دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
نقش دست نگاری استاد در آموزش طراحی
5
18
FA
وحید
صدرام
دانشجوى دکترى رشتة معمارى دانشگاه شهید بهشتی
v_sadram@sbu.ac.ir
حمید
ندیمی
0000-0001-7053-4022
استاد دانشکدة معمارى و شهرسازى، دانشگاه شهید بهشتى
ha-nadimi@sbu.ac.ir
«کُرکسیون» به معنی اصلاح طرح معماری روی میز قضاوت، توسّط استاد و دانشجو در ملاقاتهای آتلیه است. مرسوم است که برخی اساتید، حرف زدن را کافی دانند، صرفاً از آموزش کلاممحور جهت نقد و کمک به پیشبرد کار دانشجو بهره میبرند و آموزش عملی دستنگاری را نادیده میگیرند. در این پژوهش، «دست» و «زبان» به عنوان دو دستمایهی بنیادی کرکسیون معرّفی می شود. یافتههای پژوهش، «تأمّل موازیِ» معلّم، یعنی تأمّل همزمان در «پیشبُرد طرح» و «پیشبُرد شاگرد» را برای جلسات کرکسیون ضروری میداند. تأمّل اوّل، نیازمند «دستنگاری استاد» بر طرح شاگرد در حضور او، و تأمّل دوم، نیازمند توجّه پنهانی استاد به فرایند «یادگیری تقلیدی شاگرد» از دستنگاری استاد است. این مقاله، به معلّمان طرّاحی پیشنهاد میشود که همراه با حرف زدن، با خطکشیدن بر طرح روی میز، از دانشجو «پشتیبانی» کنند.
آموزش طرّاحی معماری,کُرکسیون کلاممحور,دستنگاری,تأمّل موازی,یادگیری تقلیدی
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100247.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100247_07944a68375cdc81c7e18c83e59757f0.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
معماری و کرختی محیطی
19
34
FA
سارا
رحمانی
دانشجوى دکترى معمارى، دانشگاه شهید بهشتی
srhrahmani@gmail.com
معماری بدون حضور مخاطب و واکنش فعال وی شکل نمی گیرد و برای امید به ارتقاء معماری محیط، نیازمند مطالعه واکنش های داوطلبان و استفاده از پسخوراند آن در روند طراحی فضا هستیم. در میان انواع واکنش های مخاطب، واکنش غیرفعال او که نتیجه ناآگاهی، حساسیت نداشتن و بی تفاوتی نسبت به برخی وجوه محیط است و «کرختی محیطی» خوانده می شود، به دلیل مسکوت و پنهان بودن کمتر نمایان است و درحد واکنش های منفی اشخاص، خطرساز محسوب نمی گردد. اما بی توجهی، کرختی و انفعال مخاطب که غالبا هم نسبت به وجوه عالی کیفیت محیط رخ می دهد می تواند در درازمدت طوری محیط را نزول دهد که موجب درخطر افتادن سلامت فرد و تمایل او به ترک محیط گردد. عوامل تاثیرگذار بر ایجاد کرختی محیطی، فقط مولفههای فردی را دربرنمی گیرند بلکه فاکتورهای فردی در ترکیب با ویژگی های طرح محیط مصنوع است که کرختی را تولید و تقویت میکنند. معماری نیز در این زمینه نقش دارد و اگر معمار تحت تاثیر محدودیت و تنگناهای شرایط محیط، در طراحی تساهل کند، امکان پدید آمدن کرختی افزایش می یابد. «عدم تامین الزامات اولیه و ضروریات مورد نیاز مخاطب»، «تکرار و تعدد مصادیق معماری با کیفیت نازل»، «اضافه بار محیطی و ازدحام»، «فقدان برانگیختگی عاطفی در محیط»، «قابلیت پایین محیط در تغییر پذیری و نو شدن»، و «عدم مشارکت محیط در تولید حس تعلق» عواملی هستند که از طرح معماری محیط نشات گرفته و در این مقاله به عنوان خاستگاه های کرختی در رابطه با معماری مطرح شده اند. مطالعه در این عوامل ما را به این نکته رهنمون می کند که بحرانیترین فضاهایی که معماران باید نسبت به احتمال تولید پدیده کرختی محیطی در آن ها حساس باشند و برای جلوگیری از بروز آن اقدام کنند، فضاهای محدود، حمایتی و ارزان قیمت مانند "مسکن حداقل" هستند.
کرختی محیطی,ناآگاهی محیطی,انفعال مخاطب,معماری,مسکن حداقل
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100244.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100244_faacdaeab61ed173bbeabcf438327c51.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
دگردیسی و پایائی شهر و مفهوم آن
35
46
FA
سید محسن
حبیبی
استاد دانشکدة شهرسازى، پردیس هنرهاى زیبا، دانشگاه تهران
smhabibi@ut.ac.ir
دگردیسی مفهوم شهر، دگردیسی حافظه جمعی شهر است که آرام و پیوسته، با دگرگونی شهر، تخریب ها و جانشینی های فضاها و مکانهای شهر، در طول زمان رخ می دهد. همه فرهنگ ها و جوامع در طول تاریخ و با واسطه دو گانه های تخریب و بازسازی، همنشینی و جانشینی رفتارها، هنجارها و کردارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و البته کالبدی و فضائی شکل گرفته و توسعه یافته اند. سنت ساخت و تولید فضا و مکان در طول زمان همواره با ابداع و نوآوری همراه بوده است. در همه تمدن های بشری و شهری، دانش تاریخی زیست سرزمینی در هماوائی با طبیعت پیرامونی و دانش فنی و فناوری زمانه، پیوسته و همیشه آکنده از نوآوری است و سنت ساخت و تولید فضا و مکان بازتاب سه گانه فرهنگ(دانش تاریخی زیست)، دانش فنی زمانه و طبیعت است. نتیجه غائی تبلور فرهنگ، طبیعت و فناوری زمانه در محیط انسان ساخت و رفتارهای جامعه، شکل گیری شهر و فضاهای شهری است و به همین سبب، شهر موجودیتی انسان شناسانه می یابد و تجربه آن نیز انسان شناسانه است، تجربه ای آکنده از آمیختگی ذهن آدمی با محیط پیرامونش، تجربه ای حاکی از ترکیب سه گانه فضا، زمان و مکان در همراهی با حافظه فردی یا جمعی. تجربه ای که منجر به شناختی از شهر می شود که بیش از آنکه حاصل تفکری آگاهانه باشد، به صورت ناخودآگاه بدست می آید. تجربه شهر حاصل ادراکات فردی و جمعی شهروندانی است که فضا، زمان و مکان را با همه حواس پنجگانه خود در می یابند و به یاد می سپارند. تجربه انسان شناسانه شهر، روایت مدنیت شهر است، مدنیتی تبلور یافته در فضا و مکان، مدنیتی که همراه با دگرگونی و دگردیسی مداوم و آرام یا شتابان مکان و فضای شهری دگرگون می شود و دگردیسی می یابد. مدنیتی حاکی از پایائی شهر و مفهوم آن.
دانش تاریخی,زیست سرزمینی,دانش فنی,فناوری زمانه,پایائی,مدنیت,سنت,نووارگی
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100245.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100245_0a0cdc04f3871d14e20ea7d57add4d64.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
بهکارگیری هنرهای ترسیمی کودکان و نوجوانان به عنوان روش مشارکتی در طراحی محیطهای بهتر
47
60
FA
مرجان
شهاب زاده
دانشجوى دکترى طراحى شهرى ،دانشکده معماری، دانشگاه شهیدبهشتی
m-shahabzadeh@sbu.ac.ir
استفاده از روش هنرهای ترسیمی مانند نقاشی و کروکیهای دستی کودکان و نوجوانان در طراحی یکی از روشهای مطلوب در پژوهشهای مشارکتی شمرده میشود چرا که هنرهای ترسیمی بیش از هر روش محاورهای دیگر، کودکان و نوجوانان را به ایجاد ارتباط فکری خود با محیط قادر میکند؛ اما با وجود شناخته شدن این روش در حوزه طراحی محیط، روش "تفسیر دادهها و کاربردهای نتایج به دست آمده" هنوز مبهم مانده است. هدف در مقاله حاضر پاسخ به این سؤال است که « تفسیر داده های روش هنرهای ترسیمی کودکان و نوجوانان چگ.نه انجام می شود و نتایج حاصل از تفسیر داده هاچه کاربردهایی در طراحی محیط های بهتر دارد ؟» با توجه به این هدف مقاله با روش تحلیلی – توصیفی به معرفی روشهای تحقیق مشارکتی هنرهای ترسیمی کودکان و کاربردهای آن در طراحی شهری با استفاده از مرور متون پیشین میپردازد و در این راستا نمونه موردی را به صورت مبسوط شرح میدهد که با استفاده از ابزارهای متداول هنرهای ترسیمی، با مشارکت 90 نوجوان 12 تا 16 سال دختر و پسر در مدارس شهر شیراز انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که روش تفسیر نقاشی و روش های ترسیمی کودکان اغلب با روش تحلیل محتوا و یافتن الگوهای فکری مشترک کودکان و نوجوانان انجام می شود و به کار بستن این روش، درک بهتری از نحوه ادراک و مطالبات از محیط و ترجیحات مکانی کودکان و نوجوانان در اختیار طراحان قرار میدهد
هنرهای ترسیمی,طراحی و نقاشی کودکان و نوجوانان,طراحی شهری مشارکتی,ادراک و ارزیابی محیط
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100246.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100246_03009e37364e340f3bcb5ccdf414cf2e.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
طراحی شهری پایین به بالا (مفاهمه ای) تدوین دستورکار فرآیند طراحی شهری مشارکتی با رویکرد شارت نمونه موردی: طرح احداث ایستگاه مرکزی مترو در میدان ساعت تبریز
61
84
FA
مهدیه
باقرزاده خسروشاهی
کارشناسى ارشد طراحى شهرى،
دانشکده معمارى و شهرسازى
دانشگاه شهید بهشتى
mahdiekhosroshahi@gmail.com
میدان ساعت به عنوان مرکز منطقه فرهنگی و تاریخی شهر تبریز، از گذشته به عنوان مرکز ارتباط محلات اعیان نشین شهر محسوب می شود. به نحوی که اکثر اهالی آن تعلق خاصی را نسبت به آن محل احساس می کنند و با توجه به تغییرات تدریجی در آن محل، تعداد زیادی از کسبه از گذشته در آن محل ساکن هستند و این مشاغل دست به دست به پسران آنها منتقل می شود، که باعث ایجاد انس و الفت خاص آن افراد به این محل شده است. اما متاسفانه طی چند سال اخیر به دلیل شناسایی بخشی از آن محل در زمره ی بافت های فرسوده و احداث ایستگاه مرکزی مترو، شهرداری تصمیم به تخریب تعداد زیادی از مغازه ها گرفته که موجب نارضایتی و به گفته خود کسبه آواره شدن آنها گردیده است.این در حالیست که، طی چند دهه گذشته هزینه های بسیار سنگینی در نظام های برنامه ریزی جهان معاصر بدلیل تحمیل ارگان های حکومتی، منطقه ای و محلی با اتکاء بر رویکرد حاکمیت "بالا به پایین" پرداخت شده است. اما، بدلیل انقطاع و بیگانگی اجتماع محلی و حکومت، بدلیل توزیع ناعادلانه قدرت عملاً با تسلیم شدن سرمایه های اجتماعی و احساس ضعف و بی قدرتی جامعه در برابر حاکمیت مواجه می شویم.بر این اساس، در این مطالعه، با هدف تبیین "فرآیند طراحی شهری مشارکتی" تلاش شده که، با تمرکز بر فرآیند و تاکید بر سرمایه های اجتماعی و نگرشی دارایی مبنا، مشارکت واقعی ساکنین محلات محقق شود. بنابراین، الگوهای عملیاتی طراحی شهری رایج در ایران به همراه روش های مشارکت برای شرایط موجود مناسب سازی شده است.یافته های این مطالعه نشان می دهد، این الگو امکان تعامل گروهی، فرصت کشف دقیق و واقعی مسائل و قابلیت های فضاهای مختلف را فراهم می کند. و شهروندان نقش فعالی در فرآیند تهیه طرح به عهده می گیرند
طراحی شهری پایین به بالا,رویکرد دارایی مبنا,شارت
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100248.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100248_13e0016df2a81c7e010f38138bcada17.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
فرصتها و موانع بهکارگیری رهیافت همکارانه در پایهگذاری ساختار سیاستگذاری یکپارچه در شهر تهران
85
118
FA
زهره
عبدی دانشپور
استاد دانشکده معمارى و شهرسازى، دانشگاه شهید بهشتى
z_danesh@sbu.ac.ir
وحیده
ابراهیمنیا
0000-0002-6391-1130
دانشجوی گروه شهرسازی، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
vahide.ebrahimnia@gmail.com
برنامهریزی شهری با عرصههای سیاستگذاری چندگانهای رو به رو است که رویارویی با آنها در جوامع گوناگون در زیرسیستمهای تصمیمگیری بخشی یا در واحدهای جغرافیایی-اداری مجزا و بیارتباط با یکدیگر به بیکفایتی در سیاستگذاری در رویارویی با مشکلات میانجامد و موجب پیدایش مشکلات بازرخدهنده و گاه گشودهناشدنی میشود.. دو دسته ی کلان و چندگانۀ تصمیم گیران و سیاست گذاران؛ در بخش عمومی بر پایه ی دستور کارها و وظایف متفاوت خود، و در بخش خصوصی برحسب انگیزههای متفاوت خود، درک متفاوتی از ماهیت مشکلات شهری و مسیرهای سیاستگذاریبرای گشودن این مشکلات دارند. در چنین سیستم پیچیده و چندسطحی سیاستگذاری شهری، ایجاد یکپارچگی و هم رأیی در دستورکارها، اهداف، درک مشکلات شهری و اجرای سیاستها با دشواریها و کشمکشهای ناشی از منافع متناقض ذی نفعان روبهرو است. رهیافت همکارانه در برنامهریزی شهری با توجه به روابط قدرت آشکار نیروهای رسمی و غیررسمی هدایتکنندۀ اندیشههای راهنمای تصمیمها و سیاستها و درنظرگرفتن کشمکشهای ناشی از منافع متناقض عوامل تصمیمگیری و سیاستگذاری چندگانه در سیستمهای شهری، سازوکاری را معرفی میکند تا با برقراری ارتباط میان دانش تخصصی برنامهریزی با دانش محلی افراد و گروهها، امکان حرکت به سمت یکپارچگی در سیاستگذاری و برنامهریزی فراهم شود. در شهر تهران نهفقط عوامل تصمیمگیری و سیاستگذاری چندگانهای در سطوح فراشهری، شهری و خُردشهری به تولید تصمیم و سیاست و اجرای سیاستهایی برای عناصر متشکلۀ بخش عمومی مختلف میپردازند، بلکه تصمیمها و سیاستهای مربوط به این بزرگشهر بهعنوان پایتخت کشور، از سوی عوامل تصمیمگیری در سطح ملی نیز شکلگرفته و اجرا میشوند. با وجود چندگانگی ذی نفعان در بخش عمومی با قدرت تصمیمسازی، تصمیمگیری و سیاستگذاری در شهر تهران، رهیافتی که عمل برنامهریزی شهری در ایران را میتوان در آن چارچوب قرارداد به منافع، اهداف، تصمیمها و سیاستهای عوامل تصمیمگیری و سیاستگذاری چندگانه (در هردو بخش عمومی و خصوصی) و نیز به امکان وجود ناسازگاری، ناهماهنگی و تضاد میان اهداف، تصمیمها و سیاستهای این عوامل تصمیمگیری چندگانه همواره بیتوجه بودهاست. هدف های دوگانه ی این مقاله، نخست) پراختن به نقش تحلیل فرصتها (به عنوان نیروهای پیش برنده) و موانع (به عنوان نیروهای بازدارنده) استفاده از رهیافت همکارانه برای سیاستگذاری یکپارچه در شهر تهران و شفاف کردن آن و دوم) ردیابی و بکارگیری "روش های تحلیلی" برای شناسایی فرصت ها و موانع بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه است که در فرایندی متشکل از چهار مرحلۀ اصلی طراحیشدهاست. در دو مرحلۀ نخست و دوم، با ماهیت توصیفی- تحلیلی، به چارچوبهای نظری پشتیبان و تشکیلدهندۀ سیاستگذاری یکپارچه و رهیافت همکارانه در برنامهریزی شهری پرداخته می شود. در این دو مرحله از روش تحلیل محتوای کیفی برای بازبینی و تحلیل متون مرتبط با سیاست گذاری یکپارچه و رهیافت همکارانه در برنامه ریزی شهری، و تحلیل یافته های حاصل از این بازبینی (اطلاعات ثانویه) و ترکیب آنهها در مناسبت با اهداف این مقاله استفاده شد. با استفاده از برونداد این دو مرحله و روشهای بهکاررفته، نویسندگان مقاله توانستهاند فرصتهایی را شناساییکنند که رهیافت همکارانه برای پایهگذاری ساختار سیاستگذاری یکپارچه ایجاد می کند. در دو مرحلۀ تحلیلی سوم و چهارم، برپایۀ یافتههای دو مرحلۀ نخست و دوم و با به کارگیری روش های "انتخاب نمونه ی انتقادی"، "تحلیل محتوای کیفی اسناد" و "تحلیل میدان نیرو" روش پیشنهادی در این مقاله برای تحلیل فرصت ها و موانع بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه در شهر تهران معرفی می شود و به کار می رود تا هدف پژوهش پایه ی این مقاله، برآورده شود. دستاوردهای مقاله نخست تدقیق ارتباط دو زمینه ی پژوهشی "رهیافت همکارانه" و "سیاست گذاری یکپارچه" در برنامه ریزی شهری و دوم کوشش در معرفی عناصر اصلی اصول پایه ی بکارگیری رهیافت همکارانه برای سیاست گذاری یکپارچه در شهر تهران و بکارگیری آنها، همچون چارچوبی برای تحلیل و یافتن فرصت ها و موانع به کارگیری رهیافت همکارانه برای سیاستگذاری یکپارچه در شهر تهران، است. در زمینه ی بکارگیری روش های تحلیل نیز دستاورد این مقاله استفاده و کوشش در تعیین چگونگی مناسبت فن تحلیل میدان نیرو برای بکارگیری در برنامه ریزی شهری است.
سیاستگذاری یکپارچه,رهیافتهای یکپارچۀ برنامهریزی شهری,رهیافت همکارانه در برنامهریزی شهری,تحلیل فرصتها و موانع بهکارگیری رهیافت همکارانه,برنامهریزی فضایی,شهر تهران
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100249.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100249_aa4cbd04c64476848e6c90ecf177aaee.pdf
دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی
صفه
1683-870X
2645-5900
25
1
2015
09
23
نقد جایگاه بناهای میانافزا در محوطههای تاریخی از منظر اسناد بینالمللی
119
138
FA
رضا
ابوئی
استادیار دانشگاه هنر اصفهان
r.abouei@aui.ac.ir
نسیم
جعفری
دانشجوى دکترى مرمت دانشگاه
هنر اصفهان
n.jafari11@yahoo.com
موضوع مرمت در طی تاریخ تطّور خود به موازات توسعه دانش و تجربه بشری و طی فراز و نشیبها، به تدریج به حوزههای وسیعتری گسترش یافت. نظریهپردازیها و شکلگیری تجارب گوناگون مرمت در جای جای جهان از قرن هیجده به بعد و به ویژه در نیمهی اول قرن گذشتهی میلادی و در عرصههای معماری و شهرسازی، غنا و پشتوانهی عظیمی را برای این دانش رقم زد. ایجاد نهادهای جهانی، تسهیل روابط بینالملل و شکلگیری توافقنامههای متعدد جهانی در این سده، زمینهساز گسترش هرچه بیشتر دانش و تجربهی مرمت، همگرایی، تحولات وسیع و چارهجویی مسائل مشترک در بین جوامع گردید. موضوع چگونگی شکلگیری ساختارهای جدید در محوطههای تاریخی از جمله مسائل مطرح در این اسناد جهانی بوده است. از حدود سه دهه پیش، گله از فراوانی واحدهای مخروبه در بافتهای تاریخی و بلاتکلیفی مالکین در «چگونه ساختن» در ادبیات مرمت شهری کشور گزارش شده است. همین مسأله در انفعال جامعهی دانشگاهی، دستگاههای مسئول و مدیریت شهرهای تاریخی در سالهای اخیر به گسترش بسیار در مقیاس «پهنههای فرسودهی» تاریخی منتهی گردیده است. بیم آن میرود که تأخیر بیشتر به نفی تداوم، هویت تاریخی و جایگزینی «شهرسازی تعویضی» در این عرصهها بیانجامد. کندوکاو اسناد جهانی شکل گرفته طی قریب هفت دهه در قرن گذشته فرصت و پشتوانه مغتنمی است که این نقطه نظرات استخراج و به کار بسته شوند. «چگونگی و معیارهای طراحی و شکلگیری بناهای میانافزا در محوطههای تاریخی از منظر اسناد بینالمللی» سؤال تحقیق حاضر است. روش علمی تحقیق بصورت تحلیل محتوا است. تعاریف پایه در زمینهی نوسازی و بافتهای تاریخی در این مقاله به علت جلوگیری از اطالهی کلام و با فرض دانش پایهای مخاطب متحصص حذف گردیده است. طی این روش و به منظور تحقق اهداف پژوهش، دادههای تحقیق مشتمل بر مواد و مفاد قطعنامهها، دستورالعملها، منشورها و سایر اسناد راهبردی مربوط که در خصوص نوسازی در بافتهای تاریخی نظرها و پیشنهادهایی در پی داشته اند، تحلیل گردیدهاند. مطالعهی این پژوهش کتابخانهای و روش آن یافتهاندوزی و با استناد به همین اسناد و توافقنامههای جهانی بوده است. براساس مطالعات اولیه، معاهدات مرتبط گزینش و تحلیل شده اند. در نهایت با تحلیل دادههای گردآوری شده، طبقهبندی اسناد مذکور از منظر نفی، پذیرش و یا تشویق ساختارهای جدید در محوطههای تاریخی تدوین و با تحلیل هریک نتیجهگیری و نتایج لازم اتخاذ گردیده است. همچنین عرضه ی وجوه مشترک، توصیهها و راهکارهای اساسی، و ذکر کاستیهای آنان، به انضمام معرفی اسناد واجد راهکارهای اجرایی همساز و همسان با نیازهای جامعهی ایران از نتایج دیگر این پژوهش است
اسناد بینالمللی,بافت تاریخی,حفاظت شهری,بناهای میانافزا
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100243.html
https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100243_9baa73ec5f5f093508e16ccecad36252.pdf