نفیسه صرامی؛ کاظم مندگاری؛ هادی ندیمی
چکیده
یکی از مفاهیمی که در حوزة معماری از آن سخن گفته میشود، مفهوم تهی است. از میان صاحبنظران، این مفهوم توجه کریستوفر الکساندر را به خود جلب کرده است و برای بسط نظریاتش از آن بهره میبرد. واکاوی بستر نظرات او نشان میدهد تهی در قالب سه مفهومِ منتسب، که بهطور مستقیم (مفاهیم تهیعظیم و تهی) و یا بهطور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهیوارگی) ...
بیشتر
یکی از مفاهیمی که در حوزة معماری از آن سخن گفته میشود، مفهوم تهی است. از میان صاحبنظران، این مفهوم توجه کریستوفر الکساندر را به خود جلب کرده است و برای بسط نظریاتش از آن بهره میبرد. واکاوی بستر نظرات او نشان میدهد تهی در قالب سه مفهومِ منتسب، که بهطور مستقیم (مفاهیم تهیعظیم و تهی) و یا بهطور غیرمستقیم و ضمنی (مفهوم تهیوارگی) بدانها پرداخته شده است، در این بستر حضور دارد. او تعابیر متفاوتی از آنها در ذهن دارد، اما ارتباط یا ساختار واضح و مشخصی را مابینشان برقرار نمیکند؛ درحالیکه، به نظر میرسد این سه مفهوم که در آرای الکساندر بهصورت جدای از هم آمدهاند، اشاره به مراتب مختلفِ یک مفهوم دارند و میتوانند بهصورت یک منظومه با ساختاری مشخص درآیند و بهمثابة یک حقیقت واحد ادراک شوند. در این مقاله بهمنظور بررسی نظرات الکساندر در خصوص انتظامبخشی به مراتب تهی، بعد از تعمق بر نظرات او، اندیشهاش از منظر جهانبینی اسلامی، بهمثابة بخشی از خاستگاه اندیشة الکساندر در باب تهی و با استفاده از روش استدلال منطقی، تحلیل میشود تا نقاط مکتوم آن آشکار گردد. درنهایت، منظومهای مرکزگرا در جهت تعیین ساختار مراتب تهی حاصل میگردد، که در آن تهیعظیم، بهمثابة مرکز منظومه، باطنیترین و نهانترین مرتبة مفهوم است و همهچیز در جذبة حضور آن نظم مییابد. پنج مرتبة دیگر در این منظومه و به دور آن حضور دارند؛ بعیدترین و بیرونیترین مراتب (سادگی و تهی) مربوط به مفهوم تهی است که محل حضورش در عالم جسمانیت یا همان معماری و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم در عالم واقع است و سه مرتبة دیگر (فنا، بقا، و یقین) مربوط به تهیوارگی است که محل ظهورش در وجود معمار و واجد معنایی از تجلی تهیعظیم بهصورت اختبار روحی است.
ضحى ندیمى؛ على محمدى؛ کاظم مندگارى
دوره 23، شماره 4 ، دی 1392، ، صفحه 21-34
چکیده
مفهوم مرکز از جمله مفاهیم بنیادینى است که بسیارى از نظریه پردازان حوزة هنر و معمارى، براى بسط آراى خویش، بدان رجوع کرده و به شناخت ابعاد گوناگون آن پرداخته اند. در این میان، سه تن از اندیشمندان این حوزه، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، هرچند از منظرهاى متفاوت به هنر و معمارى نظر افکنده اند، هر سه « ...
بیشتر
مفهوم مرکز از جمله مفاهیم بنیادینى است که بسیارى از نظریه پردازان حوزة هنر و معمارى، براى بسط آراى خویش، بدان رجوع کرده و به شناخت ابعاد گوناگون آن پرداخته اند. در این میان، سه تن از اندیشمندان این حوزه، کریستیان نوربرگ شولتس، رودولف آرنهایم و کریستوفر الکساندر، هرچند از منظرهاى متفاوت به هنر و معمارى نظر افکنده اند، هر سه « مرکز » را مبنا و اساس نظریه پردازى هاى خویش قرار داده اند. در این نوشتار با رجوع به آراى نظریه پردازان مذکور، روشن مى گردد که مفهوم مرکز از جمله اساسى ترین مفاهیم مؤثر در ادراک انسان از هستى و پدیده هاى آن قلمداد شده است. سپس با مداقه در آثار هریک، مى توان تلقى مشترکى را از جوهرة مفهوم مرکز دریافت کرد. به این منظور برخى از مهم ترین وجوه مرکز، از میان مطالعاتِ گستردة ایشان، بازخوانى و با تبیین ماهیت این مفهوم، به وسعت دامنة معنایى آن اشاره مى شود. درنهایت، این نتیجه حاصل مى شود که، على رغم وجود تصورات مشترکى در خصوص مفهوم مرکز ، فقدان نوعى دسته بندى مشخص همچنان این واژة کلیدى را با ابهاماتى روبه رو مى کند؛ بنا بر این براى فهم عمیق تر این مفهوم باید « مراتب معنایى » آن از خلال سخنان نظریه پردازان آشکار شود.
کاظم ماندگاری؛ حمید ندیمی؛ حسین مهدوی پور؛ سمیه داودی
دوره 21، شماره 2 ، تیر 1390، ، صفحه 43-52
چکیده
طبق برنامۀ مصوب کارشناسی ارشد ناپیوستۀ معماری، هدف محوری در «طرح معماری »2 که به جنبه های معنایی و ارزشی و تبلور آن در طرح نظر دارد، توجه به طرح مایه، توجه به حاصل ادغام عوامل مجزا و متنوع تأثیرگذار بر طراحی، در قالب کلیتی واحد، است. از سوی دیگر، پیچیدگی و تنوع این عوامل شرایطی را ایجاب می کند که پاسخگو یی هم زمان و ایجاد نوعی تعادل ...
بیشتر
طبق برنامۀ مصوب کارشناسی ارشد ناپیوستۀ معماری، هدف محوری در «طرح معماری »2 که به جنبه های معنایی و ارزشی و تبلور آن در طرح نظر دارد، توجه به طرح مایه، توجه به حاصل ادغام عوامل مجزا و متنوع تأثیرگذار بر طراحی، در قالب کلیتی واحد، است. از سوی دیگر، پیچیدگی و تنوع این عوامل شرایطی را ایجاب می کند که پاسخگو یی هم زمان و ایجاد نوعی تعادل میان آ نها، گاه تا مرز ناممکن دشوار می شود. پس پیگیری پرسش کلیدی مقاله که «چگونه میتوان تأثیر مؤلفه های شکل دهندۀ طرح مایه را به صورت متمایز بررسی کرد؟ »، میتواند در روش شناسی طرح این درس موضوعیت اساسی داشته باشد. با وجود عوامل متعدد شکل دهندۀ طرح مایه، شاید بتوان آ نها را با مسامحه در سه مؤلفۀ عمده، یعنی طراح، مکان طرح، و موضوع طراحی دسته بندی کرد. به منظور آشکار کردن تأثیر این مؤلفه ها، در یک تجربۀ آموزشی، به عنوان مورد پژوهی، تمرینهایی متناسب با این مؤلفه ها در قالب اسکیس ( طراحی کوتاه مدت) برنامه ریزی و اجرا شد، که حاصل آن در جدولی ارائه میگردد. در این جدول، هر سطر تغییر و تحول کار دانشجو را در طی مسیر تمرینها نشان میدهد و هر ستون معرف نسبت و جایگاه هر مؤلفه در شکل گیری طرح مایه است. این تجربه ضمن اینکه بهانه ای برای نقد و بررسی طرح در مسیر تکوینی آن فراهم میکند، دانشجو را نسبت به مؤلفه های شکل دهندۀ طرح مایه مشرف می کند، تا به صورت آگاهانه در مسیر «خودتصحیحی» قرار گیرد. نتایج این پژوهش ضمن اینکه در آموزش طراحی معماری قابل استفاده است، دانشجویان را نسبت به سازوکارهای فرایند طراحی حساس می کند.