@article { author = {Emadian Razavi, Seyedeh Zeinab and Fakhroddin Tafti, Mohamad Mehdi}, title = {Ekhvan-os-Safa on Nature}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {5-14}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {Ekhvan-os-Safa (literally the Fraternity of Earnestness) was a prolific activist group of scholars whose work greatly influenced the Islamic thought in later centuries. Written in a straightforward language understandable for all, their encyclopedic treatises refer to all available sources with no prejudice towards any religion or belief. They broadly cover four key subjects: mathematics, natural sciences, philosophy and logic, as well as canon law. In their view: the cosmos is a unified whole; the material world is a reflection of a Platonic archetypal world; numbers have a Pythagorean significance in addition to their quantification property; there is a nine-tiered hierarchy of existence; the created world is subject to continuous manipulation by its divine Creator; and the human being resembles the universe. It is argued that the impact of these beliefs could be traced in the features of Persian Islamic architecture such as unity of elements, hierarchy, and use of a symbolic geometry and proportions.}, keywords = {}, title_fa = {پژوهشى در طبیعت شناسى اخوان الصفا در نسبت با معمارى اسلامى ایران}, abstract_fa = {مقالة حاضر در سه بخش تنظیم شده است. در بخش اول، به منظورشناخت اندیش ههاى اخوان الصفا (گروهى از متفکران قرن چهارم هجرى که دیدگاه آنان در خصوص طبیعت بر جها نشناسى متفکران اسلامى قرون بعدى تأثیرگذار بوده است)، اطلاعاتى کلى پیرامون هویت، مذهب، ویژگیهای رسائل، و اهداف آنها بیان میگردد. دربخش دوم، در خصوص اندیشه هاى اخوان الصفا دربارة طبیعت ، شامل نظریة وحدت وجود، تلقى جهان مشهود به عنوان تمثیلى از عالم غیب، نقش اعداد در شکل گیرى جهان، سلسله مراتب وجود، تصرف دائمى خداوند در عالم مخلوقات، نقش طبیعت در عالم تحت القمر به عنوان یکى از قواى نفس کلى، و تشابه عالم صغیر و کبیر، سخن گفته میشود و در نهایت در قسمت سوم، با برشمردن ویژگى هایى از معمارى اسلامى ایران از جمله وحدت اجزا، سلسله مراتب، استفاده از اشکال هندسى کامل و داراى معنى رمزى و تمثیلى، و همچنین کاربرد اعداد خاص در تزیینات و تقسیمات فضا، ردپاى طبیعت شناسى اخوان در این معمارى دنبال شده و نسبت بین آنها آشکار میشود..}, keywords_fa = {اخوان الصفا,طبیعت,معمارى اسلامى,جهان شناسى,وحدت,سلسله مراتب وجود}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100174.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100174_baa4dcfc826518065acb519360ef89ef.pdf} } @article { author = {Naderi, Najmeh and Jadidi, Ali and Nadimi, Hamid}, title = {Refutation, Verification or Reflection? Formulation of Persian Architecture Principles by Pirnia}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {15-24}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {Architect, conservator, scholar and academician, Mohammad Kareem Pirnia (1918~1995) lent his life to the study and conservation of Persian architecture. The result of his doctrinaire study was his formulation of ‘five principles’ for Persian architecture. This paper reviews the evolution of this thought by reviewing his papers, interviews, prefaces, and books. His intellectual evolution is also explained in parallel to his early childhood in a historic city and enjoyment of watching traditional masons at work; his professional life as technical deputy of the then Organization for Preservation of Historic Monuments; his response to a modernist environment wary of tradition; and his contributions to the academic studies. His sources of inspiration and information include meticulous observation of historic buildings, learning from traditional masons, and reflection on his findings.}, keywords = {}, title_fa = {انکار، اثبات یا تأمل؟پیرنیا و احراز اصول معمارى ایرانى}, abstract_fa = {اندیشمندان بسیارى اعم از ایرانى و غیر ایرانى، سعى در فهم واشاعه ى بنیان هاى معمارى ایران در طول سالیان داشته اند؛ استاد محمدکریم پیرنیا نیز از جملة این اشخاص بوده و استخراج و تدوین اصول پنجگانة معمارى ایرانى نیز از نتایج تلاش هاى اوست. با توجه به بازخورد و واکنش هاى متفاوتى که امروزه در برابر این اصول وجود دارد، هنوز کارایى آنها در معمارى امروز ایران مورد ارزیابى قرار نگرفته است. اما پیش از آن باید به این مسئله پاسخ داد که اصول یادشده تا چه حد برآمده از تحقیق علمى بوده اند؟در این مقاله سعى شده تا با تأمل بیشتر در زندگى معمارانه و گفته ها و نوشته هاى استاد پیرنیا ریشه، زمینه، و نحوة بروز و رشد این اصول آشکارتر شود و به نوعى اعتبار درونى اصول مورد بررسى قرار گیرد. باشد تا راه آنان که در ادامة هدف وى براى خود مسئولیتى احساس مى کنند، هموارتر شود.}, keywords_fa = {پیرنیا,معمارى ایران,اصول معمارى ایرانى مردم وارى,درون گرایى,پیمون,نیارش,خودبسندگى,پرهیز ازبیهودگى}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100168.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100168_19b05120bcf68b0de362b031bd144fd9.pdf} } @article { author = {Mahdavipour, Hossein and Shariatrad, Farhad}, title = {Professionalism of Architectural Graduates: the Role of Final Design Course}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {25-37}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {The current Bachelor of Architecture curriculum has been taught for the past eight years. In this curriculum, the last course is called Final Design in which the students design a project in its entirety drawing on all their studies and demonstrating their capacity as professional architects. This paper reports the results of a survey undertaken amongst graduates of architecture of Yazd University on the impact of this course on their professional activity. The results indicate that this course plays its supposed role in developing students’ professional capacity, yet it would be more effective if during its presentation: the design process is supervised; the design problem is more carefully chosen in terms of size and scope; and efficient use is made of other professionals during project design and its assessment.}, keywords = {}, title_fa = {ارزیابى نقش درس طرح نهایىدر توان حرف هاى دانش آموختگان معمارى دانشگاه یزد}, abstract_fa = {با اینکه دانشکده هاى معمارى با هدف تربیت نیروى کارآمد براى طرح و سازمان دهى فضاى زیست انسان شکل گرفته اند، به نظرمى رسد عمدتاً هم راستا نبودن نیاز جامعه با برنامه هاى آموزش معماران و تأثیر آن بر میزان توانایى دانش آموختگان، موجب تحقق نیافتن این هدف در کار حرف هاى معمارى شده است. از طرفى با توجه به نیازهاى جامعه و نزدیکى ماهیت دروس طراحى معمارى با حرفة معمارى، همواره این دروس کارگاهى نقش عمده اى در تربیت توانایى هاى دانش آموختگان داشته است؛ بنا بر این کنترل عملکرد تک تک دروس طراحى معمارى در انجام این رسالت حایز اهمیت است. در این مقاله، طرح نهایى کارشناسى، به عنوان آخرین مرحلة سنجش توانایى دانشجو و فرصتى براى به کارگیرى یافته هایش، قبل از فراغت وى از تحصیل، بررسى شده است. پرسش اصلى مقاله با هدف بررسى کمى و کیفى تأثیر این درس در آیندة حرفه اى دانش آموختگان، این گونه مطرح مى شود که، با توجه به نیاز هاىواقعى جامعه و گذشت سال ها از آموزش دروس طراحى معمارى در دانشکدة معمارى یزد، آیا دروس طراحى معمارى (در اینجا طرح نهایى) درتوان حرفه اى دانش آموختگان معمارى نقش داشته است؟ در این نوشتار، ضمن بررسى تعریف سرفصل دروس معمارى از درس طرح نهایى، اطلاعات حاصل ازپرسش نامه هایى، که در اختیار دانش آموختگان قرار گرفته بود، تجزیه و تحلیل شده و در پایان، با توجه به قیاس اهداف سرفصل و نتایج حاصل از پرسش نامه ها، به بیان نظرات تحلیلى و راهکارهاى کلى پرداخته شده است.}, keywords_fa = {طرح نهایى,طراحى معمارى,دانش آموخته ى معمارى,توان حرفه اى,حرفه اى شدن,سرفصل دروس معمارى}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100170.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100170_ca37ce97efa592365b68005f904ed0de.pdf} } @article { author = {Bagherzadeh Kosroshahi, Mahdieh}, title = {Recognizing the Meaning of Sa’at Square, Tabriz: A Hermeneutical Analysis of the Urban Space}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {38-54}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {This paper first reviews theories on hermeneutics in light of the work of phenomenologist thinkers such as Schleiermacher (1176~1834), Dilthey (1833~1911), Heidegger (1889~1976) and Gadamer (1900~2002). A checklist is then prepared employing key hermeneutical concepts for studying urban spaces. This checklist is then used for recognizing diverse meanings in the Sa’at Square, Tabriz City. To undertake an empirical research to reread this square, the grounded theory method using Glaser’s approach was used.}, keywords = {}, title_fa = {در جستجوى معناى فضاى شهرىبه کمک علم هرمنوتیک؛بازشناسى معناى نهفته در میدان ساعت تبریز}, abstract_fa = {ما در زندگى روزمره فضاهاى شهرى مختلفى را که حیات واقعى در آنها جریان دارد و صحنة واقعى حادثه است، تجربه مى کنیم. به این معنى که مکان ها با زندگى و تجربة شهروندان ارتباط مى یابند. درنتیجه تحلیل فضاهاى شهرى با توجه به اینکه بستر حیات مدنى شهر است، به رابطة بین مردم، فعالیت هاى آنان، و فضاهایى که خلق مى کنندیا در آن سکونت مى کنند، معطوف مى شود. فضاهایى که خاطرات جمعى و فردى را در خود انباشته اند و هریک معناى خاصى به آن فضا مى بخشند. حال این پرسش مطرح مى شود که: بازشناسى معناى فضاهاى شهرى به چه روشى امکان پذیر است؟ در واقع هدف این مطالعه، ارائة روشى است که امکان بازشناسى معناى فضاى شهرى را با بهره گیرى از سیر تحول علم هرمنوتیک، در کنار کمک گرفتن از مى کند تا با پیش گرفتن رویکردى کیفى به شناخت ابعادى از معناىواقعى میدان ساعت تبریز دست یابد. تدوین شده است. ابتدا چهارچوب مفهومى و دیدگاه هاى چهار اندیشمند متقدم هرمنوتیک مورد بررسى قرار گرفته است. سپس چهارچوب تحلیلى پژوهش به صورت محورهاى پرسش ارائه شده و در نهایت در قسمت نمونة مطالعه شده به بازشناسى معناى میدان ساعت تبریز پرداخته شده است.یافته هاى این مطالعه نشان مى دهد که مى توان فرآیند جستجوى معناى نهفته در فضاهاى شهرى را با بهره گیرى توامان از علم هرمنوتیک و تئورى زمینه اى صورت داد. بر همین اساس با استفاده از مفاهیم ارائه شده در سیر تکاملى علم هرمنوتیک، مراحل کار به منظور انجام مصاحبه با شهروندان به روش کیفى تدوین و پیشنهاد شده است.}, keywords_fa = {فضاى شهرى,معن ا,علم هرمنوتیک,تئورى زمینه اى,میدان ساعت تبریز}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100171.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100171_a11279339df887aa29afeed38232ad7e.pdf} } @article { author = {Sharifzadegan, Mohammad Hassan and Ebrahimi, Ahmad Reza}, title = {Applying Cellular Automata to Modeling Urban Development}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {55-74}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {A cellular automaton consists of a regular finite grid of cells, each in one of a finite number of states. A set of rules defining the state of neighboring cells is defined relative to the specified cell. An initial state is selected by assigning a state for each cell and a new generation is created, according to some fixed rules that determine the new state of each cell in terms of the current state of the cell and the states of the cells in its neighborhood. Cellular automata have been applied in diverse disciplines including biology, chemistry and genetics. This paper explains the result of using cellular automata for modeling urban land use. It is demonstrated that simple spatial rules may lead to complex urban behavior. Using logistic regression models, influential factors are quantified explaining the mechanisms of change. Furthermore, the model identifies cells with high land use conversion potential.}, keywords = {}, title_fa = {مد لسازى تغییرات فضایىِ کاربرى زمین و توسعة شهرىبا استفاده از مفهوم ماشینهاى سلولى}, abstract_fa = {شناخت مکانیزم هاى رشد و توسعة شهرهاى معاصر به سبب ماهیت غیر خطى و پیچیده شان از حیطة درک و تحلیل روش هاى سنتى مدل سازى خارج است. چرا که روش هاى سنتى عموماً ایستا، خطى، و مبتنى بر تئورى سیستم هاى ساده (بالا به پائین، کل به جزء یا قیاسى) اند. از این رو براى مدل سازى سیستم هاى پیچیدة شهرى ، کشف روش هاى جدید مدل سازى که پویا، غیر خطى، گسسته، و پایین به بالا یا جزء به کل (استقرایى) باشند، ضرورى مى نماید. پژوهش پیشِ رو سعى دارد به معرفى، تشریح، و به کار گرفتن یکى از تکنیک هاى متأخر، مطرح، و روزآمد این حوزه، یعنى مدل هاى مبتنى بپردازد. این مدل که در اینجا « ماشین هاى سلولى » بر مفهوم نوینِ براى درک قواعد فضایى دینامیک هاى رشد شهرى به کار برده شده، از طریق تلفیق با ظرفیت هاى سیستم اطلاعات جغرافیایى و نزدیکى به عنوان رهیافتى جدید در مدل سازى RS ذاتى با تصاویر ماهواره اى فضایى مطرح است. مدل مذکور توسعة زمین و گسترش تاریخى شهر را بر پایة نزدیکى به بزرگراه ها، دسترسى به امکانات حمل و نقل عمومى و خدمات، وضعیت کاربرى هاى همجوار و... و بر اساس یک ساختار سلولى و شبکه اى 4 منظم دست کم از طریق داده هاى دو مقطع زمانى و با استفاده از روش هاى مدل سازى احتمالات و فرآیندهاى تصادفى، شبیه سازى مى کند. قواعد سادة فضایى در این مدل به رفتارهاى پیچیده تعمیم مى یابد تا از طریق بازتولید تجریدى این قواعد، جستجوى تأثیرات ترکیبى سیاست ها و اقدامات برنامه ریزانه، فعالیت هاى جامعه، رفتارهاى فردى و دیگر محرک هاى توسعة شهرى را براى برنامه ریزان فراهم آورد. با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک مى توان متغیرهاى مؤثر در تغییرات فرآیند توسعه را تعیین کرده و بدی ن ترتیب برآوردى از مکانیزم تغییرات مورد اشاره به دست آورد. در این پژوهش شهر سیرجان آزموده شده است؛ با این مدل روند توسعة شهر در دور ههاى مختلف از سال 1320 تا 1383 از نظر کارآیى مکانیس مهاى مؤثر بر رشد شهر و تغییرات کاربرى زمین و اهمیت نقش عوامل تأثیرگذار بر آن بررسى شده است.}, keywords_fa = {مدل کاربرى زمین,ماشین هاى سلولى,مدل رگرسیون لجستیک}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100176.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100176_4aece9b62d433be4320c91d61bef67df.pdf} } @article { author = {Mohammadzadeh, Razieh}, title = {Physical Retrofit of Historic Fabrics: Qazvin Historic Fabric}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {75-94}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {Historic fabrics include valuable information on the course of their evolution—sometimes in exceptional natural surroundings—and demonstrate unique spatial arrangements and structures that are typical of the successive stages in their history. Nevertheless, many of these fabrics are vulnerable in a disaster, which necessitates their retrofitting. Retrofitting historic fabrics is not only comprised of physical interventions to strengthen important structures, but also includes improving the resilience of its inhabitants. Located in a seismic area, Qazvin City has witnessed strong devastating earthquakes. This paper proposes recommendations for retrofitting the historic fabric of Qazvin by both increasing the seismic resistance of structures as well as building capacity, trust and motivation in the community of inhabitants for conservation of their historic fabric.}, keywords = {}, title_fa = {مدیریت ایمن سازى کالبدى باف تهاى تاریخىدر برابر زلزله؛مورد مطالعاتى: بافت تاریخى قزوین}, abstract_fa = {میراث فرهنگى و بافت هاى تاریخى ذخایر اجتماعى هستند که جانشینى ندارند و گویاى سنت هاى ارزشمندى هستند، اما متأسفانه این بناها در مناطق نه تنها فرسوده اند، بلکه زیرساخت ها و جداره هاى آن ها قدیمى است و در برابر سوانح طبیعى، مانند زلزله، مقاوم نیستند. از این رو شناخت آسیب پذیرى بافت هاى تاریخى و راهکارهاى ایمن سازى آن ها در مناطق زلزله خیز از جمله چالش هاى مدیران این قبیل جوامع است.با توجه به استقرار استان قزوین بر روى پهنة لرزه خیز و سابقة زلزله هاى شدید در این منطقه، شهر قزوین و خصوصاً بافت تاریخى آن در معرض زلزله هاى شدید بوده است. این امر لزوم توجه و تأکید ویژه به موضوع کاهش آسیب پذیرى، خصوصاً ایمن سازى کالبدى بافت تاریخى، را مى رساند. در مقالة حاضر، ضمن بررسى متون تخصصى و تجربه هاى جهانى و راهکارهاى سازمان هاى بین المللى، آسیب پذیرى هاى بافت تاریخى قزوین تحلیل و به موضوع ایمن سازى کالبدى آن از دو دیدگاه مدیریتى تشکیلاتى و منظر شهرى پرداخته مى شود. لازم به ذکر است راهکارهاى مدیریتى تشکیلاتى باید در قالب مدیریت جامع شهرى انگاشته شود و راهکارهاى ایمن سازى منظر شهرى نیز از دو بخش منظر عینى و منظر ذهنى مطالعه گردد.در این مقاله ضمن اتخاذ روش تحقیق توصیف ى تحلیلى با رویکرد کیفى نتیجه گیری می شود که، با تلفیق راهکارهاى سخت افزارى (مهندسى) و نرم افزاری(مدیریتى – آموزشی) در بافت تاریخى قزوین، نه تنها می توان به استحکام بخشى عناصرسازه اى و غیرسازه اى پرداخت، بلکه با سازمان دهى مردمى، به اعتمادسازى و مشارکت مردم در حفاظت و نگهدارى بافت دست یافت شایان ذکر است که، منظور از ایمن سازى بافت تاریخى قزوین ارتقاى دانش اهالى و افزایش توان جامعه در نگهدارى بهینه و مراقبت درجلوگیرى و کاهش تخریب در مقاطع زمانى قبل، حین، و پس از زلزله است. به بیان دیگردر این مقاله بر عرضة راهکارهاى مدیریتى به همراه تمهیدات مهندسى تأکید شده است که، متخصصین و اهالى را قادر به ایجاد ایمنى مطلوب در کالبد بافت میکند.}, keywords_fa = {ایمن سازى,بافت تاریخى,زلزله,قزوین}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100178.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100178_01981c7e970f1c984f2de4151f9f7d71.pdf} } @article { author = {Goldar, Fatemeh}, title = {Architectural Chronology in Meaning in Western Architecture}, journal = {Soffeh}, volume = {22}, number = {4}, pages = {95-106}, year = {2012}, publisher = {Shahid Beheshti University}, issn = {1683-870X}, eissn = {2645-5900}, doi = {}, abstract = {Christian Norberg-Schulz (1926~2000), Norwegian architect, architectural historian and theorist has written extensively on architecture. A review of his theoretical works demonstrates a notable shift from the analytical and psychological concerns in his earlier writings to the issue of phenomenology of place. He is one of the first architectural theorists to introduce the philosophy of Martin Heidegger (1889~1976) to architecture. Meaning in Western Architecture (1974) is among his earlier books, which presents his peculiar chronological classification of Western architecture in light of changes in human existence and the role of meaning throughout history. This paper presents an analytical criticism of this book to explain the meaning and purpose of his methodology and chronological classification.}, keywords = {}, title_fa = {طبقه بندى تاریخ معمارى درتاریخ نامة معنا در معمارى غرب}, abstract_fa = {این مقاله با هدف شناسایى ادوار و مفاهیم طبقه بندى تاریخ معمارى در تاریخ نامة معنا در معمارى غرب تهیه شده است. این کتاب یکى از تاریخ نامه هاى مطرح غربى است و نویسندة آن، نوربرگ شولتس در زمرة مورخان صاحب نظر و متفکر در حوزة تاریخ معمارى به شمارمى رود. بررسى این تاریخ نامه حاکى از آن است که، مورخ تاریخ را برمبناى مراحل تغییر و تحول معمارى تقسیم بندىِ کرده است. مورخ در بررسى تاریخ متوجه تغییر معانى وجودى و به تبع آن تغییرات پایگاه وجودى انسان در معمارى بوده است. تقسیم بندى تاریخ، نشان دهندة مراحل تغییر در معمارى در طول تاریخ است. درهریک از این مراحل، معنا در تاریخ معمارى غرب دستخوش تحولاتى شده است. فصل هاى کتاب بیان مراحل یا ادوار تاریخ معمارى غرب است. بخشى از این مقاله به معرفى ادوار دوازده گانة تاریخ معمارى غرب در تاریخ نامة معنا در معمارى غرب اختصاص دارد. پس از آن نسبت میان این دوره ها وشکل و همچنین بر نام گذارى دوره ها و اختصاص دادن چند نام به برخى دوره ها توجه مى شود. در بخش دیگر مقاله مفاهیم طبقه بندى به کاررفته در تاریخ نامه، خصوصاً دوره و سبک، بررسى و معناى هر یک بنا بر چگونگى کاربرد آن در تاریخ نامه تبیین مى شود. به این ترتیب مفاهیم طبقه بندى تاریخ و چگونگى شناسایى ادوار تاریخ معمارى در تاریخ نامة معنا در معمارى غرب استخراج مى شود که، زمینه ساز تکمیل تحقیقات پیرامون طبقه بندى و دوره بندى تاریخ معمارى است؛ مبحثى که لازم براى تدوین تاریخ معمارى ایران به شمار مى رود.}, keywords_fa = {تاریخ معمارى,طبقه بندى,دوره بندى,دوره,ادوار تاریخ معمارى غرب,معنا در معمارى غرب,کریستیان نوربرگ شولتس}, url = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100180.html}, eprint = {https://soffeh.sbu.ac.ir/article_100180_66193687575c4849742e1bc0a7aa8de1.pdf} }