ 3 ساری
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100484.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100484_db26701633234e757dcfbe2b11fb7c34.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
29
4
2019
12
22
تاریخ مفهومی مهندس در نیمۀ نخست دورۀ قاجاریان
127
139
FA
مهرداد
قیومی بیدهندی
دانشیار دانشکدۀ معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
qayyoomi@gmail.com
زهرا
گلشن
محقق تاریخ، دانشنامۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایرانشهر (ایرانشهرپدیا)
golshan60@gmail.com
10.29252/soffeh.29.4.127
امروز لقب رایج معماران با تحصیلات دانشگاهی در ایران «مهندس» یا «مهندس معمار» است، درحالیکه در اروپا، مبدأ نظام آموزش دانشگاهی معماری در ایران، کاربرد چنین عنوانی برای معماران معمول نیست. در عین حال، این لقب میان معماران و دانشآموختگان سایر رشتههای فنی (مهندسان مکانیک، عمران، صنایع و غیره) مشترک است. این اشتراک لفظ نشانۀ نوعی اشتراک در مدلولهاست و احتمالاً مانند هر ویژگی زبانی دیگر، بر امری فرهنگی دلالت دارد. در این مقاله، با رویکرد تاریخ مفهومی و روش تفسیریـ تاریخی، دگرگونیهای مفهوم مهندس در زبان فارسی و دگرگونیهای فرهنگی مربوط به معماری که متناظر با تغییر مفهوم این واژه است، در نیمۀ نخست دورۀ قاجاریان، بهویژه عهد فتحعلیشاه، جستوجو میشود. این جستوجو نشان میدهد که در آغاز این دوره، دگرگونی مفهوم مهندس شامل کاستی گرفتن رنگ معماری و تقویت رنگ نظامی و نقشهبرداری آن است. با آنکه در قدیم، علاوه بر معماران بلندمرتبه و هندسهدان، خبرگان در دیگر فروع علم هندسه، چون علم حِیل نیز لقب مهندس داشتند، در میان دستاندرکاران ساختوساز در دورۀ مورد بحث این مقاله، مهندسانْ تحصیلکردگان فرنگ بودند. متناظر با تغییرات در مفهوم مهندس، بهتدریج کار ساختن بناهای جدید غیرنظامی را هم به این گروه اخیر مهندسان سپردند و گویی ورود معماری اروپایی به ایران بر دوش «مهندس» به معنای جدید آن حمل شد.
مهندس,معمار,دورۀ قاجاریان,تاریخ مفهومی
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100485.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100485_4f86da26286e0d90b187be01b732c570.pdf